Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
short notice
U
اخطار کوتاه مدت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
short lunge
U
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blasts
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blast
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
pantywaist
U
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn
U
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
short quard
U
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
penalties
U
اخطار
talking-to
U
اخطار
noticed
U
اخطار
talking to
U
اخطار
prenotion
U
اخطار
notices
U
اخطار
notice
U
اخطار
penalty
U
اخطار
caveats
U
اخطار
signal
U
اخطار
warning line
U
خط اخطار
signaled
U
اخطار
yello card
U
اخطار
signalled
U
اخطار
premonition
U
اخطار
premonitions
U
اخطار
tip off
U
اخطار
tip-off
U
اخطار
tip-offs
U
اخطار
caveat
U
اخطار
noticing
U
اخطار
notification
U
اخطار
bidding
U
اخطار
warnings
U
اخطار
warning
U
اخطار
monition
U
اخطار
cognizance
U
اخطار قانونی
caveat subscriptor
U
اخطار به مشترک
caveat subscriptor
U
اخطار به عضو
cognizance
U
اخطار رسمی
caveat emptor
U
اخطار به خریدار
caveat venditor
U
اخطار به فروشنده
premonitory
U
اخطار کننده
signaller
U
اخطار کننده
notifying
U
اخطار کردن به
admonishment
U
اخطار تنبیه
forewarning
U
اخطار قبلی
premonition
U
اخطار قبلی
misfeasance
U
اخطار کردن
cite
U
اخطار کردن
denunciations
U
اخطار تهدیدامیز
notifiable
U
اخطار کردنی
notified
U
اخطار کردن به
till further notice
U
تا اخطار ثانوی
notifies
U
اخطار کردن به
notify
U
اخطار کردن به
citing
U
اخطار کردن
cites
U
اخطار کردن
denunciation
U
اخطار تهدیدامیز
premonitions
U
اخطار قبلی
cited
U
اخطار کردن
previse
U
اخطار کردن
cautions
U
اخطار توجه
warn
U
اخطار کردن به
warning sign
U
علامت اخطار
cautioned
U
اخطار کردن به
warned
U
اخطار کردن به
warns
U
اخطار کردن به
point of order
U
اخطار نظامنامهای
points of order
U
اخطار نظامنامهای
until further notice
U
تا اخطار ثانوی
caution
U
اخطار کردن به
caution
U
اخطار توجه
warner
U
اخطار کننده
cautioned
U
اخطار توجه
penalties
U
پنالتی اخطار
penalty
U
پنالتی اخطار
cautions
U
اخطار کردن به
cautioning
U
اخطار توجه
cautioning
U
اخطار کردن به
premonitor
U
از پیش اخطار کننده
forewarns
U
ازپیش اخطار کردن
bleeps
U
ایجاد صدای اخطار
alarmingly
U
اعلان خطر اخطار
issue a warning
U
اخطار صادر کردن
alarm
U
اعلان خطر اخطار
notify someone
U
به کسی اخطار کردن
alarmed
U
اعلان خطر اخطار
He took no heed of my warning.
