Perdic | yarn feeder | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 75 (5 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	yarn feeder U	نگهدارندهنخ

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	feeder U	گوی رسان
	feeder U	پیش اهنگ
	feeder U	دیده بان
	feeder U	غذا دهنده
	feeder U	توپ رسان
	feeder U	خط تغذیه
	feeder U	ریزابه
	feeder U	مکانیزمی که به طور خودکار کاغذ درون چاپگر می گذارد
	feeder U	کانالی که سیگنالها را از یک نقط ه به نقط ه دیگر می برد
	self feeder U	ماشینی که موادلازمه ازطرف خودش بدان میرسد
	feeder U	سیم تغذیه
	feeder U	ناودان
	feeder U	سوخت رسان
	feeder U	رود فرعی بطری پستانک دار
	feeder U	چارپایان پرواری
	feeder U	خورنده چرنده
	feeder U	خوراک دهنده
	yarn U	نخ با فندگی
	yarn U	الیاف داستان افسانه امیز
	yarn U	افسانه پردازی کردن
	yarn U	رشته
	yarn U	رشته طناب
	yarn U	نخ
	yarn U	نخ تابیده
	loop feeder U	سیم تغذیه حلقوی
	negative feeder U	سیم تغذیه منفی
	positive feeder U	سیم تغذیه مثبت
	sheet feeder U	جلوبرنده ورق
	sheet feeder U	تغذیه کننده ورق کاغذ
	bypass feeder U	کاهوپیچ
	feeder lane U	گلوگاهاصلی
	lighting feeder U	تهیه روشنایی
	feeder vessel U	کشتی سوخت رسان
	feeder canal U	کانال تغذیه
	catch feeder U	مادی
	feeder report U	گزارشات بعدی
	feeder report U	گزارشات تکمیلی
	feeder panel U	تابلوی تغذیه
	catch feeder U	جوی ابیاری
	feeder canal U	نهر رابط
	crimped yarn U	نخ فری و مجعد
	ends yarn U	نخ های تار
	yarn count U	نمره نخ
	crewel yarn U	نخ قلابدوزی
	cord yarn U	نخ ضخیم و چند لا که بصورت پود در بعضی از فرش های مشهد جهت اتمام زودتر فرش و یا جهت تفاوت با فرش های دیگر استفاده می شود . گاه در شیرازه بافی تارهای بالا نیز بکار می رود .
	bulk yarn U	نخ های پفکی و حجیم شده جهت ایجاد سطوح برآمده و برجسته
	yarn sorting U	دسته بندی نخ [بر اساس ظرافت، نمره نخ، جنس و غیره]
	ply yarn U	نخ چندلا [در اثر تاباندن دو یا تعداد بیشتر رشته نخ بدور یکدیگر بوجود آمده و بسته به نیاز می تواند دولا، چهارلا، شش لا، نه لا و یا طنابی باشد. نخ یک لا فقط از به هم پیچیدن الیاف بوجود می آید.]
	single yarn U	نخ یک لا [این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
	spun yarn U	نخ تابدار و ریسیده شده
	tapestry yarn U	نخ چهارلای پشمی
	woolen yarn U	نخ پشمی
	worsted yarn U	نخ فاستونی
	worsted yarn U	نخ پتو
	worsted yarn U	نخ پشمی [نخ پشمی شانه شده مرتب]
	angola yarn U	نوعی نخ مخلوط از پنبه و پشم
	to spin a yarn <idiom> U	[یک مشت راست ودروغ سر هم کردن]
	finish yarn U	نوار پایان مسابقه
	pitch a yarn U	قصه گفتن
	cotton yarn U	نخ
	spun yarn U	نخ تابیده
	yarn dye U	نخ پارچه بافی را رنگ کردن
	cotton yarn U	نخ پنبه
	yarn clip U	گیرهنخبافندگی
	yarn guide U	هادینخبافندگی
	yarn rod U	میلهنخبافندگی
	feeder output tray U	سینیخروجیتغذیهکننده
	cut sheet feeder U	تغذیه کننده کاغذ مجزا
	ingot feeder head U	مخزن کمکی تغذیه شمش
	yarn tension unit U	قسمتکششنخبافندگی
	rope yarn sunday U	بعد از فهر ازاد
	rope yarn sunday U	بعد از فهرروز تعطیل
	cotton-wool yarn U	نخ مخلوط از پشم و پنبه که در تار یا پود استفاده شود.
	multi-ply yarn U	نخ چند لا

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy