English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 164 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
alarm U : هشدار اگاهی از خطر
alarmed U : هشدار اگاهی از خطر
alarmingly U : هشدار اگاهی از خطر
alarms U : هشدار اگاهی از خطر
alarum U : هشدار اگاهی از خطر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
warnings U هشدار
alarmed U هشدار
warning U هشدار
alarmingly U هشدار
alarm U هشدار
alarms U هشدار
tip (someone) off <idiom> U هشدار دادن
warning U اژیر هشدار
warning cries U فریادهای هشدار
alarm reaction U واکنش هشدار
warns U هشدار دادن
advisory signal U علامت هشدار
alarm calls U فریادهای هشدار
warnings U اژیر هشدار
warn U هشدار دادن
warned U هشدار دادن
read the riot act <idiom> U به کسی هشدار دادن
warning radar U رادار هشدار دهنده
alert box U پنجره یا جعبه هشدار
warnings U اعلام خطر کردن هشدار
warning U اعلام خطر کردن هشدار
Drive on dimmed headlights ! [Warning to drivers] U با نور پایین حرکت کنید! [هشدار به رانندگان]
He warned he would go on a termless hunger strike. U او [مرد] هشدار داد که اعتصاب غذای بی مدتی خواهد کرد.
fore U فریاد هشدار به نفر جلو زمین در مورد گوی که بسمت اومیرود
action oriented management report U گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
diver's flag U پرچم قرمز با نوار سفید روی قایق برای هشدار به قایقرانان تا از منطقه غواصی دور شوند
awareness U اگاهی
conizance U اگاهی
knowledge U اگاهی
cogency U اگاهی
consciousness U اگاهی
consciousness U حس اگاهی
notices U اگاهی
noticing U اگاهی
noticed U اگاهی
notice U اگاهی
advertisements U اگاهی
i.e. U اگاهی
conscious mind U حس اگاهی
monition U اگاهی
intimations U اگاهی
acquaintances U اگاهی
intimation U اگاهی
perceptions U اگاهی
perception U اگاهی
inkling U اگاهی
idea U اگاهی
ideas U اگاهی
information U اگاهی
intelligence U اگاهی
awareness U حس اگاهی
conscience [archaic for: consciousness] U حس اگاهی
mindfulness U اگاهی
appreciation [awareness] U حس اگاهی
informational U اگاهی
information theory U نظریه اگاهی
knowledge base U پایگاه اگاهی
foredknowlege U اگاهی از پیش
conversance U اگاهی کامل
class consciousness U اگاهی طبقهای
conversancy U اگاهی کامل
forebedement U اگاهی از پیش
criminal i. department U اداره اگاهی
the d. poliee U اداره اگاهی
criminal investigation department U اداره اگاهی
informatory U اگاهی بخش
meta knowledge U اگاهی غیرنمادین
knowledge domain U قلمرو اگاهی
letter of a U اگاهی نامه
coconscious U اگاهی ثانوی
precognition U پیش اگاهی
the infinitive mood U مصدر اگاهی
to come to know U اگاهی یافتن
to give intelligence U اگاهی دادن
coconsciousness U اگاهی ثانوی
to give the alarm U اگاهی دادن
to give to understand U اگاهی دادن
knowlege representation U نمایش اگاهی
transinformation U اگاهی متقابل
knowledge engineer U مهندسی اگاهی
to give notice U اگاهی دادن
group consciousness U اگاهی گروهی
notified U اگاهی دادن
learn U اگاهی یافتن
notifying U اگاهی دادن
learns U اگاهی یافتن
inform U اگاهی دادن
informing U اگاهی دادن
informs U اگاهی دادن
notify U اگاهی دادن
notifies U اگاهی دادن
apprise U اگاهی دادن
apprises U اگاهی دادن
cognizance U شناسایی اگاهی
monitor U اگاهی دهنده
monitored U اگاهی دهنده
monitors U اگاهی دهنده
foreknowledge U اگاهی از پیش
informant U اگاهی دهنده
augury U پیش اگاهی
auguries U پیش اگاهی
informants U اگاهی دهنده
awakened U اگاهی یافته
prescience U اگاهی از پیش
advertisers U اگاهی دهنده
advertiser U اگاهی دهنده
apprising U اگاهی دادن
we are informed by him that U محترما` اگاهی میدهد که
foretelling U ازپیش اگاهی دادن
foretell U ازپیش اگاهی دادن
Scotland U اداره اگاهی در لندن
you are advised that U به شما اگاهی میدهد
sensibleness U عملی بودن اگاهی
immediacy U اگاهی حضور ذهن
foretold U از پیش اگاهی داد
foretells U ازپیش اگاهی دادن
science U علم طبیعی اگاهی
subliminally U خارج ازمرحله اگاهی
subliminal U خارج ازمرحله اگاهی
sciences U علم طبیعی اگاهی
for your information U برای اگاهی شما
dope U اگاهی داروی مخدر
dopes U اگاهی داروی مخدر
foreknow U از غیب اگاهی داشتن
to keep the track of something U پیوسته ازچیزی اگاهی داشتن
to obtaini. on anything U درباره چیزی اگاهی یافتن
enlightement U روشنی فکر اگاهی حقیقی
brief U کوتاه کردن اگاهی دادن
self awareness U اگاهی از خود خویشتن شناسی
briefest U کوتاه کردن اگاهی دادن
briefed U کوتاه کردن اگاهی دادن
monitory U وابسته به اخطار یا اگاهی یاانگیزه
briefer U کوتاه کردن اگاهی دادن
forecast U از پیش اگاهی دادن یاحدی زدن
intelligently U از روی هوش ازروی اگاهی و بصیرت
forecasts U از پیش اگاهی دادن یاحدی زدن
forecasted U از پیش اگاهی دادن یاحدی زدن
know allmen by these presents U بموجب این سندعموم را اگاهی میدهد
it came to my knowledge U من ازان اگاهی یافتم مرامعلوم گردید
to off an agreement U قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
i have no idea of that U هیچ اگاهی از ان ندارم نمیتوانم تصور کنم چه چیزاست
agent provocateur U مامور اگاهی که با لباس مبدل در باندی کار میکند
agents provocateurs U مامور اگاهی که با لباس مبدل در باندی کار میکند
fenders U علائمی که جهت اگاهی ازوضع جاده در راهها نصب میشود
check string U ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
booked U اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
private d. U کسیکه دست مزد گرفته درکارویژه ایی کاریا اگاهی میکند
book U اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
books U اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
wrming message U پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
signalling U 1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
to put any one up to something U کسیرا از چیزی اگاهی دادن کسیرادر کاری دستور دادن
prity to any one's designs U اگاهی از مقاصدنهانی کسی محرمیت نسبت مقاصد کسی
presentment U اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
subjective U فلسفه مبتنی بر اعتقاد به اصالت ادراکات ذهنی ومحدودیت اگاهی انسان صرفا" به همین ادراکات درون گرایی
i have no knowledge of it U هیچ اگاهی از ان ندارم اطلاعی از ان ندارم
preconsclous U قبل از هوشیاری قبل از خود اگاهی
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
information science U علوم اگاهی علوم اطلاعاتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com