English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
synchronous U آنچه همان با دیگری اجرا شود.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
compiler U اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند
relative U آنچه با دیگری مقایسه شود
alternates U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternate U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
successive U آنچه یکی پس از دیگری فاهر میشود
alternated U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
simultaneous U آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد
inactive U آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
peripheral U آنچه ضروری نیست یا متصل به چیز دیگری است
slaves U صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slaved U صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slave U صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slaving U صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
same U یکنواخت همان چیز همان کار همان شخص
relocatable U آنچه قابل انتقال به محل دیگری ازحافظه است بدون اینکه روی عملیاتش اثربگذارد
sequential U عملیاتی که یکی پس از دیگری اجرا می شوند
batches U این دستورات اجرا می شوند و آنچه کاربر در آنها تغییر میدهد نیز ضبط میشود
batch U این دستورات اجرا می شوند و آنچه کاربر در آنها تغییر میدهد نیز ضبط میشود
double U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
doubled U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
doubled up U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
non dedicated server U کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را در پس زمینه اجرا میکند و نیز برای اجرای برنامههای کاربردی نرمال در همان زمان قابل استفاده است
interfaces U نرم افزاری که به برنامه ها و داده یک سیستم امکان اجرا در دیگری را میدهد
interface U نرم افزاری که به برنامه ها و داده یک سیستم امکان اجرا در دیگری را میدهد
suite of programs U 1-گروه برنامه هایی که یکی پس از دیگری اجرا می شوند. 2-تعداد برنامههای یک کار مشخص
processor U ارسال سیگنال ورودی به پردازنده , بررسی درخواست توجه که باعث توقف آنچه در حال اجرا است میشود و به رسانه فراخوان پاسخ میدهد
dedicated U کامپیوتری که فقط مخصوص پردازش لغات است و برنامه دیگری روی آن قابل اجرا نیست
No sooner was he gone than he was kI'lled . U رفتن همان ( همانا ) وکشته شدن همان
stack U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stacked U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stacks U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> U به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
It is the same pottage and the same bowl. <proverb> U همان آش است و همان کاسه .
synchronous U فناوری حافظه سریع جدید که قط عات حافظه آن با همان سیگنال ساعتی کار می کنند که پردازنده اصلی , بنابراین همان هستند
emulation U رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
same U همان چیز همان
subrogate U بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
letter U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
recode U کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
letters U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
to pass one's word for another U از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
piracy U چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
Whatsoever U هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
standards U تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standard U تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
asynchronous U تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند
simpler U وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simple U وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simplest U وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
fasted U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
run U دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
runs U دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
operation U ثباتی که حاوی در حین اجرا حاوی که اجرا باشد
countersignature U امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
idem U همان
identic U همان
identical U همان
very U همان
thingummy U همان
same U همان
this same U همان
selfsame U همان
self-same U همان خود
very U همان همین
for that matter <idiom> U به همان علت
i went on the instant U در همان ان رفتم
i went that instant U در همان ان رفتم
equally <adv.> U به همان طریق
one U یکی از همان
instatu quo U در همان حال
accordingly U از همان قرار
self same U همان خود
equally <adv.> U همان مقدار
just as well <adv.> U به همان طریق
of the same kind U از همان نوع
at the very beginning U از همان اولش
it is the same thing U همان است
s.c U همان دعوی
therabout U در همان نزدیکی
of that ilk U دارای همان جا
of that ilk U اهل همان جا
just as well <adv.> U همان مقدار
the reinbefore U همان سندیاقرارداد
nothing short of U عینا همان
ones U یکی از همان
s.c U همان پرونده
selfsame U درست همان
same U همان کار
that once U همان یک بار
same U همان جور
of even date U دارای همان تاریخ
idem U همان نویسنده در همانجا
it is much the same U تقریبا همان است
even U دارای همان تاریخ
He would never retract . U هر چه بگوید همان است
one U عین همان یکی
It comes to the same thing . U باز هم همان ؟ یشود
ones U عین همان یکی
Just as well you didnt come . U همان بهتر که نیامدی
quasi- U مشابه یا تقریباگ همان
we are in the same way U ما هم همان حال را داریم
In the ( same ) usual place. U در همان جای همیشگه
She promised to bring it but never did . U همان آوردنی که بیاورد !
