Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (23 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
voyage charter
U
اجاره دربست کشتی برای سفری مشخص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tc
U
اجاره دربست برای مدت معین
time charter
U
اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
barehull charter
U
اجاره دربست
barepole charter
U
اجاره دربست
bareboat charter
U
اجاره دربست
charter party
U
قرارداد اجاره دربست
charters
U
دربست اجاره کردن یا دادن
chartered
U
دربست اجاره کردن یا دادن
bare boat charter
U
اجاره دربست وسیله نقلیه
charter
U
دربست اجاره کردن یا دادن
lump sum charter
U
اجاره دربست به طور مقطوع
chartering
U
دربست اجاره کردن یا دادن
chater party
U
اجاره نامه یا قرارداد اجاره کشتی تجاری
charter
U
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartered
U
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartering
U
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
charters
U
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
voyage charter
U
کرایه کشتی جهت سفری خاص
under lease
U
وقتی مستاجر اصلی ملک برای مدتی کمتر از مدت باقیمانده اجاره خودش ملک را اجاره دهد
charters
U
اجاره کشتی
chartered
U
اجاره کشتی
affreightment
U
اجاره کشتی
chartering
U
اجاره کشتی
charter
U
اجاره کشتی
voyage policy
U
قرارداد اجاره کشتی
contract of affreightment
U
قرارداد اجاره کشتی
charter party
U
قرارداد اجاره کشتی تجارتی
bare boat
U
قرار داد اجاره کشتی
bareboat charter
U
اجاره کشتی بدون خدمه ان
named vessel
U
کشتی مشخص
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
personal
U
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
hybrid circuit
U
ترکیب کامپیوترهای آنالوگ و دیجیتال و قط عات برای تامین سیستم بهینه برای کار مشخص
rule
U
نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
dock receipt
U
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
quartz clock
U
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
ikon
U
نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
holiday cottage
U
ویلای اجاره ای برای تعطیلات
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
What's the charge per day?
U
اجاره آن برای یک روز چقدر است؟
lease
U
واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
leases
U
واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
What's the charge per week?
U
اجاره آن برای یک هفته چقدر است؟
these room let well
U
نمیتوانیم برای اطاقهایم اجاره نشین پیدا کنم
time charter
U
اجاره کردن وسیله نقلیه برای مدت معین
moonlight fliting
U
گریز از خانهای هنگام شب برای رهایی از پرداخت اجاره
ground landlord
U
کسی که زمینی را برای ساختمان کردن اجاره میدهد
B register
U
1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
leases
U
کانال ارتباطی مثل خط تلفن که برای استفاده اجاره شده است
lease
U
کانال ارتباطی مثل خط تلفن که برای استفاده اجاره شده است
temporarily
U
برای زمان مشخص یا نه همیشه
to be clear to somebody
U
برای کسی مشخص بودن
named departure point
U
نقطه مشخص برای حرکت
named port of shipment
U
بندر مشخص برای حمل
realised
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizing
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizing the palette
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realized
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realize
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realising
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realises
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizes
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
serve one's purpose
<idiom>
U
مفیدبودن شخص برای کاری مشخص
keypad
U
مجموعهای از کلیدهای خاص برای کاربرد مشخص
labelled
U
یی که برای مشخص کردن متغیر یا داده به کار می رود
symbolic i/o assignment
U
نامی برای مشخص کردن یک واحد ورودی خروجی
labeling
U
یی که برای مشخص کردن متغیر یا داده به کار می رود
labels
U
یی که برای مشخص کردن متغیر یا داده به کار می رود
label
U
یی که برای مشخص کردن متغیر یا داده به کار می رود
dispatching priority
U
شماره کارها برای مشخص کردن تقدم انها
fielded
U
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
boundaries
U
جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه
fields
U
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
beaufort scale
U
سیستم اعداد برای مشخص کردن شدت باد
boundary
U
جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه
field
U
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
rs c
U
استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
farms
U
اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
farmed
U
اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
Lease (rental) agreement.
