Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 133 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
immediate addressing
U
ادرس دهی فوری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
paged address
U
آدرس حافظه فیزیکی موجود که از ادرس منط قی و ادرس صفحه محاسبه میشود
addresses
U
ادرس
addressed
U
ادرس
addressing
U
ادرس دهی
superscription
U
توضیح ادرس
addressable
U
ادرس پذیر
address translation
U
ترجمه ادرس
address call sign
U
معرف ادرس
address register
U
ثبات ادرس
transfer address
U
ادرس انتقال
address call sign
U
رمز ادرس
address decoder
U
رمزکننده ادرس
self-addressed
U
ادرس دار
memory address
U
ادرس حافظه
self addressed
U
ادرس دار
dynamic address translation
U
ترجمه پویای ادرس
dynamic address translate
U
مترجم ادرس پویا
direct addressing
U
ادرس دهی مستقیم
extended addressing
U
ادرس دهی گسترده
relative addressing
U
ادرس دهی رابطهای
abriviated addressing
U
ادرس مختصر شده
byte addressable
U
بایت ادرس پذیر
addressing mode
U
وضعیت ادرس دهی
immediate addressing
U
ادرس دهی بلافصل
content addressable memory
U
محتوای حافظه ادرس پذیر
multilevel addressing
U
ادرس دهی چند مرحلهای
memory addressing mode
U
باب ادرس دهی حافظه
multiaddress
U
چند نشانی ادرس چندگانه
bytewide memory
U
بایت ادرس پذیر در حافظه اصلی
window envelope
U
پاکت طلق دار ادرس نما
registers
U
ثبات CPU که حاوی ادرس دستوربعدی برای پردازش است
register
U
ثباتی درCPU که حاوی ادرس محل بعدی دستیابی باشد
register
U
ثبات CPU که حاوی ادرس دستوربعدی برای پردازش است
registers
U
ثباتی درCPU که حاوی ادرس محل بعدی دستیابی باشد
registering
U
ثبات CPU که حاوی ادرس دستوربعدی برای پردازش است
registering
U
ثباتی درCPU که حاوی ادرس محل بعدی دستیابی باشد
hashing
U
تبدیل یک کلید به یک ادرس که در ان کلیدها محل اطلاعات رامعین می کنند درهم سازی
yoke
U
قسمتی از سیستم انحراف پرتوالکترونی که برای ادرس دهی یک نمایش تصویری بکار می رود
quadratic quotient search
U
الگوریتم بازرسی کننده که به هنگام تست مکانهای بعدی جدول از یک ادرس دوگانه استفاده میکند
urgently
U
فوری
urgent
U
فوری
acute
<adj.>
U
فوری
instanter
U
فوری
posthaste
U
فوری
snap shot
U
فوری
instantaneous
<adj.>
U
فوری
immediate
<adj.>
U
فوری
spots
U
فوری
unintermediate
<adj.>
U
فوری
spot
U
فوری
spontaneous
U
فوری
intuitive
<adj.>
U
فوری
sudden
U
فوری
prompt
U
فوری
prompted
U
فوری
prompts
U
فوری
prompt deployment
U
گسترش فوری
prompt delivery
U
تحویل فوری
pistolgraph
U
عکس فوری
spot test
U
ازمایش فوری
prompt payment
U
پرداخت فوری
inst
U
مخفف فوری
urgent priority
U
تقدم فوری
speedy trial
U
دادرسی فوری
snap shooter
U
عکاس فوری
instantaneous reaction
U
واکنش فوری
scram
U
فوری رفتن
scrams
U
فوری رفتن
emergency care
U
مراقبتهای فوری
snapshot
U
عکس فوری
hasty
U
عجولانه فوری
real time
U
بازده فوری
cash prompt
U
نقد فوری
emergency priority
U
تقدم فوری
cash spot
U
نقد فوری
snap shot
U
عکس فوری
immediate mission
U
تک فوری هوایی
immediate
U
خیلی فوری
immediate message
U
پیام فوری
snapshots
U
عکس فوری
instantaneous photograph
U
عکس فوری
immediate memory
U
حافظه فوری
immediate action
U
عملیات فوری
the letter is urgent
U
نامه فوری است
snaps
U
گرفتن عکس فوری
upsurge
U
قیام فوری وناگهانی
red alert
U
آژیر خطر فوری
red alerts
U
آژیر خطر فوری
I need them urgently.
من آنها را فوری میخواهم.
snapping
U
گرفتن عکس فوری
payable immediately
U
قابل پرداخت فوری
pistolgraph
U
دستگاه عکس فوری
immediate action
U
عکس العمل فوری
quick set
U
گرفتن فوری بتن
immediate mission
U
ماموریت فوری هوایی
ready service
U
اماده به استفاده فوری
snap report
U
گزارش فوری یا انی
snap
U
گرفتن عکس فوری
snapshoot
U
تیر فوری انداختن
snapshoot
U
عکس فوری گرفتن
snap shot
U
عکس فوری گرفتن
snapped
U
گرفتن عکس فوری
Please reply as a matter of urgency.
U
لطفا فوری پاسخ دهید.
tea bag
U
پاکت محتوی چای فوری
To demand prompt payment.
U
تقاضای پرداخت فوری کردن
tea bags
U
پاکت محتوی چای فوری
spot price
U
قیمت برای فروش فوری
exigent
U
محتاج به اقدام یا کمک فوری
emergencies
U
حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
emergency
U
حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
to stop cold something
U
چیزی را فوری کاملا متوقف کردن
push pop stack
U
ثباتی که اطلاعات را ازشمارنده برنامه گرفته ومکانهای ادرس دستورالعمل را بر مبنای "انکه اول رفته اخر خارج شود" ذخیره میکند
rota
U
صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
rotas
U
صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
emergencies
U
پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
spot sale
U
فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
emergency
U
پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
A rapid response would be appreciated.
U
از پاسخ فوری قدردانی می کنیم.
[اصطلاح رسمی]
This company guarantees prompt delivery of goods.
U
این شرکت تحویل فوری کالاراتضمین می نماید
to get down to the nitty-gritty
[to get down to brass tacks]
<idiom>
U
فوری به اصل مطلب رسیدن
[اصطلاح روزمره]
reflex force
U
نیروی ضربتی هوایی در حال اماده باش فوری
inquiry processing
U
فرایند انتخاب یک رکورد از یک فایل و نمایش فوری محتویات ان
readout
U
دریافت فوری اطلاعات پردازش شده قابل عرضه بازخوانی
dead line
U
خطی که تجاوز ازان زندانیان نظامی رامحکوم به تیرباران فوری میکند
accelerating pump
U
پمپ کوچکی که به منظورتامین فوری مخلوط غلیظ سوخت و هوا در کابراتورتعبیه میشود
dotting
U
در زبان برنامه نویسی dBASE دستور فوری که به صورت نقط ه روی صفحه نمایش نشان داده میشود
dot
U
در زبان برنامه نویسی dBASE دستور فوری که به صورت نقط ه روی صفحه نمایش نشان داده میشود
spot report
U
گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
associative storage
U
یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
call mission
U
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
emergency
U
خیلی خیلی فوری
emergencies
U
خیلی خیلی فوری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com