Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (23 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
enact
U
تصویب کردن نمایش دادن
enacted
U
تصویب کردن نمایش دادن
enacting
U
تصویب کردن نمایش دادن
enacts
U
تصویب کردن نمایش دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
authorize
U
اختیار دادن تصویب کردن
authorizes
U
اختیار دادن تصویب کردن
authorises
U
اختیار دادن تصویب کردن
authorising
U
اختیار دادن تصویب کردن
authorizing
U
اختیار دادن تصویب کردن
pass
U
صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
passes
U
صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
passed
U
صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
to picture
U
شرح دادن
[نمایش دادن]
[وصف کردن]
to depict somebody or something
[as something]
U
کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن
[وصف کردن]
[شرح دادن ]
[نمایش دادن]
format
U
تعداد حروف که روی صفحه نمایش قابل نمایش اند. با دادن طول سط ر و ستون
formats
U
تعداد حروف که روی صفحه نمایش قابل نمایش اند. با دادن طول سط ر و ستون
to put forth
U
بلند کردن نمایش دادن
acted
U
بازی کردن نمایش دادن
perform
U
بازی کردن نمایش دادن
performed
U
بازی کردن نمایش دادن
performs
U
بازی کردن نمایش دادن
act
U
بازی کردن نمایش دادن
scroll
U
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scrolls
U
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
to put on the stage
U
بمعرض نمایش گذاشتن نمایش دادن
to make a p of one's learing
U
دانش خودرا نمایش دادن علم فروشی کردن
auto
U
توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
autos
U
توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
screening, screenings
U
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screened
U
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screens
U
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screen
U
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
approval by acclamation
U
تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
cls
U
در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
subscribes
U
تصویب کردن
subscribed
U
تصویب کردن
subscribe
U
تصویب کردن
subscribing
U
تصویب کردن
grant
U
تصویب کردن
allow
U
تصویب کردن
sanction
U
تصویب کردن
approbate
U
تصویب کردن
ratifying
U
تصویب کردن
allow
U
تصویب کردن
approves
U
تصویب کردن
resolute
U
تصویب کردن
approve
U
تصویب کردن
allowing
U
تصویب کردن
allows
U
تصویب کردن
approving
U
تصویب کردن
ratified
U
تصویب کردن
sanctions
U
تصویب کردن
ratifies
U
تصویب کردن
ratify
U
تصویب کردن
sanctioned
U
تصویب کردن
sanctioning
U
تصویب کردن
disapprove
U
رد کردن تصویب نکردن
approval to the treaty
U
معاهدهای را تصویب کردن
disapproves
U
رد کردن تصویب نکردن
pass
U
تصویب کردن قبول شدن
passes
U
تصویب کردن قبول شدن
vote
U
با اکثریت اراء تصویب کردن
passed
U
تصویب کردن قبول شدن
voted
U
با اکثریت اراء تصویب کردن
votes
U
با اکثریت اراء تصویب کردن
displayed
U
نمایش دادن
demonstrate
U
نمایش دادن
demonstrated
U
نمایش دادن
displaying
U
نمایش دادن
garble
U
بد نمایش دادن
exhibits
U
نمایش دادن
depicture
U
نمایش دادن
indicated
U
نمایش دادن
indicate
U
نمایش دادن
depicting
U
نمایش دادن
indicates
U
نمایش دادن
depicts
U
نمایش دادن
exhibiting
U
نمایش دادن
display
U
نمایش دادن
showdown
U
نمایش دادن
depict
U
نمایش دادن
represent
U
نمایش دادن
depicted
U
نمایش دادن
represented
U
نمایش دادن
exhibit
U
نمایش دادن
miscolour
U
بد نمایش دادن
displays
U
نمایش دادن
to show off
U
نمایش دادن
demonstrating
U
نمایش دادن
exhibited
U
نمایش دادن
showdowns
U
نمایش دادن
demonstrates
U
نمایش دادن
represents
U
نمایش دادن
analog
U
صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
texts
U
حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند
text
U
حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند
executing
U
نواختن نمایش دادن
guy
U
باتمثال نمایش دادن
executes
U
نواختن نمایش دادن
showboating
U
نمایش دادن مهارت
coact
U
باهم نمایش دادن
execute
U
نواختن نمایش دادن
executed
U
نواختن نمایش دادن
to place in a good light
U
خوب نمایش دادن
to represent a play
U
داستانی را نمایش دادن
guys
U
باتمثال نمایش دادن
showcases
U
درویترین نمایش دادن
showcasing
U
درویترین نمایش دادن
showcase
U
درویترین نمایش دادن
showcased
U
درویترین نمایش دادن
persistence
U
مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
exposes
U
درمعرض گذاشتن نمایش دادن
to license a play
U
اجازه نمایش داستانی را دادن
expose
U
درمعرض گذاشتن نمایش دادن
exposing
U
درمعرض گذاشتن نمایش دادن
focussing
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focussed
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focus
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focused
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focusses
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focuses
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
colour
U
شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
colours
U
شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
screening, screenings
U
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
screened
U
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
screen
U
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
list
U
چاپ یا نمایش دادن موضوعات اطلاعاتی خاص
