English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 88 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
functional analysis U آنالیز تابعی [ریاضی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
technical analysis U آنالیز کردن
3D analysis U آنالیز سه بعدی
detailed analysis U آنالیز دقیق
theory of functions of a complex variable U آنالیز مختلط [ریاضی]
Complex analysis U آنالیز مختلط [ریاضی]
elemental analysis U آنالیز عنصری [شیمی]
functional U تابعی
function table U جدول تابعی
functional relation U رابطه تابعی
functional relationship U رابطه تابعی
picture U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictured U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictures U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picturing U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
optimize U کامپایلری که کد ماشین را که تولید میکند آنالیز میکند و سرعت و کارایی آنرا افزایش میدهد
continuity of a function U پیوستگی تابعی [ریاضی]
functional programming U برنامه نویسی تابعی
program function key U کلید تابعی ای برنامه
functional U تابعی وفیفه مندی
modulo arithmetic U ریاضی تابعی در پایه N
modularity U تشکیل شده از بخشهای تابعی
argument [of a function] U متغیر مستقل تابعی [ریاضی]
disabling U مانع عملیات وسیله یا تابعی شدن
disables U مانع عملیات وسیله یا تابعی شدن
disable U مانع عملیات وسیله یا تابعی شدن
pf key U key Function Program کلید تابعی ای برنامه
adder U وسیله یا تابعی که شامل نتیجه دو یا چند ورودی
modularization U برنامههای طراحی از مجموعه از بخشهای تابعی استاندارد
adders U وسیله یا تابعی که شامل نتیجه دو یا چند ورودی
one level address U تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
preprogrammed U که در کارخانه برنامه ریزی شده است تا تابعی را انجام دهد
logical U تابعی که از چندین عملگر منط قی مثل AND و OR تشکیل شده است
diagnostic U تابعی در برنامه برای کمک به یافتن خطاها در سیستم کامپیوتری
boxes U وسیلهای که تابعی را بدون اینکه کاربر آن بداند چگونه انجام میدهد
subroutine U زیر تابعی که از هیچ متغیری حدا از آدرس عملوندها استفاده نمیکند
for next loop U حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
non operable instruction U دستوری که تابعی انجام نمیدهد ولی شمارنده برنامه را افزایش میدهد
key ترکیب دو یا چند کلید که تابعی را انجام می دهند وقتی با هم انتخاب شوند
box U وسیلهای که تابعی را بدون اینکه کاربر آن بداند چگونه انجام میدهد
static U زیر تابعی که از هیچ متغیری جدا از آدرس ها عمودند استفاده نمیکند
devices U برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
device U برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
dye analysis U [آنالیز کردن رنگینه های بکار رفته در فرش جهت تعیین طول عمر فرش و سابقه تاریخی نوع رنگینه]
edited U ترتیبی از حروف یا کلیدها که باید انتخاب شوند تا تابعی یا ویرایشگری فعال شود
edit U ترتیبی از حروف یا کلیدها که باید انتخاب شوند تا تابعی یا ویرایشگری فعال شود
opens U تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
opened U تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
open U تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
bombs U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bombed out U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
logic U عمل کامپیوتری یا تابعی که تصمیم گیری میکند. قط عات کامپیوتر یا سیستم دیجیتال
bomb U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bombed U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
acknowledged mail U تابعی که به فرستنده اعلام میکند پیام پستی الکترونیکی خوانده شده است
daisy chain U زیر تابعی در برنامه که سایرین را در یک مجموعه فراخوانی میکند. اولین تابع دومین
drivers U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
driver U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
script U مجموعه دستوراتی که تابعی را انجام می دهند که توسط یک زبان ماکرو یا دستهای استفاده میشود
device handler U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
permanent income hypothesis U این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
erasers U در یک برنامه گرافیک تابعی که به فضاهای تصویر اجازه پاک شدن میدهد و یا اینکه با رنگ شب صفحه یکسان شود
eraser U در یک برنامه گرافیک تابعی که به فضاهای تصویر اجازه پاک شدن میدهد و یا اینکه با رنگ شب صفحه یکسان شود
semaphore U مشخصات دو کار و تصدیق مناسب برای جلوگیری از قفل کردن یا سایر مشکلات وقتی که هر دو نیاز به وسیله جانبی یا تابعی دارند
goto U دستور برنامه نویسی که جهش به نقط ه یا تابعی دیگر در برنامه دارد
edited U کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
diagnostics U تابعی در کامپایلر که به برنامه نویس کمک میکندخطاهای کد برنامه را بیابد
edit U کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
helped U تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
fault U تابعی که بخشی از برنامه است که علت داده خراب یا قطعه خراب را بیان میکند
helps U تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
faulted U تابعی که بخشی از برنامه است که علت داده خراب یا قطعه خراب را بیان میکند
faults U تابعی که بخشی از برنامه است که علت داده خراب یا قطعه خراب را بیان میکند
help U تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
two level subroutine U زیر تابعی که حاوی زیر تابع دیگر است
subroutine U زیر تابعی که حاوی زیر تابع دیگر باشد
identification U تابعی که توسط کامپیوتر میزبان استفاده میشود تا مافیت و مشخصات کامپیوتر یا کاربر را بیان کند.
best fit U 1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده
IBM U صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای تابعی است و در سمت چپ کلیدهای اصلی قرار دارد و نوشته عددی جداگانه ندارد
functional unit U واحد در حال کار واحد تابعی
xt U صفحه کلید همراه با IBMPC که اما کلید تابعی دارد که در دوستون در گوشه سمت چپ صفخه کلید قرار دارند
standard U تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standards U تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
asynchronous U تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند
procedure U زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان برنامه نویسی تابعی را فراهم میکند
function key U کلید عملیاتی کلید تابعی
modula U زمان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از پاسکال که از روشهای برنامه نویسی تابعی و انتزاع داده استفاده میکند
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com