Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
malfunction
U
آنچه کامل کار نکند
malfunctioned
U
آنچه کامل کار نکند
malfunctions
U
آنچه کامل کار نکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
malfunctions
U
آنچه درست کار نکند
malfunction
U
آنچه درست کار نکند
malfunctioning
U
آنچه خوب کار نکند
malfunctioned
U
آنچه درست کار نکند
finished
U
آنچه کامل شده است
modelled
U
آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
model
U
آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
models
U
آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
modeled
U
آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
quamdiu bene se gesserit
U
تا زمانیکه تخلفی نکند منظور برقرار کردن حق انتفاع است برای کسی به این شرط که تا از شروط عقدتخلف نکند تصرفش ادامه داشته باشد
Tell not all you know , nor do all you can.
<proverb>
U
به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
full mobilization
U
تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
Whatsoever
U
هرچه
[هر آنچه]
[آنچه ]
God (Heaven) forbid!
U
خدا نکند !
god defend
U
خدا نکند
heaven f.
U
خدا نکند
absit omen
U
خدا نکند
full annealing
U
بازپخت کامل تاباندن کامل
completed case
U
جعبه کامل خشاب کامل
full scale
U
باندازه کامل بمقیاس کامل
polarities
U
و قطعه کار نکند
He wouldnt dare refuse.
U
سگ کیست که قبول نکند
polarity
U
و قطعه کار نکند
He is not dead by any chance , is he ?
U
نکند مرده باشد ؟
You are not pulling my leg , are you ?
U
نکند دار ؟ سر بسرم می گذار ؟
inerrably
U
چنانکه هیچگاه خطا یا اشتباه نکند
permissible velocity
U
حداکثر سرعت اب در یک کانال که ایجادفرایش نکند
She wI'll be a loser if she refuses.
U
اگر قبول نکند از کیسه اش رفته
the eye is bigger than the belly
<proverb>
U
نعمت روی زمین پر نکند دیده تنگ
Until a man has shown humility he cannot attain gr.
<proverb>
U
آدم تا کوچکى نکند به بزرگى نمى رسد .
proselte of the gate
U
کسی که به دین یهود درایدولی ختنه نکند
He has vowed not to gamble again.
پشت دستش را داغ کرده که دیگه قمار نکند.
one level address
U
تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
back level
U
نمونه اولیه محصول که ممکن است توابعی را پشتیبانی نکند
trump card
<idiom>
U
استفاده از وسیله قدیمی اگر هیچ چیز دیگرکار نکند
fast
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
defaults
U
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
for next loop
U
حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
default
U
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaulting
U
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaulted
U
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
raker
U
تیری که پشت دیوار بطور مایل می بندند تادیوار سقوط نکند
hold
U
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
holds
U
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
imago
U
حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
thorough
U
بطور کامل کامل
defaulting
U
عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
defaulted
U
عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
defaults
U
عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
default
U
عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
viruses
U
هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
virus
U
هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
collapse pressure
U
حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
apprenticeships
U
دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
apprenticeship
U
دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
the above was a summary
آنچه دربالا گفته شد
auxiliaries
U
آنچه کمک میکند
authentic
U
آنچه درست است
producing
U
آنچه تولید میکند
biased
U
آنچه اریب دارد
circular
U
آنچه در یک دایره می چرخد
previous
U
آنچه زودتر رخ میدهد
unwanted
U
آنچه لازم نیست
lightweight
U
آنچه سنگین نیست
lightweights
U
آنچه سنگین نیست
auxiliary
U
آنچه کمک میکند
used
U
آنچه جدید نیست
protective
U
آنچه حافظت میکند
incoming
U
آنچه از خارج می آید
circulars
U
آنچه در یک دایره می چرخد
the long and the short of it
<idiom>
آنچه گفتنی است
knowledge
U
آنچه دانسته است
constants
U
آنچه تغییر نمیکند
contiguous
U
آنچه اثر می گذارد
constant
U
آنچه تغییر نمیکند
circulating
U
آنچه به راحتی می چرخد
exclusive
U
آنچه شامل نمیشود
approximating
U
آنچه تقریبا درست است
simpler
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
multifunction
U
آنچه تابعهای متعددی دارد
simple
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
prior
U
آنچه قبلاگ رخ داده است
durable
U
آنچه به آسانی خراب نخواهد شد
selectable
U
آنچه قابل انتخاب باشد
simplest
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
convertibles
U
آنچه قابل تبدیل است
convertible
U
آنچه قابل تبدیل است
relative
U
آنچه با دیگری مقایسه شود
movable
U
آنچه قابل حرکت است
requirements
U
آنچه مورد نیاز است
What soes not endure does not merit attachment .
<proverb>
U
آنچه نپاید دلبستگى را نشاید .
Seldom seen soon forgotten .
