Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
limelight
U
قسمتی ازصحنه نمایش که بوسیله نورافکن روشن شده باشد محل موردتوجه وتماشای عموم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
chalked
U
مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalk
U
مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalking
U
مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalks
U
مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
blazing star
U
هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد
search light illumination
U
روشن کردن منطقه با نورافکن
carry light
U
نورافکن روشن نگهداشتن هدف برای تعقیب
focused
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focussing
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focusses
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focussed
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focus
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focuses
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
snowing
U
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
snowed
U
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
snow
U
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
snows
U
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
text
U
فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
texts
U
فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
jacklight
U
ماهیگیری غیرمجاز در شب بکمک نورافکن نورافکن برای شکار غیر مجاز در شب
graphics
U
تصاویر یا خط وطی که قابل رسم روی کاغذ یا صفحه نمایش باشد برای نمایش اطلاعات
faubourg
U
قسمتی ازشهر که بیرون دروازه باشد
vacuity
U
قسمتی از بشکه یا هر فرف دیگری که خالی باشد
fat bits
U
بزرگ کردن قسمتی از صفحه نمایش
talk out
U
بوسیله بحث شفاهی موضوعی را روشن کردن
vignetting
U
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
dediction of way
U
هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
ullage
U
قسمتی از حجم بشکه یا هرفرف دیگری که خالی باشد
lapheld
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
oblique compartment
U
قسمتی از زمین که محورطولی ان نسبت به سمت حرکت یکانها به طور مایل قرار گرفته باشد
yoke
U
قسمتی از سیستم انحراف پرتوالکترونی که برای ادرس دهی یک نمایش تصویری بکار می رود
bored well
U
چاهی که بوسیله مته حفاری شده باشد
symbolism
U
نمایش بوسیله علائم مکتب رمزی
galanty show
U
نمایش اشکال بوسیله سایه انداختن
signifiable
U
قابل نمایش بوسیله علامت یارمز
revealed religion
U
مذهبی که بوسیله پیغمبران بمردم ابلاغ شده باشد
brie
U
پنیر نرمی که بوسیله کفک رسیده شده باشد
cabinet prejection
U
نمایش اجسام برروی یک صفحه بوسیله تصاویر
oblique projection
U
نمایش اجسامی درروی صفحه بوسیله تصویرمایل
reverse video
U
کاراکترهای تیره بر روی زمینه نمایش روشن تصویرمعکوس
blinking
U
روشن و خاموش شدن در نتیجه تغییر شدت حرف نمایش داده شده
stroke writer
U
ترمینال گرافیکی برداری که اشیاء را روی صفحه بوسیله یک سری خطوط نمایش میدهد
raee show
U
نمایش چیزی که در صندوق یا جعبه باشد
liberal education
U
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
hypermedia
U
متن با کلمات کلیدی خاص که قادر به نمایش تصویر و صوت باشد
information
U
دانش نمایش داده شده به شخص به صورتی که قابل فهم باشد
vaude
U
نمایش جوربجور واریته درام کوچکی که توام بارقص واواز باشد
rubber banding
U
قابلیتی از CAD که به یک مولفه اجازه میدهد تا درطول صفحه نمایش بوسیله قلم الکترونیکی یا دستگاه ماوس به مکان مورد نظرکشیده شود
noteworthy
U
موردتوجه
irredentism
U
نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
multisync monitor
U
صفحه نمایش که حاوی قفل امنیتی برای فرکانس اسکن هر نوع کارت گرافیکی باشد
pixel
U
کوچکترین واحد مجزا یا نقط ه از صفحه نمایش که رنگ و شدت نور آن قابل کنترل باشد
stand out
<idiom>
U
موردتوجه بودن
virtual
U
فضایی که از حدود فیزیکی صفحه نمایش بزرگتر است و میتواند حاوی متن ,تصویر,پنجره و... باشد
simple design
U
طرف کف ساده
[هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
melodramas
U
نمایش توام با موسیقی واوازکه پایانی خوش داشته باشد عشق خوش فرجام
melodrama
U
نمایش توام با موسیقی واوازکه پایانی خوش داشته باشد عشق خوش فرجام
electroluminescent
U
صفحه نمایش مسط ح و سبک که از دو قطعه شیشه پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط لایه نازک گاز که در صورت سیگنال الکتریکی به آن اصابت کند روشن میشود
analog
U
صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
text
U
حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند
texts
U
حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند
shank
U
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
illumination by diffusion
U
روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
prima facie evidence
U
مدرک محمول بر صحت مدرکی که در صورت تکذیب یا توضیح طرف برای روشن کردن قضیه کافی باشد مدرکی که در نظر اول و پیش از بررسی بیشتر قاطع به نظر می اید
kaldor criterion
U
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
Gabbeh
U
گبه
[با قالیچه های درشت باف و زبر که ریشه عشایری داشته و منسوب به خراسان و جنوب ایران می باشند. طرح های آن ساده و از رنگ های روشن با گره های فارسی و ترکی می باشد.]