U
به اخطار من توجهی نکرد
forewarned
U
ازپیش اخطار کردن
at his call
U
بر حسب اخطار یا احضار او
at ten minutes notice
U
با ده دقیقه اخطار قبلی
serve notice on
U
اخطار کتبی دادن به
alarum
U
اخطار شیپور حاضرباش
bleeping
U
ایجاد صدای اخطار
premonitory
U
متضمن اخطار قبلی
monitorial
U
مبصر اخطار امیز
bleep
U
ایجاد صدای اخطار
alarms
U
اعلان خطر اخطار
forewarn
U
ازپیش اخطار کردن
bleeped
U
ایجاد صدای اخطار
give two months notice
U
دو ماه پیشتر اخطار دادن
bleep
U
صدای اخطار قابل شنیدن
serve a notice on someone
U
برای کسی اخطار فرستادن
beeping
U
صدای اخطار قابل شنیدن
beeped
U
صدای اخطار قابل شنیدن
to serve notice on a person
U
رسما بکسی اخطار کردن
beep
U
صدای اخطار قابل شنیدن
bleeped
U
صدای اخطار قابل شنیدن
bleeping
U
صدای اخطار قابل شنیدن
beeps
U
صدای اخطار قابل شنیدن
monitory
U
وابسته به اخطار یا اگاهی یاانگیزه
bleeps
U
صدای اخطار قابل شنیدن
alerted
U
وضعیت یک شی مشخص که یک اخطار را کنترل میکند
alert
U
وضعیت یک شی مشخص که یک اخطار را کنترل میکند
alerts
U
وضعیت یک شی مشخص که یک اخطار را کنترل میکند
stuck beacon
U
ایستگاه مرتباگ فریمهای اخطار می فرستد
alarm
U
زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
to serve a notice on some one
U
اخطار یا یاد داشت برای کسی فرستادن
alarms
U
زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
alarmingly
U
زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
alarmed
U
زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
false
U
اخطار خطا وقتی که هیچ خطایی رخ نداده باشد
disorderly close down
U
آسیبی در سیستم که اخطار لازم برای قط ع طبیعی نداده است
indicator
U
نوری که برای اخطار دادن یا بیان وضعیت یک قطعه به کار می رود
alert
U
تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
alerted
U
تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
alerts
U
تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
hurdle step
U
جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter
U
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
light strike
U
اعتصاب با اخطار کم مدت اعتصاب برقی
dumpy
U
کوتاه
concise
U
کوتاه
puny
U
قد کوتاه
miniatures
U
کوتاه
miniature
U
کوتاه
short
<adj.>
U
کوتاه
stocky
U
کوتاه
pigmies
U
کوتاه
pygmy
U
کوتاه
pigmies
U
قد کوتاه
bas relif
U
کوتاه
fleeting
<adj.>
U
کوتاه
curt
<adj.>
U
کوتاه
concise
<adj.>
U
کوتاه
stunts
U
کوتاه
pygmies
U
قد کوتاه
stunting
U
کوتاه
stunt
U
کوتاه
succinct
<adj.>
U
کوتاه
curtal
U
کوتاه
stockiest
U
کوتاه
pygmies
U
کوتاه
synoptic
U
کوتاه
little
U
کوتاه
short
U
کوتاه
pygmy
U
قد کوتاه
pigmy
U
قد کوتاه
pigmy
U
کوتاه
shorter
U
کوتاه
succinct
U
کوتاه
of short duration
U
کوتاه
dwarfish
U
کوتاه
stockier
U
کوتاه
down
U
کوتاه
low
U
کوتاه
shortest
U
کوتاه
liliputian
U
قد کوتاه
scut
U
دم کوتاه
announcing
U
اعلان کردن اخطار کردن
notified
U
اعلام کردن اخطار کردن
counter memorial
U
یادداشت متقابل اخطار متقابل
notifies
U
اعلام کردن اخطار کردن
announces
U
اعلان کردن اخطار کردن
announced
U
اعلان کردن اخطار کردن
notifying
U
اعلام کردن اخطار کردن
notify
U
اعلام کردن اخطار کردن
announce
U
اعلان کردن اخطار کردن
short story
داستان کوتاه
pygmies
U
ادم کوتاه قد
shuffled
U
گام کوتاه
idylls
U
قصیده کوتاه
brief description
U
شرح کوتاه
novelette
U
داستان کوتاه
pygmy
U
ادم کوتاه قد
novelettes
U
داستان کوتاه
unabridged
U
کوتاه نشده
term paper
U
رساله کوتاه
short stories
U
داستان کوتاه
shuffling
U
گام کوتاه
shortening
U
کوتاه شدگی
abbreviated
U
کوتاه شده
short haul
U
خط سیر کوتاه
aphorisms
U
سخن کوتاه
aphorism
U
سخن کوتاه
short-wave
U
موج کوتاه
short wave
U
موج کوتاه
idylls
U
چکامه کوتاه
idyll
U
قصیده کوتاه
idyll
U
چکامه کوتاه
short-haul
U
خط سیر کوتاه
short-circuit
U
اتصال کوتاه
shuffles
U
گام کوتاه
curt
U
کوتاه ومختصر
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...