U
اجاره نامه (قرار داد اجاره )
farm
U
اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
effective
U
آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است
flags
U
یک بیت در یک کلمه که برای پرچم یک عمل مشخص به کار می رود
privates
U
محدوده آدرس حافظه کاربر مشخص , نه برای دستیابی عمومی
flag
U
یک بیت در یک کلمه که برای پرچم یک عمل مشخص به کار می رود
private
U
محدوده آدرس حافظه کاربر مشخص , نه برای دستیابی عمومی
Hypergraphia
U
[حالتی رفتاری مشخص شده با اشتیاق شدید برای نوشتن]
role indicator
U
نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
claim frame
U
فریم مخصوص برای مشخص کردن ایستگاه آغاز کننده شبکه
electronic
U
توانایی کلمه پرداز برای انجام توابع پردازش داده مشخص
telpak
U
سرویسی که توسط شرکتهای همگانی مخابراتی برای اجاره کانالهای با پهنای باندزیاد بین دو یا چندین نقطه ارائه می گردد
arithmetic
U
دستورالعمل برنامه که در آن عملگر عمل مورد نظر را برای اجرا مشخص میکند
bombed out
U
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
restricts
U
محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
bombed
U
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
restricting
U
محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
restrict
U
محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
calling sequence
U
مجموعهای مشخص ازدستورالعمل و داده که برای فراخوانی یک ریزبرنامه معین ضروری است
universal
U
سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه
answered
U
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
bomb
U
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
answer
U
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
bench mark
U
نشانهای که ارتفاع ان مشخص است و برای نقشه برداری به عنوان مبنااستفاده میشود
retrieval
U
سیستم جستجوکه تامین کننده اطلاعات مشخص ازپایگاه داده ها برای کاربراست
answering
U
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
color code
U
روشی برای مشخص کردن یک جسم یا خواص ان با استفاده از ترکیبات مختلف رنگها
tetragraph
U
کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل
answers
U
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
PID
U
متصل یاد شده به سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه به کاربران
bombs
U
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
lets
U
اجاره دادن اجاره رفتن
let
U
اجاره دادن اجاره رفتن
letting
U
اجاره دادن اجاره رفتن
leases
U
اجاره نامه اجاره دادن
lease
U
اجاره نامه اجاره دادن
powers
U
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
devices
U
کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
labels
U
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labelled
U
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
businesses
U
کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
business
U
کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
personal
U
ترتیب یکتای ارقام که یک کاربر را برای تامین اجازه دستیابی به سیستم مشخص میکند.
powered
U
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power
U
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
labeling
U
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
device
U
کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
powering
U
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
framebuffer
U
یک قطعه مخصوص و مشخص از حافظه دیجیتالی که برای ذخیره یک تصویر کامپیوتری بکار می رود
label
U
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
exclusive
U
دربست
lump
U
دربست
lumps
U
دربست
lumped
U
دربست
boat train
U
[خط ]
قطار با ارتباط به کشتی
[برای سفر]
language
U
دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
languages
U
دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
en bloc
U
یک پارچه دربست
jettison
U
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoning
U
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisons
U
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoned
U
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
symbolic
U
1-هرزبان کامپیوتری که در آن محل ها با نام مشخص شده است .2-هر زبان که برای نوشتن که منبع به کار می رود
notification message
U
پیام نرم افزار نشر برای تشخیص اشیا دیگر که کار مشخص باید کامل شود
symbolically
U
1-هرزبان کامپیوتری که در آن محل ها با نام مشخص شده است .2-هر زبان که برای نوشتن که منبع به کار می رود
format
U
1-مشابه 4354 2-مشخص کردن فضاهای دیسک که برای داده و کنترل در نظر گرفته شده است
formats
U
1-مشابه 4354 2-مشخص کردن فضاهای دیسک که برای داده و کنترل در نظر گرفته شده است
frequency shift keying
U
روشی برای انتقال اطلاعات که در ان وضعیت بیت ارسال شده توسط یک لهجه شنیدنی مشخص میشود
QBE
U
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
charters
U
دربست کرایه دادن
charter
U
دربست کرایه دادن
chartering
U
دربست کرایه دادن
chartered
U
دربست کرایه دادن
algorithms
U
قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
algorithm
U
قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
knowledge
U
وسایل و قوانین خبره را درباره یک موضوع مشخص اعمال میکند روی داده کاربر برای کمک به حل مشکل
jetsam
U
کالایی که برای سبک کردن کشتی بدریا می ریزند
jetsam
U
کالایی که برای سبک کردن کشتی به دریا می ریزند
barrier light
U
نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
identities
U
عدد یکتا که توسط کلمه رمز استفاده می شدو تا برای کاربر مشخص کند چه زمانی وارد سیستم شود
identity
U
عدد یکتا که توسط کلمه رمز استفاده می شدو تا برای کاربر مشخص کند چه زمانی وارد سیستم شود
routing
U
مشخص کردن یک مسیر مناسب برای پیام از شبکه , روش جدید مسیریابی داده به کامپیوتر مرکزی وجود دارد
convoys
U
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoy
U
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
fold-away
U
سفری
portable
U
سفری
safari
U
سفری
safaris
U
سفری
SGML
U
استاندارد مستقل از سخت افزار که نحوه علامتگذاری متن ها برای مشخص کردن bold,italic وحاشیه ها و غیره را بیان میکند
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
niladic
U
مربوط است به عملیاتی که برای ان هیچ عملوندی مشخص نشده است
table
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
ASIC
U
ICهای خاص برای یک کار خاص یا خصوصیات مشخص
hammocks
U
تختخواب سفری
hammock
U
تختخواب سفری
bedroll
U
تختخواب سفری
to go away on a trip
U
به سفری رفتن
cots
U
تختخواب سفری
cot
U
تختخواب سفری
hand bag
U
کیف سفری
addressed
U
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addresses
U
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
address
U
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
high resolution bit mapped display
U
تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش
arm
U
1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
langridge
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrel
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrage
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
motor coach
U
مینی بوس سفری
camp beds
U
تخت خواب سفری
to start on a journey
U
عازم سفری شدن
set forth
<idiom>
U
سفری راشروع کردن
cots
U
تختخواب سفری نظامی
to set out on
[start on]
a journey
U
رهسپار سفری شدن
cot
U
تختخواب سفری نظامی
weekender
U
چمدان کوچک سفری
camp bed
U
تخت خواب سفری
card
U
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com