Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
What soberness conceals drunkenness reveals.
<proverb>
U
آنچه هشیار پنهان مى کند,بوقت مستى همه بر ملا کند .
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vigilantes
U
هشیار هشیار در شب گوش به زنگ
vigilante
U
هشیار هشیار در شب گوش به زنگ
Tell not all you know , nor do all you can.
<proverb>
U
به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
timely
U
بوقت بگاه
in due time
U
بوقت خود
bedward
U
نزدیک بوقت خواب
bedwards
U
نزدیک بوقت خواب
adjournment
U
احاله بوقت دیگر
adjournments
U
احاله بوقت دیگر
to lay on the table
U
بوقت دیگر موکول کردن
cover one's tracks
<idiom>
U
پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
on guard
U
هشیار
conscious
U
هشیار
adjourning
U
بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourn
U
بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourned
U
بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourns
U
بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
felt need
U
نیاز هشیار
soberly
U
ادم هشیار
preconscious
U
نیمه هشیار
sober
U
ادم هشیار
wide-awake
U
هشیار اگاه
wide awake
U
هشیار اگاه
wary
U
با ملاحظه هشیار
subconscious
U
نیمه هشیار
subconsciously
U
نیمه هشیار
semi-conscious
U
نیمه هشیار
wakeful
U
هشیار گوش بزنگ
subception
U
ادراک نیمه هشیار
hit
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
alert
U
اعلام خطر گوش به زنگ هشیار
alerted
U
اعلام خطر گوش به زنگ هشیار
alerts
U
اعلام خطر گوش به زنگ هشیار
Whatsoever
U
هرچه
[هر آنچه]
[آنچه ]
caches
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
fast
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
backdoor
U
پنهان
occult
U
پنهان
cryptic
U
پنهان
cryptically
U
پنهان
cryptical
U
پنهان
benined the curtain
U
پنهان
perdue
U
پنهان
perdu
U
پنهان
hugger mugger
U
پنهان
jackes
U
پنهان
veiled
U
پنهان
latent
U
پنهان
abstruse
U
پنهان
ram cache
U
RA پنهان
hidden line
U
خط پنهان
delitescent
U
پنهان
perdu or due
U
پنهان
secrete
U
پنهان کردن
conceals
U
پنهان کردن
secreted
U
پنهان کردن
secretes
U
پنهان کردن
fudge
U
پنهان شدن
booby-traps
U
پنهان تله
booby-trapping
U
پنهان تله
mask
U
پنهان کردن
masks
U
پنهان کردن
conceal
U
پنهان کردن
booby-trapped
U
پنهان تله
booby-trap
U
پنهان تله
booby trap
U
پنهان تله
secreting
U
پنهان کردن
hides
U
پنهان شدن
disguised
U
پنهان کردن
disguising
U
پنهان کردن
dissimulated
U
پنهان کردن
dissimulates
U
پنهان کردن
disguises
U
پنهان کردن
disguise
U
پنهان کردن
dissimulating
U
پنهان کردن
shadows
U
پنهان کردن
hide
U
پنهان شدن
shadowing
U
پنهان کردن
shadowed
U
پنهان کردن
shadow
U
پنهان کردن
hide
U
پنهان کردن
hides
U
پنهان کردن
dissimulate
U
پنهان کردن
fudged
U
پنهان شدن
to keep dark
U
پنهان ماندن
to be in hiding
U
پنهان ماندن
to be in hiding
U
پنهان بودن
to absent oneself
U
پنهان شدن
obreption
U
پنهان روی
memory cache
U
حافظه پنهان
latescent
U
پنهان شونده
insconce
U
پنهان شدن
inapparent
U
ناپیدا پنهان
i hid my self
U
را پنهان کردم
hideousness
U
پنهان بودن
hidden unemployment
U
بیکاری پنهان
hidden surface
U
سطح پنهان
hidden objects
U
اشیاء پنهان
to lie hid
U
پنهان ماندن
under cover
<idiom>
U
پنهان شدن
sweep under the rug
<idiom>
U
پنهان کردن
lay low
<idiom>
U
پنهان کردن
cover up
<idiom>
U
پنهان کاربدواشتباه
Just between you and me. . .
