Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
connexion
U
ارتباط اتصال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
contact
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
communication
U
سوکت یا اتصال فیزیکی که به وسیله اجازه ارتباط میدهد
interface
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
linkage
U
اتصال وسیله ارتباط
linkages
U
اتصال وسیله ارتباط
conferencing
U
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
pull up
U
اتصال یا برقراری ارتباط با یک سطح ولتاژ
Winsock
U
امکان نرم افزاری برای کنترل مودم هنگام اتصال به اینترنت تحت DOS-MS یا ویندوز که به کامپیوتر امکان ارتباط تحت پروتکل TCP/IP میدهد
Other Matches
male connector
U
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
teleconferencing
U
ارتباط تعدادی کامپیوتر یا ترمینال با هم برای ایجاد ارتباط بین یک سری کاربر
data link
U
ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
cut out
U
وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
layer
U
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layers
U
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patch
U
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patches
U
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
PPP
U
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fibres
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector
U
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fiber
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
moorings
U
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector
U
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
linkage
U
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivelled
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
drawbar
U
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
swivels
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkages
U
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
RJ connector
U
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
terminals
U
محل اتصال پیچ اتصال
lead
U
قطب اتصال سیم اتصال
ramps
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
ramp
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
leads
U
قطب اتصال سیم اتصال
cascade connection
U
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
terminal
U
محل اتصال پیچ اتصال
slip road
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
T connector
U
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
subscriber's line
U
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
connection
U
ارتباط
link
U
ارتباط
connexions
U
ارتباط
communication
U
ارتباط
ligature
U
خط ارتباط
coherence
U
ارتباط
correspondence
U
ارتباط
intercommunication
U
ارتباط
hookup
U
ارتباط
relation
U
ارتباط
enchainment
U
ارتباط
correlation
U
ارتباط
relationship
U
ارتباط
concernment
U
ارتباط
coherency
U
ارتباط
relationships
U
ارتباط
correspondences
U
ارتباط
liaisons
U
ارتباط
communicating
U
ارتباط
rapport
U
ارتباط
liaison
U
ارتباط
correspondency
U
ارتباط
tie-in
U
وسیله ارتباط
synchronous communication
U
ارتباط همزمان
tie-in
U
ارتباط دادن
communicability
U
قابلیت ارتباط
put through
U
ارتباط پیداکردن
tie in
U
وسیله ارتباط
tie-ins
U
ارتباط دادن
communicate
U
ارتباط گرفتن
tie-ins
U
وسیله ارتباط
mass communication
U
ارتباط جمعی
intercommunion
U
ارتباط مشترک
intercommunication
U
ارتباط داخلی
communicated
U
ارتباط گرفتن
cryptocommunication
U
ارتباط رمز
juxtaposition
U
ارتباط اجباری
relational
U
ارتباط شرح
background communication
U
ارتباط پس زمینه
attachment plug
U
دوشاخه ارتباط
selective signalling
U
ارتباط مخصوص
connects
U
ارتباط رخها
telecommunications
U
ارتباط از دور
communications
U
ارتباط و مخابرات
wire
U
ارتباط باسیم
wires
U
ارتباط باسیم
extraneity
U
عدم ارتباط
communication theory
U
نظریه ارتباط
connect
U
ارتباط رخها
correlation
U
ارتباط داشتن
telecommunications
U
ارتباط تلگرافی
communicability
U
ارتباط پذیری
relevancy
U
ربط ارتباط
tie in
U
ارتباط دادن
communicable
U
قابل ارتباط
communication network
U
شبکه ارتباط
subcontrariety
U
ارتباط قیاسی
inaccessibility
U
ارتباط ناپذیری
signal communications
U
ارتباط و مخابرات
telecommunication
U
ارتباط دوربرد
communicates
U
ارتباط گرفتن
logout
U
قطع ارتباط
data communication
U
ارتباط دادهای
trunk line cable
U
کابل ارتباط
bond
U
ارتباط چسب
conversational interaction
U
ارتباط محاورهای
inaccessible
U
ارتباط ناپذیر
agency of communications
U
منبع ارتباط
association
U
پیوند ارتباط
direct relationship
U
