English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 113 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
written application U تقاضانامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
written U نوشتاری
you are written U عقیده یاسخن شما درست نیست
written by one self U خودنوشته
you are written U حق با شما نیست
you are written U شما اشتباه کردید
it is written that U نوشته اندکه
it is written that U مکتوب است که
it is written that U نوشته شده است که
written U کتبی
written U مکتوب
written U نوشته شده
written word U کلماتنوشتاری
written promise U قولنامه
written laws U قوانین مدون
written judement U دادنامه
It is written for our benefit U نوشته کردن برای ما فایده دارد
the paper is written all over U همه جای کاغذ نوشته شده است که
By written by … authored by … U بقلم ( تألیف ) ...
written in water U فانی
written language U زبان نوشتاری
written laws U حقوق مدون
written in water U نا پایدار
written agreement U موافقت نامه پیمان نامه
written evidence U مدرک
written evidence U دلیل کتبی
written contract U پیمان نامه
written agreement U قولنامه
written portion U بخش نوشتنی
written notice U اخطاریه
item of written comment U نظر
item of written comment U پاسخ
to apply for written testimony U استشهاد تمام کردن
item of written comment U رای
to apply for written testimony U court of out
The written statements of the witness. U اظهارات کتبی شاهد
application U پیشنهاد
on application U در زمان [حالت] درخواست
application [for something] U درخواست نامه [برای چیزی]
application U درخواست
application U فرم تقاضا
application U عرضحال
application U تقاضا برای چیز
application U معمولا به صورت نوشته
application U کاری که یک کامپیوتر انجام میدهد یا مشکلی که حل میکند
application U اجرا
application U به کار گماردن استخدام کردن به کار بردن
application U تقاضای کار
application U درخواست نامه پشت کار
application U استعمال
application U کاربرد استفاده
application U کاربرد
application U موارد استعمال
application U برنامه کاربردی استفاده
application U اعمال
application [applicability] U مفیدبودن
application expenses U هزینه های درخواستنامه [درخواست کار]
application papers U مدارک درخواستنامه
application documents U مدارک درخواستنامه
Application may be filed by ... U مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
application [applicability] U سودمندی
to file an application to somebody U از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
application [applicability] U عملی بودن
application [applicability] U قابلیت استفاده
application [applicability] U قابلیت اجرا
application [applicability] U مقبولیت
to grant an application U درخواست نامه ای را پذیرفتن
to withdraw an application U صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
application credentials U مدارک درخواستنامه
application for loan U تقاضای وام
application programming U برنامه نویسی کاربردی
application of load U فرود بار کاربرد نیرو
brush application U رنگزنی با قلم مو
application years U مدتی که یک دستگاه میتواند کارکند
application oriented U کاربرد گرا
application study U بررسی امکان کاربرد اقلام جدید اماد
application study U بررسی پذیرش اماد
application software U نرم افزار کاربردی
application software U programs application
application programs U برنامههای کاربردی
application package U بسته کاربردی
application programmer U برنامه نویس کاربردی
application program U برنامه کاربردی
application of load U کاربرد بار
credit application U تقاضای گشایش اعتبار
field of application U میدان کاربرد
vertical application U برنامه کاربردی عمودی
transactional application U برنامه کاربردی ثبت و ضبط
standby application U کاربرد جانشین
application form U برگ درخواست
application years U عمر مفید یک دستگاه
application of fire U اجرای اتش روی هدفهای مورد نظر اجرای اتش
application heap U پشته کاربردی
outward application U استعمال برونی یا خارجی
nontransactional application U برنامه کاربردی غیر ثبت وضبطی
microcompouter application U کابردهای ریزکامپیوتر
application heap U حافظه پایه
application of a force U کاربرد نیرو
application of a force U فرود نیرو
application oriented language U زبان کاربردی
application of low to instances U تطبیق قانون با موارد
point of application of a force U نقطه فرود نیرو
application program interface U میانجی یا رابط برنامه کاربردی
server based application U برنامه کاربرد شبکه
FI'll in the job application form. U این برگ درخواست کاررا پرکنید
to make an application [to apply] U درخواست کردن
systems application architecture U معماری کاربردی سیستم ها
to reject [refuse] an application U درخواست نامه ای را رد کردن
compressive load application U بار فشاری
client based application U برنامه کاربردی ایستگاه پردازشگر
mail application programming interface U که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
subsequent filing [application, documents] U ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
mail application programming interface U مجموعه استانداردها
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com