<proverb>
U
از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
quantifiable
U
آنچه قابل شمارش است
interchangeable
U
آنچه قابل تغییر است
recognizable
U
آنچه قابل تشخیص است
recognizably
U
آنچه قابل تشخیص است
chargeable
U
آنچه قابل شارژ است
variable
U
آنچه قابل تغییر است
irretrievable
U
آنچه قابل بازگشت نیست
commonest
U
آنچه اغلب اتفاق میافتد
audible
U
آنچه قابل شنیدن است
relevant
U
آنچه ارتباط مهمی دارد
significantly
U
آنچه معنای مخصوصی دارد
significant
U
آنچه معنای مخصوصی دارد
ambiguous
U
آنچه دو معنای ممکن دارد
distant
U
آنچه در محلی قرار دارد
preformatted
U
آنچه فرمت شده باشد
commoners
U
آنچه اغلب اتفاق میافتد
valuing
U
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
residual
U
آنچه در پشت سر باقی می ماند
alterable
U
آنچه قابل تغییر است
comparable
U
آنچه قابل مقایسه نیست
removable
U
آنچه قابل جابجایی است
dependent
U
آنچه به دلیلی متغیر است
value
U
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
values
U
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
roundest
U
آنچه در دایره حرکت میکند
visible
U
آنچه قابل دیدن است
normal
U
معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
availability
U
آنچه به آسانی بدست آید
flexible
U
آنچه قابل تغییر است
thirds
U
آنچه بعد از دومین می آید
third
U
آنچه بعد از دومین می آید
transportable
U
آنچه قابل حمل است
unedited
U
آنچه ویرایش نشده است
differentials
U
آنچه اختلاف را نشان میدهد
differential
U
آنچه اختلاف را نشان میدهد
exchangeable
U
آنچه قابل تغییر است
expandable
U
آنچه قابل گسترش باشد
extensible
U
آنچه قابل گسترش است
characteristically
U
آنچه مخصوص یا ویژه است
characteristic
U
آنچه مخصوص یا ویژه است
clear
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
clearer
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
clearest
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
clears
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
round
U
آنچه در دایره حرکت میکند
immediate
U
آنچه یکباره اتفاق افتد
continual
U
آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
common
U
آنچه اغلب اتفاق میافتد
computable
U
آنچه قابل محاسبه است
identity
U
آنچه کسی یا چیزی است
maskable
U
آنچه نادیده گرفتنی است
hidden
U
آنچه قابل دیدن نیست
identities
U
آنچه کسی یا چیزی است
What must be must be .
<proverb>
U
آنچه باید بشود خواهد شد .
electric
U
آنچه با الکتریسیته کار میکند
efficient
U
آنچه که خوب کار میکند
controllable
U
آنچه قابل کنترل است
variables
U
آنچه قابل تغییر است
frequents
U
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
magnet
U
آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
special
U
آنچه متفاوت یا غیر عادی است
heuristic
U
آنچه از تجربیات گذشته درس گیرد
magnets
U
آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
unconditional
U
آنچه به هیچ شرطی بستگی ندارد
incompatible
U
ناسازگار یا آنچه خوب کار نمیکند
alternated
U
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternate
U
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
centralized
U
آنچه در یک موقعیت مرکزی قرار دارد
successive
U
آنچه یکی پس از دیگری فاهر میشود
contents
U
محتوا یا آنچه دروی چیزی باشد
alternates
U
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
frequent
U
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
frequented
U
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
simultaneous
U
آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد
selective
U
آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
unauthorized
U
آنچه باید مجوز داشته باشد
optional
U
آنچه قابل انتخاب شدن باشد
continuous
U
آنچه بدون توقف ادامه یابد
magnetic
U
آنچه میدان مغناطیسی مربوطه داد
downloadable
U
آنچه قابل بار کردن است
selectively
U
آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
pre-
U
آنچه قبلا توافق شده است
pre
U
آنچه قبلا توافق شده است
preventive
U
آنچه مانع رویدادن چیزی شود
easy to use
U
آنچه قابل فهم و انجام باشد
addressable
U
آنچه قابل آدرس دهی است
payment on account
آنچه علی الحساب پرداخت میشود
hand-held
U
آنچه قابل نگهداری در دست است
erasable
U
آنچه قابل پاک شدن است
frequenting
U
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
impulsive
U
آنچه برای زمان کوتاهی می ماند
available
U
آنچه قابل دستیابی یا خرید است
Except what is mentioned in paragraph 3.
U
باستثنای آنچه درپاراگراف 3 آمده است
blind
U
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
specifying
U
بیان واضح آنچه نیاز است
additional
U
آنچه جمع شده یا اضافه است
accessible
U
آنچه قابل دستیابی و دسترسی است
completed
U
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
accidental
U
آنچه تصادفی اتفاق افتاده است
ambiguities
U
آنچه به روشنی تعریف نشده است
ambiguity
U
آنچه به روشنی تعریف نشده است
undetected
U
آنچه تشخیص داده نشده است
completes
U
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
damaged
U
آنچه آسیب یا رنج دیده است
completing
U
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com