English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 217 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
promise the moon <idiom> U آماده انجام کار
psyched up <idiom> U آماده انجام کار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
program U نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
programs U نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
busied U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busier U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busying U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
idle U نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idled U نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idles U نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idlest U نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
beta test U گونه دوم از بررسی هایی که روی نرم افزار انجام میشود پیش از آنکه آماده انتشار شود
to be about to do something <idiom> U آماده انجام کاری بودن [اصطلاح روزمره]
to be on the verge [brink] of doing something <idiom> U آماده انجام کاری بودن [اصطلاح روزمره]
Other Matches
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
fail U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
failed U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fails U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
like a duck takes the water [Idiom] U کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
qui facit per alium facit perse U کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
automate U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automates U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automating U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
failure U انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failures U انجام ندادن کاری که باید انجام شود
robots U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robot U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
gurantee U عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
scratch one's back <idiom> U کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
able آماده
at one's fingertips <idiom> U آماده
upward compatible U اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
get ready <idiom> U آماده شدن از
give-and-take U آماده به توافق
accommodate آماده کردن
up in arms <idiom> U آماده حمله
in arms <idiom> U آماده جنگیدن
up to <idiom> U آماده شیطنت
here goes nothing <idiom> U آماده شروع
set out <idiom> U آماده سفرشدن
make arrangements U آماده کردن
take up arms <idiom> U آماده جنگیدن
handshaking U آماده دریافت
in the pipeline [Colloquial] U در آماده سازی
make preparations U آماده کردن
accessible آماده پذیرایی
make provisions U آماده کردن
fair game U طعمهی حاضر و آماده
luncheon meat U گوشت پخته و آماده
go ahead <idiom> U آماده کار شدن
get set <idiom> U آماده شروع شدن
preparations U آماده کردن چیزی
red alert U حالت آماده باش
preparation U آماده کردن چیزی
prone to do something آماده کردن برای
to prepare [for] U آماده شدن [به یا برای]
up for grabs <idiom> U آماده رقابت شدن
cold U بدون آماده بودن
red alerts U حالت آماده باش
dinner etc. is served U غذا آماده است
in store <idiom> U آماده بوقوع پیوستن
to stand ready for [+ noun] U آماده بودن برای
to stand ready to [+ verb] U آماده بودن برای
colder U بدون آماده بودن
coldest U بدون آماده بودن
at someone's beck and call <idiom> U همیشه آماده پذیرایی
colds U بدون آماده بودن
to be in season [in heat] U آماده جفتگیری بودن [جانورشناسی]
prone to do something آماده برای کردن کاری
precompiled code U کد خروجی کامپایلر و آماده اجرا
retaking U آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
retake U آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
retakes U آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
Since you are not ready ... U چونکه هنوز آماده نیستی...
able آماده بودن آرایش دادن
retaken U آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
As you are not ready ... U چونکه هنوز آماده نیستی...
My room hasn't been prepared. اتاق من آماده نشده است.
forthcoming <adj.> U آماده به ارائه [نزدیک به تحقق]
on call <idiom> U آماده برای ترک خدمت
hit the books <idiom> U برای کلاس آماده شدن
to prepare something U چیزی را آماده کردن [آشپزی]
cast the first stone <idiom> U همیشه آماده جنگیدن است
Please have my bill ready. لطفا صورتحسابم را آماده کنید.
to dress [food] U آماده کردن [پختن] [غذا یا دسرت]
sixth form U دورهی آماده سازی برای دانشگاه
rework U برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworked U برای کاربرد مجدد آماده کردن
address آماده شدن برای ضربه یا هدفگیری
reworking U برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworks U برای کاربرد مجدد آماده کردن
design development U آماده سازی و تکمیل نقشه فرش
sixth forms U دورهی آماده سازی برای دانشگاه
finished U کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند
in the market for <idiom> U خواستن یا آماده خرید چیزی شدن
standby U که در صورت خرابی آماده استفاده است
to set about دست بکاری زدن آماده کاری
standbys U که در صورت خرابی آماده استفاده است
retention money U مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
queries U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
querying U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queried U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
query U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
interleaving U به طوری که در حین اجرا همزمان آماده می شوند
on-call service U آماده برای ترک در خدمت [اصطلاح رسمی]
to be on-call U در آماده باش برای ترک درخدمت بودن
To stand at attention(ease). U بحالت آماده باش ( آزاد ) ایستادن ( ؟ رآمدن )
to square up U خود را آماده کردن [برای دعوی یا حمله]
It's time to prepare the meal. U وقتش رسیده است که غذا را آماده کنیم.
