Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
malfunction
U
آنچه درست کار نکند
malfunctioned
U
آنچه درست کار نکند
malfunctions
U
آنچه درست کار نکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
malfunctioning
U
آنچه خوب کار نکند
malfunction
U
آنچه کامل کار نکند
malfunctioned
U
آنچه کامل کار نکند
malfunctions
U
آنچه کامل کار نکند
authentic
U
آنچه درست است
approximating
U
آنچه تقریبا درست است
defective
U
خطا دار یا آنچه درست کار نمیکند
figures
U
آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
figuring
U
آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
figure
آنچه کاملا درست نباشد ولی نزدیک باشد
defect
U
آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defected
U
آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defecting
U
آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defects
U
آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
quamdiu bene se gesserit
U
تا زمانیکه تخلفی نکند منظور برقرار کردن حق انتفاع است برای کسی به این شرط که تا از شروط عقدتخلف نکند تصرفش ادامه داشته باشد
Tell not all you know , nor do all you can.
<proverb>
U
به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
Whatsoever
U
هرچه
[هر آنچه]
[آنچه ]
join
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
coincidence function
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
meet
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersection
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meets
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
joins
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
OR function
U
تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
joined
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
and
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
intersections
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
union
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
disjunction
U
تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
either or operation
U
تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
conjunctions
U
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
assertion
U
1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
false
U
1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
conjunction
U
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
alternation
U
تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
unions
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
God (Heaven) forbid!
U
خدا نکند !
absit omen
U
خدا نکند
heaven f.
U
خدا نکند
god defend
U
خدا نکند
He wouldnt dare refuse.
U
سگ کیست که قبول نکند
polarity
U
و قطعه کار نکند
He is not dead by any chance , is he ?
U
نکند مرده باشد ؟
polarities
U
و قطعه کار نکند
You are not pulling my leg , are you ?
U
نکند دار ؟ سر بسرم می گذار ؟
tempered
U
درست ساختن درست خمیر کردن
tempers
U
درست ساختن درست خمیر کردن
temper
U
درست ساختن درست خمیر کردن
inerrably
U
چنانکه هیچگاه خطا یا اشتباه نکند
She wI'll be a loser if she refuses.
U
اگر قبول نکند از کیسه اش رفته
permissible velocity
U
حداکثر سرعت اب در یک کانال که ایجادفرایش نکند
the eye is bigger than the belly
<proverb>
U
نعمت روی زمین پر نکند دیده تنگ
Until a man has shown humility he cannot attain gr.
<proverb>
U
آدم تا کوچکى نکند به بزرگى نمى رسد .
proselte of the gate
U
کسی که به دین یهود درایدولی ختنه نکند
He has vowed not to gamble again.
پشت دستش را داغ کرده که دیگه قمار نکند.
one level address
U
تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
judiciousness
U
قضاوت درست تشخیص درست
trump card
<idiom>
U
استفاده از وسیله قدیمی اگر هیچ چیز دیگرکار نکند
back level
U
نمونه اولیه محصول که ممکن است توابعی را پشتیبانی نکند
fasts
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
for next loop
U
حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
defaults
U
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaulting
U
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaulted
U
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
raker
U
تیری که پشت دیوار بطور مایل می بندند تادیوار سقوط نکند
default
U
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
be the spitting image of someone
<idiom>
U
درست مثل کسی بودن
[درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
hold
U
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
holds
U
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
defaulted
U
عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
defaulting
U
عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
defaults
U
عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
default
U
عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
The convict cannot distinguish between right and wrong
[distinguish right from wrong]
.
U
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص
[تشخیص درست را از نادرست]
بدهد.