What wI'll be woll be. U هر چقدر قسمت با شد همان می شود
lighter shade U از همان رنگ ولی روشن تر
step jump U پرش و برگشت روی همان پا
What so ever a man soweth ,that shall he also reap. <proverb> U هر چه بکارى ,همان درو مى کنى .
about as high U تقریبا` همان اندازه بلند
isomeric U متشابه الترکیب دارای همان اجزا
equivalents U همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
equivalent U همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
i wrote as neatly as he did U من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت
thereinbefore U در سطور قبل همان قرارداد قبلا"
echoed U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
time U سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
timed U سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
echo U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echoing U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
per U همان طور که در الگو نشان داده شده
echoes U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
times U سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
abs U پیشوندیست لاتینی که همان پیشوند ab میباشد و بمعنی
one two U تظاهر شمشیربازبه دفاع و حمله در همان مسیر
what you see is what you get U انچه می بینید همان است که بدست می اورید
This is the very thing I wanted. U این همان چیزی است که دلم می خواست
This is just what I want . This is the very thing I want . U این دقیقا" همان چیزی است که می خواهم
And that is it period . I have nothing more to say . and that is final . U همان است که گفتم ( برو برگرد ندارد )
time U سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
timed U سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
times U سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
ipsilateral U قرار گرفته و یا فاهرشده روی همان سمت بدن
democratic network U شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
loop jump U پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
European rose U طرح گل رز اروپایی [که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.]
constant U فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
positive U که اشیا را همان گونه که دیده می شوند نشان میدهد
constants U فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
the long and the short of it <idiom> آنچه گفتنی است
exclusive U آنچه شامل نمیشود
circulating U آنچه به راحتی می چرخد
circular U آنچه در یک دایره می چرخد
constants U آنچه تغییر نمیکند
contiguous U آنچه اثر می گذارد
used U آنچه جدید نیست
constant U آنچه تغییر نمیکند
unwanted U آنچه لازم نیست
lightweight U آنچه سنگین نیست
biased U آنچه اریب دارد
protective U آنچه حافظت میکند
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
circulars U آنچه در یک دایره می چرخد
authentic U آنچه درست است
previous U آنچه زودتر رخ میدهد
lightweights U آنچه سنگین نیست
auxiliaries U آنچه کمک میکند
incoming U آنچه از خارج می آید
knowledge U آنچه دانسته است
auxiliary U آنچه کمک میکند
producing U آنچه تولید میکند
busman's holiday U تعطیلی و مرخصی که طی آن انسان همان کارهایی را میکند که در سر کار میکرده
synchronous U سیستمی که در آن تمام وسایل با سیگنال ساعت اصلی همان هستند
counter jump U پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
production missile U موشک یکپارچه یا کامل که ازکارخانه به همان صورت تحویل میشود
exceptions U چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
landgrave U لقب برخی از شاهزادگان المانی کنت زمین همان است
real time U عملیات پردازشی که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود
exception U چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
commoners U آنچه اغلب اتفاق میافتد
movable U آنچه قابل حرکت است
commonest U آنچه اغلب اتفاق میافتد
requirements U آنچه مورد نیاز است
valuing U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
round U آنچه در دایره حرکت میکند
roundest U آنچه در دایره حرکت میکند
approximating U آنچه تقریبا درست است
hidden U آنچه قابل دیدن نیست
identities U آنچه کسی یا چیزی است
differential U آنچه اختلاف را نشان میدهد
unedited U آنچه ویرایش نشده است
flexible U آنچه قابل تغییر است
identity U آنچه کسی یا چیزی است
common U آنچه اغلب اتفاق میافتد
electric U آنچه با الکتریسیته کار میکند
efficient U آنچه که خوب کار میکند
comparable U آنچه قابل مقایسه نیست
values U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
quantifiable U آنچه قابل شمارش است
malfunctioning U آنچه خوب کار نکند
clearer U آنچه به سادگی فهمیده میشود
Seldom seen soon forgotten . <proverb> U از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
finished U آنچه کامل شده است
What must be must be . <proverb> U آنچه باید بشود خواهد شد .
value U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
irretrievable U آنچه قابل بازگشت نیست
What soes not endure does not merit attachment . <proverb> U آنچه نپاید دلبستگى را نشاید .
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com