colour
U
شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
colours
U
شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
distance light
U
نورافکن
headlamp
U
نورافکن
floodlights
U
نورافکن
spotlighted
U
نورافکن
spotlighting
U
نورافکن
floodlight
U
نورافکن
spotlights
U
نورافکن
projectors
U
نورافکن
headlamps
U
نورافکن
projector
U
نورافکن
search light
U
نورافکن
spotlight
U
نورافکن
universal applause
U
عموم
public
U
عموم
spotlighting
U
چراغ نورافکن
spotlights
U
چراغ نورافکن
lamp reflector
آینه نورافکن
search light illumination
U
روشنایی با نورافکن
illuminator
U
نورافکن مذهب
lamp deflector
U
نورافکن لامپ
deflector of lamp
U
نورافکن لامپ
motorcycle headlamp
U
نورافکن موتورسیکلت
spotlighted
U
چراغ نورافکن
parabolic reflector
U
نورافکن اتومبیل
spotlight
U
چراغ نورافکن
arc light projector
U
نورافکن قوسی
barrier light
U
نورافکن ساحلی
flashed
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
NDR
U
سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد
illuminati
U
روشن ضمیران روشن فکران
daylit
U
روز روشن روشن کردن
daylight
U
روز روشن روشن کردن
publicly
U
در نظر عموم
coram popula
U
درپیش عموم
the public
U
عموم مردم
public spiritedness
U
خیرخواهی عموم
shining
U
مسابقه بکمک نورافکن
omnibus headlamp
U
نورافکن مینی بوس
floodlit
U
با نور نورافکن نورانیشده
jacklight
U
نورافکن مخصوص ماهیگیری
publicizes
U
به اطلاع عموم رساندن
commonable
U
قابل استفاده عموم
publicises
U
به اطلاع عموم رساندن
publicising
U
به اطلاع عموم رساندن
By common consent.
U
به تصدیق همه ( عموم )
publicize
U
به اطلاع عموم رساندن
publicised
U
به اطلاع عموم رساندن
publicizing
U
به اطلاع عموم رساندن
notify the public
U
به اطلاع عموم رساندن
publicly useful
U
سودمند برای عموم
publitize
U
به اطلاع عموم رساندن
open to the public
U
واضح درنظر عموم
for the public good
U
برای خیر عموم
publicized
U
به اطلاع عموم رساندن
lightening bug ship
U
هلی کوپتر نورافکن دار
occulter
U
صفحه پوشاننده بیم نورافکن
discommon
U
ازدسترس عموم بیرون اوردن
to burst upon the view
U
ناگهان به چشم عموم پدیدارشدن
common goods
U
کالای مورد نیاز عموم
forum
U
بازار محل اجتماع عموم
forums
U
بازار محل اجتماع عموم
landing beam
U
نورافکن هدایت زمینی هواپیمابرای فرود
half tone screen
U
صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
Open to the publice.