ارتباط مستقیم
disaffiliation
U
عدم ارتباط
communication
U
ارتباط و مخابرات
data communication
U
ارتباط داده ها
log in
U
برقراری ارتباط
log off
U
قطع ارتباط
wire communication
U
ارتباط با سیم
log on
U
برقراری ارتباط
visual communication
U
ارتباط بصری
log out
U
قطع ارتباط
logging in
U
برقراری ارتباط
logging off
U
قطع ارتباط
relevance
U
ربط ارتباط
login
U
قطع ارتباط
disconnectedly
U
بدون ارتباط
intercoms
U
ارتباط داخلی
extraneousness
U
عدم ارتباط
mitwelt
U
ارتباط با همنوع
association coefficient
U
ضریب ارتباط
telephone communication
U
ارتباط تلفنی
asynchronous commuinication
U
ارتباط ناهمزمان
inverse relationship
U
ارتباط معکوس
one sided communication
U
ارتباط یکسویه
arithmetic relation
U
ارتباط محاسباتی
disjointedness
U
عدم ارتباط
associations
U
پیوند ارتباط
disconnection
U
قطع ارتباط
intercom
U
ارتباط داخلی
background
U
فعالیت ارتباط دادهای
disconnects
U
قط ع ارتباط بین دو وسیله
disconnect
U
قط ع ارتباط بین دو وسیله
piezoelectric
U
ارتباط در بعضی موادکریستالی
communication network
U
شبکه ارتباط و مخابرات
combat liaison
U
ربط و ارتباط رزمی
landing signal officer
U
افسر ارتباط فرود
inconsequence
U
فقدان ارتباط منطقی
cryptocommunication
U
ارتباط ومخابرات رمزی
disrelation
U
عدم ارتباط بی ارتباطی
incommunicado
U
بدون وسایل ارتباط
disconnecting
U
قط ع ارتباط بین دو وسیله
backgrounds
U
فعالیت ارتباط دادهای
interlocks
U
بهم ارتباط داشتن
communicate
ارتباط برقرار کردن
liaised
U
ارتباط پیدا کردن
correlation
U
ارتباط همبسته کردن
telepathy
U
ارتباط افکار با یکدیگر
pecking order
<idiom>
U
راه ارتباط بایکدیگر
mass media
U
وسایل ارتباط جمعی
liaise
U
ارتباط پیدا کردن
interlocking
U
بهم ارتباط داشتن
interlocked
U
بهم ارتباط داشتن
tele communication
U
ارتباط دور برد
interlock
U
بهم ارتباط داشتن
liaises
U
ارتباط پیدا کردن
liaising
U
ارتباط پیدا کردن
communicates
U
مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
coherent
U
دارای ارتباط یا نتیجه منطقی
dealing
U
مکاتبات و ارتباط دوستانه یا بازرگانی
communicate
U
مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
communicated
U
مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
intercommunication system
U
ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
synesis
U
ارتباط مفاهیم ربط معانی
electronic security
U
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
journal
U
گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
interactive
U
که ارتباط بین کاربر و کامپیوتر
journals
U
گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
groups
U
کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
extrajudicial
U
بدون ارتباط به موضوع دعوی
primary
U
خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
group
U
کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
twin sideband
U
ارتباط رادیویی دو باندی یا دوعنصری
wigwag
U
ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
wigway
U
ارتباط و مخابرات به وسیله پرچم
logging-on
U
برقراری ارتباط
[رایانه شناسی]
equipotential bonding conductor connection
U
ارتباط رسانای پیوند هم پتانسیل
relevant
U
آنچه ارتباط مهمی دارد
continuity
U
مسیر ارتباط واضح بین دو نقط ه
telecommuting
U
ارتباط برقرار کردن راه دور
dialog
U
ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها
dialogues
U
ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها
docking
U
ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
tropospheric scatter
U
سیستم ارتباط چند چانله تروپوسفری
intercoms
U
سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
scheduled circuits
U
خط وط تلفن فقط برای ارتباط دادهای
boat train
U
[خط ]
قطار با ارتباط به کشتی
[برای سفر]
communication deception
U
گول زدن دشمن در ارتباط و مخابرات
intercom
U
سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
control line
U
ارتباط بین اپراتور و خط کنترل هواپیما
dialogue
U
ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها
open system interconnection reference
U
مدل ارجاع ارتباط سیستم باز
combat liaison
U
حفظ ارتباط بین هواپیماها درحین پرواز
datacom
U
امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت
suites
U
مجموعهای از برنامه ها که ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند
dte
U
وسیلهای که از آن مسیر ارتباط آغاز یا به آن ختم میشود
contacts
U
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacted
U
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contact
U
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
suite
U
مجموعهای از برنامه ها که ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com