English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 40 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
writer to the signet U مشاور حقوقی اسکاتلندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
signet U انگشتری خاتم دار
signet U مهر کردن
signet U مهر
signet U خاتم
signet ring U انگشتر خاتم دار
signet rings U انگشتر خاتم دار
writer U راقم نگارنده
writer U مصنف
writer U مولف
writer U نگارنده
writer U نویسنده
letter writer U نامه نویس
stroke writer U ترمینال گرافیکی برداری که اشیاء را روی صفحه بوسیله یک سری خطوط نمایش میدهد
technical writer U نویسنده فنی
the present writer U نویسنده
the present writer U این بنده این جانب
type writer U ماشین تحرر
type writer U حرف نگار
type writer U ماشین تحریر
the present writer U مولف
sign writer U لوحه نویس
sign writer U تابلو نویس
ghost-writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
writer's cramp U دست گرفتگی
ghost writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
black writer U چاپگری که در آن تونر به نقاط گرم شده توسط اشعه لیزر می چسبد برای اسکن کردن تصویر
gather writer U تمرکز اطلاعات در داخل یک رکورد فیزیکی
ink writer U در تلگراف مرکب نویس
letter writer U کتاب
letter writer U نامه نگاری
report writer U نویسنده گزارش
report writer U گزارش نویسی
news writer U خبرنگار
manifold writer U ماشینی که چندین نسخه باکاغذ برگردان بر میدارد
letter writer U کاغذ نویس
band street writer U یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت BUNDSOFTWARE BROADER ساخته شده است
He fabcies himself as a writer (author). U به خیال خودش نویسنده است
console type writer U ماشین تحریر میز فرمان
to make good as a writer U نویسنده موفقی شدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com