English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
puffed <adj.> U آماس کرده
puffed out <adj.> U آماس کرده
puffy <adj.> U آماس کرده
tumid <adj.> U آماس کرده
turgid <adj.> U آماس کرده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scarf joint U جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
burger U تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burgers U تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
swiss steak U گوشت خرد کرده مخلوط با اردوچاشنی سرخ کرده
I have a tooth abscess. U دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
protuberance U آماس
lump U آماس
bulge U آماس
turgor U آماس
tumidity U آماس
swelling U آماس
tumescence U آماس
gastroenteritis U آماس شکم
turgor U تورم [آماس]
bulge U تورم [آماس]
lump U تورم [آماس]
tumidity U تورم [آماس]
tumescence U تورم [آماس]
protuberance U تورم [آماس]
swelling U تورم [آماس]
big heads U انواع بیماریهای دامی که نشان آن آماس سر وگردن است
big head U انواع بیماریهای دامی که نشان آن آماس سر وگردن است
best gold U تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
infusion U دم کرده
souffle U پف کرده
beastby U کرده
infusions U دم کرده
i am 0 rials out of pocket U کرده ام
tumid <adj.> U پف کرده
soufflTs U پف کرده
souffles U پف کرده
puffed out <adj.> U پف کرده
puffy <adj.> U پف کرده
turgid <adj.> U پف کرده
unconsciously U غش کرده
puffed <adj.> U پف کرده
bloat U پف کرده
unconscious U غش کرده
off the trail U پی گم کرده
bouffant U پف کرده
puff pastry U پف کرده
gelid U یخ کرده
iced U خنک کرده
risen U طلوع کرده
billowy U باد کرده
begotten U تولید کرده
educated U تحصیل کرده
intumescent U اماس کرده
distent U ورم کرده
blubbery U ورم کرده
purified U پاک کرده
fled U فرار کرده
puffy <adj.> U ورم کرده
it is very easily done U کرده میشود
iced ppa U خنک کرده
deep rooted U ریشه کرده
refined U تمیز کرده
chose U انتخاب کرده
whey U شیرچرخ کرده
I have a flat [tire] . U من پنچر کرده ام.
protuberant U باد کرده
inwrought U از تو کار کرده
swollen U ورم کرده
swollen U اماس کرده
intumescent U باد کرده
fretty U اماس کرده
pulled U خشک کرده
he is worn with travel U سفراوراخسته کرده
fubsy U قوز کرده
farcie U دلمه کرده
farthingale U دامن پف کرده
puffed out <adj.> U باد کرده
turgid <adj.> U باد کرده
tumid <adj.> U باد کرده
strained U صاف کرده
ghi U کره اب کرده
ghee U کره اب کرده
fecit U درست کرده
beheld U مشاهده کرده
turgid <adj.> U ورم کرده
farci U دلمه کرده
bendon U نیت کرده
rooted U ریشه کرده
sweated U عرق کرده
tumid <adj.> U ورم کرده
mistaken U اشتباه کرده
sawn U اره کرده
enrooted U ریشه کرده
in flower U شکوفه کرده
grown U رشد کرده
clarified U صاف کرده
baggily U بطورباد کرده
puffed <adj.> U باد کرده
warm infusion U چیز دم کرده
puffy <adj.> U باد کرده
knotted U ازدحام کرده
decorated U زینت کرده
fucate U رنگ کرده
ventricular U باد کرده
gets U کسب کرده
tumid U اماس کرده
they have done their work U را کرده اند
testate U وصیت کرده
airless U گرفته یا دم کرده
carpeted U فرش کرده
inveterate U ریشه کرده
unruffled U ارام کرده
shot U اصابت کرده
shots U اصابت کرده
get U کسب کرده
getting U کسب کرده
hidden U پنهان کرده
wedded U ازدواج کرده
tinned U قوطی کرده
restrained U لگام کرده
grown-up U رشد کرده
grown-ups U رشد کرده
smoothfaced U صاف کرده
fried U سرخ کرده
let it be done U کرده شود
bunged up U باد کرده
worked [been successful] <past-p.> U کار کرده
picked U پاک کرده
painted U رنگ کرده
indrawn U جذب کرده
deep-rooted U ریشه کرده
overage U کم رشد کرده
off the track U ازخط پی گم کرده
nodular U ورم کرده
puffed <adj.> U ورم کرده
began U شروع کرده
tumescent U ورم کرده
full-grown U رشدکامل کرده
puffed out <adj.> U ورم کرده
self taught U تحصیل کرده
blown U ورم کرده
full grown U رشدکامل کرده
He has got too big for his boots . He tends to swagger . It has gone to his head . U خودش را گه کرده است
I have lost my wallet . U کیف پولم را گه کرده ام
stum U اب انگورتازه درخم کرده
newlywed U تازه ازدواج کرده
tumid U ورم کرده متورم
hidden information U اطلاعات پنهان کرده
magdalen or lene U فاحشه توبه کرده
i am f.caught U عجب گیری کرده ام
dried fruit U میوه خشک کرده
a fried sausage U یک سوسیس سرخ کرده
cursed with porerty U نفرین کرده به گدایی
Now you are picking on me. U حالادیگر به من بند کرده ای
ranker U افسر سربازی کرده
school drop out U ترک تحصیل کرده
saute U در روغن سرخ کرده
turgescent U باد کرده پرطمطراق
shaveling U ادم اصلاح کرده
trigmous U سه بار عروسی کرده
you are mistaken U اشتباه کرده اید
de- U کرده را خنثی کردن
they are on strike U اعتصاب کرده اند
the tribes are all up U طغیان کرده اند
fresco a wall U دیوار سفید کرده را
grenadine U مرغ دلمه کرده
The door is jammed. در گیر کرده است.
fry U گوشت سرخ کرده
clerisy U طبقه تحصیل کرده
begun U شروع کرده یا شده
cecils U قیمه سرخ کرده
neutralized U بیطرف کرده شده
broiled meat U گوشت سرخ کرده
tumescent U اماس کرده اماسیده
angrier U ورم کرده دژم
angriest U ورم کرده دژم
angry U ورم کرده دژم
self educated U پیش خودتحصیل کرده
ingrained U دیرینه ریشه کرده
self-educated U پیش خودتحصیل کرده
frying U گوشت سرخ کرده
foreseen U پیش بینی کرده
made up U مصنوعی بزک کرده
borne U تحمل کرده یاشده
cowslip tea U گل گاو زبان دم کرده
made-up U مصنوعی بزک کرده
forgotten U فراموش کرده یا شده
fries U گوشت سرخ کرده
married U عروسی کرده متاهل
cultured U مهذب تحصیل کرده
advanced U ترقی کرده پیش افتاده
well-worn U زیاد کار کرده کهنه
it needs to be done carefully U باید بدقت کرده شود
chips U سیب زمینی سرخ کرده
The window is jammed. پنجره گیر کرده است.
no pay nowork U پول ندهندکار هم کرده نمیشود
neutralized states U دول بیطرف کرده شده
the wound is rankling U زخم چرک کرده است
melba toast U نان سرخ کرده وبرشته
Her Face has swollen. U صورتش باد (ورم ) کرده
well worn U زیاد کار کرده کهنه
He has collected what the other person. <proverb> U هر چه این ریخته او جمع کرده.
chip U سیب زمینی سرخ کرده
It is preying on my mind. U خیالم را ناراحت کرده است
French fries U سیب زمینی سرخ کرده
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com