U
ورود برای عموم آزاد است
domain
U
اطلاع یا برنامه که متعلق به عموم است
common user supplies
U
کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
common user items
U
کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
domains
U
اطلاع یا برنامه که متعلق به عموم است
the public are hereby notified
U
بدین وسیله عموم را اگهی میدهید
paradoxes
U
عقیدهای که با عقیده عموم مخالف است
paradox
U
عقیدهای که با عقیده عموم مخالف است
barrier light
U
نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
luminaire
U
دستگاه نورافکن مرکب ازحباب ودستگاه انعکاس نوروغیره
a closed mouth catches no flies
<proverb>
U
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
cry up
U
نزد عموم ارج ومنزلت یافتن زیاد ستودن
proprietary company
U
شرکتی که سهام ی ن دردسترس عموم گذارده نشده است
moored mine
U
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
eminent domain
U
قدرت حکومت برای استفاده از اموال خصوصی جهت عموم
hot
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
scan
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scans
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
debutant
U
نوازنده یا ناطقی که برای نخستین بار در جلو عموم فاهر میشود
monitor
U
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
image
[ناحیه ای از میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند.]
images
U
ناحیهای ز میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند
screenful
U
فریم کامل اطلاعات نمایش داده شده روی صفحه نمایش
monitors
U
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
monitored
U
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
escutcheon
U
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
pages
U
حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش
paged
U
حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش
graphic
U
صفحه نمایش کامپیوتری که اطلاعات گرافیکی را میتواند نمایش دهد
menus
U
مجموعه انتخابهای نمایش داده شده در مرکز صفحه نمایش
page
U
حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش
name part
U
بازی کننده نمایش که نامش را روی داستان نمایش می گذارند
menu
U
مجموعه انتخابهای نمایش داده شده در مرکز صفحه نمایش
intermezzo
U
حادثه عشقی نمایش کوتاه در میان پردههای نمایش جدی
marching display
U
وسیله نمایش که حاوی بافر نمایش آخرین حروف وارد شده است
animations
U
ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش
edited
U
فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
edit
U
فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
preview
U
نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد
screen
U
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screened
U
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screening, screenings
U
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screens
U
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
pop down menu
U
منو قابل نمایش روی صفحه نمایش در هر لحظه با انتخاب کلید مناسب
previews
U
نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد
animation
U
ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش
window
U
فضایی از صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
dress rehearsals
U
اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
roll scroll
U
متن نمایش داده شده که درهرلحظه یک خط بالا یا پایین صفحه نمایش می رود
dress rehearsal
U
اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
resolution
U
تعداد پیکسل هایی که صفحه نمایش یا چاپگر در واحد مساحت می توانند نمایش دهند
dot
U
آداپتور نمایش که به نرم افزار اجازه کنترل هر پیکسل را میدهد روی صفحه نمایش
resolutions
U
تعداد پیکسل هایی که صفحه نمایش یا چاپگر در واحد مساحت می توانند نمایش دهند
wetzel
U
عنصر تصویری که به تصویرروی ترمینال نمایش اضافه شده و دقت نمایش را بهبودمی بخشد
animation
U
این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید
animations
U
این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید
ansi
U
که نحوه نمایش رنگها و تصاویر کوچک و ساده را روی صفحه نمایش بیان میکند
non destructive cursor
U
نشانه گر در صفحه نمایش که حروف نمایش داده شده را با عبور از آنها پاک نمیکند
dotting
U
آداپتور نمایش که به نرم افزار اجازه کنترل هر پیکسل را میدهد روی صفحه نمایش
formats
U
تعداد حروف که روی صفحه نمایش قابل نمایش اند. با دادن طول سط ر و ستون
format
U
تعداد حروف که روی صفحه نمایش قابل نمایش اند. با دادن طول سط ر و ستون
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com