screens
U
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
repertoire
U
فهرست نمایشهای اماده برای نمایش دادن
homologate
U
تصدیق کردن تصویب کردن
ratified
U
قبول کردن تصویب کردن
okay
U
تصویب کردن موافقت کردن
ratifies
U
قبول کردن تصویب کردن
ok
U
تصویب کردن موافقت کردن
ratify
U
قبول کردن تصویب کردن
ratifying
U
قبول کردن تصویب کردن
centred
U
قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centre
U
قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centers
U
قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centered
U
قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centering
U
عمل قرار دادن متن در مرکز صفحه نمایش
center
U
قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
cursor tracking
U
حرکت دادن مکان نما روی یک صفحه نمایش
to portray somebody
[something]
U
نمایش دادن کسی یا چیزی
[رل کسی یا چیزی را بازی کردن]
[کسی یا چیزی را مجسم کردن]
NDR
U
سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد
alerts
U
تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
alert
U
تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
alerted
U
تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
bubble help
U
خط ی روی صفحه نمایش برای نشان دادن آنچه شما به آن اشاره می کنید
interactive
U
سیستم نمایش که قادر به عکس العمل نشان دادن به ورودی مختلف کاربر است
window
U
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
format
U
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
formats
U
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
pan
U
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pan-
U
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pans
U
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
raster
U
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
dump
U
نشان دادن متن یا گرافیک روی صفحه نمایش بر روی چاپگر
scans
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scan
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
privacy act of
قانونی که در کنگره آمریکا برای منظم کردن ذخیره داده در پایگاه های داده آژانس فدرالی به تصویب رسید
monitor
U
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
monitors
U
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
image
[ناحیه ای از میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند.]
images
U
ناحیهای ز میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند
screenful
U
فریم کامل اطلاعات نمایش داده شده روی صفحه نمایش
monitored
U
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
intermezzo
U
حادثه عشقی نمایش کوتاه در میان پردههای نمایش جدی
menu
U
مجموعه انتخابهای نمایش داده شده در مرکز صفحه نمایش
graphic
U
صفحه نمایش کامپیوتری که اطلاعات گرافیکی را میتواند نمایش دهد
name part
U
بازی کننده نمایش که نامش را روی داستان نمایش می گذارند
menus
U
مجموعه انتخابهای نمایش داده شده در مرکز صفحه نمایش
pages
U
حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش
page
U
حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش
paged
U
حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش
animations
U
ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش
animation
U
ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش
edited
U
فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
preview
U
نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد
window
U
فضایی از صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
previews
U
نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد
roll scroll
U
متن نمایش داده شده که درهرلحظه یک خط بالا یا پایین صفحه نمایش می رود
marching display
U
وسیله نمایش که حاوی بافر نمایش آخرین حروف وارد شده است
dress rehearsal
U
اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
dress rehearsals
U
اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
pop down menu
U
منو قابل نمایش روی صفحه نمایش در هر لحظه با انتخاب کلید مناسب
texts
U
فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
text
U
فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
edit
U
فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
ebcdic
U
کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود
dotting
U
آداپتور نمایش که به نرم افزار اجازه کنترل هر پیکسل را میدهد روی صفحه نمایش
animation
U
این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید
dot
U
آداپتور نمایش که به نرم افزار اجازه کنترل هر پیکسل را میدهد روی صفحه نمایش
wetzel
U
عنصر تصویری که به تصویرروی ترمینال نمایش اضافه شده و دقت نمایش را بهبودمی بخشد
animations
U
این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید
resolution
U
تعداد پیکسل هایی که صفحه نمایش یا چاپگر در واحد مساحت می توانند نمایش دهند
non destructive cursor
U
نشانه گر در صفحه نمایش که حروف نمایش داده شده را با عبور از آنها پاک نمیکند
ansi
U
که نحوه نمایش رنگها و تصاویر کوچک و ساده را روی صفحه نمایش بیان میکند
resolutions
U
تعداد پیکسل هایی که صفحه نمایش یا چاپگر در واحد مساحت می توانند نمایش دهند
areas
U
ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند
area
U
ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند
disciplining
U
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
discipline
U
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com