English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 58 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
works of art U کار هنری
works of art U اثرهنری
works U کارخانه
public works U تاسیسات عام المنفعه
public works U امورعام المنفعه
public works U فواید عامه
public works U کارهای ساختمانی همگانی
apple works U اپل ورکس
balance earth works U یک اندازه بودن حجم خاک برداری با حجم خاک ریزی در یک کارگاه
brick works U اجر پزی
brick works U اجر سازی
civil engineering works U بناهای مهندسی ساختمانهای مهندسی ساز
civil works U امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
clerk of the works U سرکارساختمانی
clerk of the works U استادکار
dye works U کارخانه رنگ سازی
emergency works U کارهای اضطراری
engineering works U کارخانه ماشین سازی
ex works U تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
ex works U یک از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را در محل خود به خریدار تحویل میدهد
gas works U کارخانه گاز
gas works U کارخانه تولید گاز
gas works tar U قطران کارخانه گاز
he works better U او بهتر کار میکند
incidental works U کارهای اتفاقی
iron and steel works U ذوی اهن و فولاد
lead works U کارخانه سرب گدازی
lime works U اهکپزی
microsoft works U مایکروسافت ورکس
mintster of public works U وزیر فوائدعامه
mintster of public works U وزیرکارهای عمومی
miscellaneous works U کارهای مختلف
plaster works U گچکاری
plaster works U گچبری
poetical works U دیوان شعر
poetical works U اثار شعری
poetical works U اثارمنظوم
preliminary works U کارهای مقدماتی
salt works U کارخانه نمک سازی
temporary works U کارهای موقت
works inspector U بازرس کارخانه
works inspector U بازرس کارگاه
works superintendent U مدیر کارخانه
road works ahead U جادهدردستاحداثاست
sewage works U استفادهازفاضلاببهعنوانکود
A series of city improvement works. U یکرشته کارهای عمرانی شهری
He works day and night (round the clock). U روز وشب کارمی کند
Construction works . U عملیات ساختمانی
He always works best under pressure . U اگر تحت فشار قرار گیرد ؟خوب کارمی کند
He works in the production section . U درقسمت تولید کار می کند
shoot the works <idiom> U از هیچ تلاشی مضایقه نکردن
in the works <idiom> U درتدارک
He works as engineer. U او [مرد] به عنوان مهندس کار می کند.
if it works U اگر بشه
if it works U اگر این کار با موفقیت انجام شود
sewage works {sg} U تصفیه خانه فاضلاب
The works include 4 volumes. U این کتاب چهار جلد است.
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com