English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 69 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
z buffer U محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
buffer U میانگیر
buffer U سپر
buffer U ضربت خور حائل
buffer U پرداخت کردن
buffer U استفاده از میانگیر
buffer U ضربت گیر
buffer U دافع اطاق خرج
buffer U امپلی فایری برای جلوگیری ازتداخل مدارات
buffer U ماشین لرزنده
buffer U ضربه گیر بالشتک
buffer U تامپون
buffer U بافر
buffer U محلول تامپون
buffer U بافری که اندازه اش طبق نیاز تغییر میکند
buffer U فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست
buffer U فضای ذخیره سازی موقت برای اینکه داده وارد یا خارج شود
buffer U فضای ذخیره سازی موقت برای داده که در حافظه اصلی خوانده یا نوشته شود
buffer U کل حروفی که قابل نگهداری در بافر هستند
buffer U وسیلهای که به دستورات یا داده ها اجازه میدهد پیش از کامل شدن قبلی داده جدید وارد کنند
buffer U استفاده از فضای ذخیره سازی موقت در پورتهای ورودی یا خروجی تا وسایل جانبی آهسته بتوانند با CPU سریع کار کند
buffer U فضایی موقت ذخیره سازی برای دادهای که منتظر پردازش است
buffer U مدار که سیستم را از آسیب ورودی سایر مدارها یا وسایل جانبی حفظ میکند
buffer U استفاده از فضای ذخیره سازی موقت تا وقتی که پردازنده یا رسانه آماده پردازش آن شود
buffer U حافظه میانی
buffer U حافظه موقت
buffer U حافظه میانجی
buffer zone U منطقه پیشگیری
buffer zone U منطقه تامین
buffer zone U منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
buffer zones U منطقه پیشگیری
buffer zones U منطقه تامین
buffer zones U منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
buffer area U ناحیه میانگیر
buffer body U بدنه دافع
buffer capacity U فرفیت بافر
buffer chamber U اطاق خرج
buffer chamber U جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
buffer condenser U خازن میانگیر
buffer distance U حاشیه امنیت
buffer distance U محوطه امنیت
buffer duo U دو پیاده مجاور در برابر دوپیاده مجاور با یک عرض فاصله
buffer memory U حافظه میانیگر
buffer pool U تعدادی میانگیر که در دسترس سیستم کنترل ورودی-خروجی هستند
buffer register U ثبات میانگیر
buffer solution U محلول بافر
buffer stage U مرحله میانگیر
buffer state U دولت حایل
buffer state U دولت کوچکی راگویند که بین دو کشور بزرگ واقع شده و از برخورد وبروز اختلاف بین انهاجلوگیری میکند
buffer stock U ذخیره اتکائی
buffer stock U تامین ذخیره
buffer stock U موجودی ذخیره
buffer stock U مواد اولیه ذخیره
buffer stock U موجودی احتیاطی
buffer storage U انباره میانگیر
buffer storage U حافظه میانگیر
disk buffer U میانگیر دیسک
disk buffer U بافر دیسک
elastic buffer U اندازه بافر که طبق نیاز تغییر میکند
elastic buffer U میانگیر ارتجاعی
keyboard buffer U بافر صفحه کلید
keyboard buffer U حافظه موقت صفحه کلید
off screen buffer U فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه
oil buffer U ضربت گیر روغنی یا دافع روغنی
output buffer U میانگیر خروجی
refresh buffer U یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند
storage buffer U میانگیر انباره
buffer tank U تانکرحائل
buffer-bar [railway] U ضرب خور [قطار]
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com