English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 198 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
caveat emptor U اخطار به خریدار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shoppers U خریدار
shopper U خریدار
buyer U خریدار
offeree U خریدار
buyers U خریدار
purchaser U خریدار
vendee U خریدار
purchasers U خریدار
bargainee U خریدار
alienee U خریدار
customers U خریدار
buyers U خریدار ها
shoppers U خریدار ها
purchasers U خریدار ها
vendees U خریدار ها
vendee U خریدار
shopper U خریدار
purchaser U خریدار
customer U خریدار
buyer U خریدار
salvager U خریدار اسقاط
producer buyer U خریدار صنعتی
marginal buyer U خریدار نهائی
swagman U خریدار مال دزدی
tout U خریدار پیدا کردن
spoilsman U خریدار غنائم جنگی
receiver of stolen goods U خریدار مال مسروقه
mace greff U خریدار اجناس مسروقه
touted U خریدار پیدا کردن
touting U خریدار پیدا کردن
on approval U مشروط به رضایت خریدار
touts U خریدار پیدا کردن
bona fide purchaser U خریدار با حسن نیت
buyer's market U بازار مناسب برای خریدار
price taker U خریدار یا فروشنده جزء گیرنده قیمت
trade discount U تخفیف عمده از طرف تولیدکننده به خریدار
receiver U خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
approval U نوعی فروش که در آن خریدار در صورت رضایت پور را می پردازد
cum dividened U سهام با بهره متعلقه که بانفع خریدار جدید باشد
receivers U خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
confirming house U موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده
ranges U مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
ranged U مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
range U مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
real income U مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد
bidding U اخطار
noticed U اخطار
noticing U اخطار
premonition U اخطار
premonitions U اخطار
tip off U اخطار
tip-off U اخطار
tip-offs U اخطار
caveats U اخطار
caveat U اخطار
talking to U اخطار
talking-to U اخطار
notices U اخطار
notice U اخطار
penalty U اخطار
signal U اخطار
signaled U اخطار
signalled U اخطار
penalties U اخطار
warning U اخطار
warnings U اخطار
yello card U اخطار
monition U اخطار
notification U اخطار
prenotion U اخطار
warning line U خط اخطار
del credere U ضمانت فروشنده حق العمل کار نسبت به معتبر بودن خریدار
free issue materials U موادی که خریدار جهت تولیدکالای موردنیاز خود به سازنده میدهد
unpopulated board U تخته مداری که مولفههای ان باید توسط خریدار تهیه شوند
until further notice U تا اخطار ثانوی
caveat subscriptor U اخطار به مشترک
caveat venditor U اخطار به فروشنده
cognizance U اخطار قانونی
cognizance U اخطار رسمی
points of order U اخطار نظامنامهای
caveat subscriptor U اخطار به عضو
admonishment U اخطار تنبیه
misfeasance U اخطار کردن
point of order U اخطار نظامنامهای
warning sign U علامت اخطار
previse U اخطار کردن
warner U اخطار کننده
signaller U اخطار کننده
till further notice U تا اخطار ثانوی
notifying U اخطار کردن به
cautions U اخطار کردن به
cautioning U اخطار توجه
cautioning U اخطار کردن به
cautioned U اخطار توجه
caution U اخطار توجه
caution U اخطار کردن به
cited U اخطار کردن
cites U اخطار کردن
citing U اخطار کردن
notified U اخطار کردن به
notifies U اخطار کردن به
notify U اخطار کردن به
cite U اخطار کردن
cautioned U اخطار کردن به
penalty U پنالتی اخطار
warn U اخطار کردن به
warned U اخطار کردن به
warns U اخطار کردن به
forewarning U اخطار قبلی
denunciation U اخطار تهدیدامیز
denunciations U اخطار تهدیدامیز
premonitory U اخطار کننده
penalties U پنالتی اخطار
premonition U اخطار قبلی
premonitions U اخطار قبلی
notifiable U اخطار کردنی
cautions U اخطار توجه
searchingly U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
ex works U یک از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را در محل خود به خریدار تحویل میدهد
search U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searches U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searched U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