on tap <adj.> U همیشه آماده [برای ریختن از شیره بشکه]
I am prepared for any eventuality. U برای هر گونه پیش آمدی آماده هستم
pages U عمل چسباندن تصویر و تن در یک صفحه آماده چاپ
page U عمل چسباندن تصویر و تن در یک صفحه آماده چاپ
paged U عمل چسباندن تصویر و تن در یک صفحه آماده چاپ
To work on someone کسی را پختن [از نظر فکری وذهنی آماده کردن]
clearest U سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
clearer U سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
clear U سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
attended operation U فرآیندی که در صورت وقوع مشکل یک عملگر آماده دارد
clears U سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
microprogram U مجموعه کامل ریز دستورات ابتدایی آماده در CPU
finished U متنی که تایپ شده و آماده چاپ گرفتن است
focussed U پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
handshaking U سیگنال ارسالی بین دو وسیله ارتباطی شامل آماده ارسال
focused U پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
action architecture U [معماری با طرح های دقیق و مختصر و استفاده از مواد آماده]
focus U پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focussing U پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
contentions U مدت زمانی که طول می کشد تا وسیلهای آماده استفاده شود
contention U مدت زمانی که طول می کشد تا وسیلهای آماده استفاده شود
focusses U پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
demanded U پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
focuses U پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
open U آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
demand U پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
opens U آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
demands U پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
opened U آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
continues U ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
continue U ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
takedown U مدت زمانی که یک وسیله جانبی آماده برای کار دیگری میشود
device handler U نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
streams U تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
streamed U تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
stream U تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
device driver U نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
print U فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
cts U CSR برای بیان اینکه یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
greasy wool U پشم چرب [پشمی که هنوز شسته نشده و آماده ریسندگی نیست.]
mediums U رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
preprocessor U نرم افزاری که داده را پیش از کامپایل یا ترجمه آماده و پردازش میکند
configured in U وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
emptied U رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
emptier U رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
empties U رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
medium U رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
beta version U گونهای از برنامه کاربردی نرم افزار که تقریباگ آماده انتشار است
emptiest U رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
empty U رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
printed U فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
prints U فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
feasibility U امتحان و گزارش درباره کارایی و هزینه محصول جدید که آماده فروش میشود
dataset U سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه آماده استفاده است
processed silk U ابریشم پخته [ابریشمی که صمغ آن گرفته شده و آماده ریسندگی و یا رنگرزی است.]
pre- U اجرای یک فرایند که وقتی شروع میشود که حافظه و رسانههای جانبی آماده استفاده هستند
driver U نرم افزار مخصوص که دستورات کاربر را که آماده چاپ هستند کنترل و فرمت میکند
microsoft U جستجوگر وب ساخت ماکرو سافت که آماده است و به کاربر امکان دیدن صفحه وب را میدهد
drivers U نرم افزار مخصوص که دستورات کاربر را که آماده چاپ هستند کنترل و فرمت میکند
outputs U ثباتی که داده خروجی را ذخیره میکند تا گیرنده آماده شوند یا کانال خالی شود
output U ثباتی که داده خروجی را ذخیره میکند تا گیرنده آماده شوند یا کانال خالی شود
takedown U حذف نوار یا کاغذ یا دیسک از یک وسیله جانبی پس از یک کار و آماده کردن آن برای بعدی
buffer U استفاده از فضای ذخیره سازی موقت تا وقتی که پردازنده یا رسانه آماده پردازش آن شود
workspace U فضایی در حافظه که برای استفاده آماده است یا در حال حاضر اپراتور در آن کار میکند
dual U دادههای ترکیبی هر مجموعهای از داده در پاس یا لبه ساعت مختلف آماده و معتبر است
pre U اجرای یک فرایند که وقتی شروع میشود که حافظه و رسانههای جانبی آماده استفاده هستند
length U تعداد داده هایی که در بافر ذخیره می شوند تا پردازنده آماده دریافت آنها شود
lengths U تعداد داده هایی که در بافر ذخیره می شوند تا پردازنده آماده دریافت آنها شود
opened U آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
dos U نشانگری که می گوید DOS آماده پذیرش یک دستور تایپ شده روی صفحه کلید است
Internet U جستجوگر وب سافت ماکروسافت که در حال حاضر آماده است و به کاربر امکان مشاهده صفحه وب را میدهد
Internet U می را می سازد که اینترنت و اتصالات فروش را آماده میکند تا کاربران خصوصی به آنها دسترسی داشته باشند
invited U حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
invite U حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
opens U آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
invites U حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
open U آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
mission , oriented U لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
buffer U فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست
appliance computer U سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
expanded memory system U ابزاری که حافظه اضافی در IBM PC قرار دارد را مدیریت میکند و برای برنامه ها آماده استفاده می سازد
bins U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
bin U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
open U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
clean U کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
cleaned U کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
cleanest U کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
affirmative سیگنال تصدیق از طرف گیرنده که پیام را پذیرفته است و آماده بعدی است.
opens U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
cleans U کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
AT command set U حالتی در مودم که آماده پذیرش دستورات با استفاده از مجموعه دستورات Hayes AT است
opened U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
opens U برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
howler U صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
open U برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
opened U برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
howlers U صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
turnkey system U سیستم کامل که طبق نیاز مشتری طراحی شده است و آماده استفاده است
freed U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
frees U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idlest U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idles U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idled U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
freeing U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com