U
از شما چه پنهان …
hidden line removal
U
حذف خط پنهان
hidden inflation
U
تورم پنهان
secretion
U
پنهان سازی
cloaks
U
پنهان کردن
cloaking
U
پنهان کردن
cloaked
U
پنهان کردن
cloak
U
پنهان کردن
closets
U
پنهان کردن
closeting
U
پنهان کردن
closeted
U
پنهان کردن
closet
U
پنهان کردن
absconds
U
پنهان شدن
absconding
U
پنهان شدن
absconded
U
پنهان شدن
abscond
U
پنهان شدن
fudging
U
پنهان شدن
hidden file
U
فایل پنهان
hidden codes
U
کدهای پنهان
hickok belt
U
پنهان شدن
eloign
U
پنهان کردن
disguised unemployment
U
بیکاری پنهان
disguised underemployment
U
کم کاری پنهان
cryptography
U
پنهان شناسی
crypianalysis
U
پنهان کاری
concealable
U
پنهان کردنی
by end
U
قصد پنهان
concealed
U
پنهان شده
codes
U
رمزهای پنهان
surreptitious
U
پنهان محرمانه
furtive
U
پنهان نهانی
fudges
U
پنهان شدن
hidden
U
پنهان کرده
burrow
U
پنهان شدن
cover
U
پنهان کردن
burrowed
U
پنهان شدن
caches
U
پنهان کردن
cache
U
پنهان کردن
encrypt
U
پنهان کردن
concealment
U
پنهان بودن
burrowing
U
پنهان شدن
burrows
U
پنهان شدن
coverings
U
پنهان کردن
covers
U
پنهان کردن
veils
U
مستوریا پنهان کردن
booby-trapped
U
با پنهان تله مجهزکردن
booby-trapping
U
با پنهان تله مجهزکردن
keep under one's hat
<idiom>
U
پنهان نگاه داشتن
booby-traps
U
با پنهان تله مجهزکردن
obstructor
U
پوشاننده پنهان کننده
they took refuge in a cave
U
در غاری پنهان شدند
let it all hang out
<idiom>
U
پنهان نکردن چیزی
booby-trap
U
با پنهان تله مجهزکردن
darkle
U
در تاریکی پنهان شدن
booby trap
U
با پنهان تله مجهزکردن
inconcealable
U
غیرقابل پنهان کردن
veil
U
مستوریا پنهان کردن
embeds
U
درزمین پنهان کردن
to lie or keep close
U
پنهان بردن یاماندن
embed
U
درزمین پنهان کردن
murder will out
U
خون نا حق پنهان نمینماند
pocket
U
درجیب پنهان کردن
concealment
U
پنهان کردن پوشاندن
pockets
U
درجیب پنهان کردن
latent electronic image
U
تصویر الکتریکی پنهان
occultly
U
بطور پوشیده یا پنهان
hidden information
U
اطلاعات پنهان کرده
to keep secret
U
پنهان داشتن راز
occult
U
از نظر پنهان کردن
secretive
U
سری پنهان کار
ironies
U
مسخره پنهان سازی
irony
U
مسخره پنهان سازی
the criminals' lair
U
پنهان گاه جنایتکاران
hidden
U
پنهان کرده شده پوشیده
software encryption
U
پنهان کردن نرم افزاری
becloud
U
زیر ابر پنهان کردن
camouflaging
U
پنهان کردن وسایل جنگی
camouflages
U
پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaged
U
پنهان کردن وسایل جنگی
to ballot for
U
بارای پنهان انتخاب کردن
To do something on the sly (in secret).
U
کاری را پنهان انجام دادن
masks
U
ماسک زدن پنهان کردن
camouflage
U
پنهان کردن وسایل جنگی
mask
U
ماسک زدن پنهان کردن
hickok belt
U
مخفی شدن پنهان کردن
circular
U
آنچه در یک دایره می چرخد
constant
U
آنچه تغییر نمیکند
used
U
آنچه جدید نیست
circulars
U
آنچه در یک دایره می چرخد
contiguous
U
آنچه اثر می گذارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com