bleeping U ایجاد صدای اخطار
forewarn U ازپیش اخطار کردن
bleeped U ایجاد صدای اخطار
monitorial U مبصر اخطار امیز
notify someone U به کسی اخطار کردن
bleep U ایجاد صدای اخطار
premonitor U از پیش اخطار کننده
bleeps U ایجاد صدای اخطار
serve notice on U اخطار کتبی دادن به
short notice U اخطار کوتاه مدت
issue a warning U اخطار صادر کردن
He took no heed of my warning. U به اخطار من توجهی نکرد
forewarned U ازپیش اخطار کردن
premonitory U متضمن اخطار قبلی
at ten minutes notice U با ده دقیقه اخطار قبلی
at his call U بر حسب اخطار یا احضار او
alarum U اخطار شیپور حاضرباش
alarm U اعلان خطر اخطار
alarmed U اعلان خطر اخطار
alarmingly U اعلان خطر اخطار
alarms U اعلان خطر اخطار
forewarns U ازپیش اخطار کردن
underwriter U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
underwriters U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
ex quay U یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
discount register U دفتر ثبت تخفیفها و امتیازاتی که از طرف فروشنده به خریدار داده شده است
monitory U وابسته به اخطار یا اگاهی یاانگیزه
beeps U صدای اخطار قابل شنیدن
give two months notice U دو ماه پیشتر اخطار دادن
bleeps U صدای اخطار قابل شنیدن
to serve notice on a person U رسما بکسی اخطار کردن
beeped U صدای اخطار قابل شنیدن
bleeping U صدای اخطار قابل شنیدن
serve a notice on someone U برای کسی اخطار فرستادن
bleep U صدای اخطار قابل شنیدن
bleeped U صدای اخطار قابل شنیدن
beep U صدای اخطار قابل شنیدن
beeping U صدای اخطار قابل شنیدن
free on rail U قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
stuck beacon U ایستگاه مرتباگ فریمهای اخطار می فرستد
alerted U وضعیت یک شی مشخص که یک اخطار را کنترل میکند
alerts U وضعیت یک شی مشخص که یک اخطار را کنترل میکند
alert U وضعیت یک شی مشخص که یک اخطار را کنترل میکند
alarms U زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
alarm U زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
alarmingly U زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
alarmed U زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
to serve a notice on some one U اخطار یا یاد داشت برای کسی فرستادن
false U اخطار خطا وقتی که هیچ خطایی رخ نداده باشد
c.i.f. U یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را به هزینه خود و باپرداخت حق بیمه لازم در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
disorderly close down U آسیبی در سیستم که اخطار لازم برای قط ع طبیعی نداده است
indicator U نوری که برای اخطار دادن یا بیان وضعیت یک قطعه به کار می رود
alerted U تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
alerts U تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
alert U تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
earnest U مقداری از مبیع که پیش از قبض واقباض کل مبیع و ثمن به خریدار تسلیم میشود
covenant real U شرطی در یک سند که وراث مشروط علیه را در مقابل مشروطه یا خریدار متعهدمیکند شرط قابل تسری به وراث
date of acquisition U تاریخی که به عنوان شروع دوره استیلای خریدار بر مال دردفتر ثبت و اگر مال استهلاک پذیر باشد
delivered duty paid U یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
light strike U اعتصاب با اخطار کم مدت اعتصاب برقی
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
notifying U اعلام کردن اخطار کردن
notify U اعلام کردن اخطار کردن
notifies U اعلام کردن اخطار کردن
notified U اعلام کردن اخطار کردن
counter memorial U یادداشت متقابل اخطار متقابل
announce U اعلان کردن اخطار کردن
announced U اعلان کردن اخطار کردن
announces U اعلان کردن اخطار کردن
announcing U اعلان کردن اخطار کردن
foul U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouls U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foulest U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouler U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouled U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com