Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 60 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
yarn sorting
U
دسته بندی نخ
[بر اساس ظرافت، نمره نخ، جنس و غیره]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sorting
U
طبقه بندی
sorting
U
جداسازی
sorting
U
مرتب نمودن
multifile sorting
U
مرتب کردن چند فایلی
drum sorting
U
مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
multireel sorting
U
مرتب کردن چند حلقهای
sorting network
U
شبکه مرتب کردن داده ها
bubble sorting
U
جور کردن حبابی
digital sorting
U
روش مرتب کردن شبیه ماشینهای جدول بندی
sorting test
U
ازمون دسته بندی
wool sorting
U
دسته بندی الیاف
[بر اساس طول الیاف، ناحیه چیده شدن از بدن حیوان و رنگ پشم]
sorting office
U
مکانیکهدرآننامهها بستههاو....باتوجهبهآدرسگیرندهدستهبندیمیشوند
radix sorting algorithm
U
الگوریتم مرتب کردن مبنایی
exchange sorting algorithm
U
مرتب کردن به روش حبابی
merge sorting algorithm
U
الگوریتمی که در ان محتویات دو ارایه مرتب برای ایجادارایه مرتب سوم ترکیب می شوند
automatic sorting trays
U
جعبهاتوماتیک
magnetic tape sorting
U
مرتب نمودن با نوارمغناطیسی
insertion sorting algorithm
U
الگوریتم مرتب کردن
card sorting test
U
ازمون دسته بندی برگه ها
color sorting test
U
ازمون دسته بندی رنگها
pair exchange sorting algorithm
U
نوعی الگوریتم مرتب کردن مستلزم مقایسه دادههای زوج بندی شده
yarn
U
افسانه پردازی کردن
yarn
U
نخ
yarn
U
رشته طناب
yarn
U
رشته
yarn
U
الیاف داستان افسانه امیز
yarn
U
نخ با فندگی
yarn
U
نخ تابیده
ply yarn
U
نخ چندلا
[در اثر تاباندن دو یا تعداد بیشتر رشته نخ بدور یکدیگر بوجود آمده و بسته به نیاز می تواند دولا، چهارلا، شش لا، نه لا و یا طنابی باشد. نخ یک لا فقط از به هم پیچیدن الیاف بوجود می آید.]
crewel yarn
U
نخ قلابدوزی
single yarn
U
نخ یک لا
[این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
ends yarn
U
نخ های تار
spun yarn
U
نخ تابدار و ریسیده شده
tapestry yarn
U
نخ چهارلای پشمی
worsted yarn
U
نخ پشمی
[نخ پشمی شانه شده مرتب]
woolen yarn
U
نخ پشمی
worsted yarn
U
نخ فاستونی
worsted yarn
U
نخ پتو
crimped yarn
U
نخ فری و مجعد
yarn count
U
نمره نخ
cord yarn
U
نخ ضخیم و چند لا که بصورت پود در بعضی از فرش های مشهد جهت اتمام زودتر فرش و یا جهت تفاوت با فرش های دیگر استفاده می شود . گاه در شیرازه بافی تارهای بالا نیز بکار می رود .
bulk yarn
U
نخ های پفکی و حجیم شده جهت ایجاد سطوح برآمده و برجسته
cotton yarn
U
نخ
finish yarn
U
نوار پایان مسابقه
pitch a yarn
U
قصه گفتن
spun yarn
U
نخ تابیده
yarn dye
U
نخ پارچه بافی را رنگ کردن
yarn clip
U
گیرهنخبافندگی
yarn feeder
U
نگهدارندهنخ
yarn guide
U
هادینخبافندگی
angola yarn
U
نوعی نخ مخلوط از پنبه و پشم
to spin a yarn
<idiom>
U
[یک مشت راست ودروغ سر هم کردن]
cotton yarn
U
نخ پنبه
yarn rod
U
میلهنخبافندگی
rope yarn sunday
U
بعد از فهرروز تعطیل
yarn tension unit
U
قسمتکششنخبافندگی
multi-ply yarn
U
نخ چند لا
cotton-wool yarn
U
نخ مخلوط از پشم و پنبه که در تار یا پود استفاده شود.
rope yarn sunday
U
بعد از فهر ازاد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com