virus
U
هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
viruses
U
هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
collapse pressure
U
حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
apprenticeships
U
دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
apprenticeship
U
دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
differences
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternative
U
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternatives
U
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exjunction
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
difference
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
EXOR
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
exclusive
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
symmetric difference
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
NAND function
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
dispersion
U
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
denial
U
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials
U
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
contiguous
U
آنچه اثر می گذارد
incoming
U
آنچه از خارج می آید
auxiliary
U
آنچه کمک میکند
auxiliaries
U
آنچه کمک میکند
producing
U
آنچه تولید میکند
the long and the short of it
<idiom>
آنچه گفتنی است
biased
U
آنچه اریب دارد
lightweights
U
آنچه سنگین نیست
lightweight
U
آنچه سنگین نیست
unwanted
U
آنچه لازم نیست
used
U
آنچه جدید نیست
previous
U
آنچه زودتر رخ میدهد
protective
U
آنچه حافظت میکند
the above was a summary
آنچه دربالا گفته شد
constant
U
آنچه تغییر نمیکند
circulating
U
آنچه به راحتی می چرخد
constants
U
آنچه تغییر نمیکند
knowledge
U
آنچه دانسته است
circular
U
آنچه در یک دایره می چرخد
circulars
U
آنچه در یک دایره می چرخد
exclusive
U
آنچه شامل نمیشود
except
U
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
normal
U
معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
clearest
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
value
U
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
values
U
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
valuing
U
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
controllable
U
آنچه قابل کنترل است
simplest
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
convertibles
U
آنچه قابل تبدیل است
movable
U
آنچه قابل حرکت است
requirements
U
آنچه مورد نیاز است
simple
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
removable
U
آنچه قابل جابجایی است
expandable
U
آنچه قابل گسترش باشد
quantifiable
U
آنچه قابل شمارش است
interchangeable
U
آنچه قابل تغییر است
simpler
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
recognizably
U
آنچه قابل تشخیص است
convertible
U
آنچه قابل تبدیل است
prior
U
آنچه قبلاگ رخ داده است
durable
U
آنچه به آسانی خراب نخواهد شد
ambiguous
U
آنچه دو معنای ممکن دارد
distant
U
آنچه در محلی قرار دارد
selectable
U
آنچه قابل انتخاب باشد
dependent
U
آنچه به دلیلی متغیر است
common
U
آنچه اغلب اتفاق میافتد
commoners
U
آنچه اغلب اتفاق میافتد
commonest
U
آنچه اغلب اتفاق میافتد
comparable
U
آنچه قابل مقایسه نیست
significant
U
آنچه معنای مخصوصی دارد
significantly
U
آنچه معنای مخصوصی دارد
relevant
U
آنچه ارتباط مهمی دارد
relative
U
آنچه با دیگری مقایسه شود
finished
U
آنچه کامل شده است
clearer
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
unedited
U
آنچه ویرایش نشده است
irretrievable
U
آنچه قابل بازگشت نیست
clear
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
audible
U
آنچه قابل شنیدن است
transportable
U
آنچه قابل حمل است
exchangeable
U
آنچه قابل تغییر است
variable
U
آنچه قابل تغییر است
Seldom seen soon forgotten .
<proverb>
U
از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
hidden
U
آنچه قابل دیدن نیست
roundest
U
آنچه در دایره حرکت میکند
preformatted
U
آنچه فرمت شده باشد
extensible
U
آنچه قابل گسترش است
characteristic
U
آنچه مخصوص یا ویژه است
round
U
آنچه در دایره حرکت میکند
thirds
U
آنچه بعد از دومین می آید
identity
U
آنچه کسی یا چیزی است
What soes not endure does not merit attachment .
<proverb>
U
آنچه نپاید دلبستگى را نشاید .
variables
U
آنچه قابل تغییر است
multifunction
U
آنچه تابعهای متعددی دارد
What must be must be .
<proverb>
U
آنچه باید بشود خواهد شد .
maskable
U
آنچه نادیده گرفتنی است
residual
U
آنچه در پشت سر باقی می ماند
recognizable
U
آنچه قابل تشخیص است
chargeable
U
آنچه قابل شارژ است
identities
U
آنچه کسی یا چیزی است
third
U
آنچه بعد از دومین می آید
differentials
U
آنچه اختلاف را نشان میدهد
differential
U
آنچه اختلاف را نشان میدهد
availability
U
آنچه به آسانی بدست آید
clears
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
alterable
U
آنچه قابل تغییر است
characteristically
U
آنچه مخصوص یا ویژه است
immediate
U
آنچه یکباره اتفاق افتد
computable
U
آنچه قابل محاسبه است
efficient
U
آنچه که خوب کار میکند
electric
U
آنچه با الکتریسیته کار میکند
flexible
U
آنچه قابل تغییر است
continual
U
آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
visible
U
آنچه قابل دیدن است
pre
U
آنچه قبلا توافق شده است
complete
U
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
completed
U
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
centralized
U
آنچه در یک موقعیت مرکزی قرار دارد
selective
U
آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
successive
U
آنچه یکی پس از دیگری فاهر میشود
completes
U
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
completing
U
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
heuristic
U
آنچه از تجربیات گذشته درس گیرد
pre-
U
آنچه قبلا توافق شده است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com