English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
word processing U پردازش کلمه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
word processing center U مرکز پردازش کلمه
word processing operator U متصدی پردازش کلمه
word processing program U برنامه پردازش کلمه
word processing society U انجمن پردازش کلمه
word processing supervisor U نافر پردازش کلمه
word processing system U سیستم پردازش کلمه
Other Matches
His word is his bond. HE is a man of his word. U حرفش حرف است
He is a man of his word . He is as good as his word . U قولش قول است
batch processing U دسته پردازی
batch processing U پردازش دستهای
batch processing U سیستم پردازش داده ها که در آن اطلاعات در دسته هایی جمع آوری می شوند و سپس در یک ماشین اجرا می شوند
list processing U لیست پردازی
geometry processing U فرآیندی که نیاز به محاسبه سه مختصات z,y,x دارد از یک شی سه بعدی تا روی صفحه نمایش داده شود
interactive processing U پردازش فعل و انفعالی پردازش محاورهای
background processing U کار با حق تقدم پایین که وقتی اجرا میشود که دیگر کاری با حق تقدم از آن بیشتر موجود نباشد
background processing U فرآیندی که از تواناییهای -on line سیستم استفاده نمیکند
picture processing U پردازش تصویری
parallel processing U پردازش موازی
overlap processing U پردازش و خروجی توسط یک سیستم کامپیوتری
overlap processing U اجرای همزمان فعالیتهای ورودی
nonoverlap processing U نوشتن و پردازش داخلی فقط در یک اسلوب سری صورت می گیرد
nonoverlap processing U روشی که به وسیله ان خواندن
list processing U پردازش لیست
background processing U پردازش زمینهای
inquiry processing U فرایند انتخاب یک رکورد از یک فایل و نمایش فوری محتویات ان
call processing U فراخوان پردازی
foreground processing U پردازش پیش صحنی
cooperative processing U سیستمی که در آن یک یا چند کامپیوتر در یک شبکه توزیع شده می توانند بخشی از برنامه یا کار یا مجموعهای از داده ها را اجرا کنند
file processing U پردازش فایل
file processing U پرونده پردازی
document processing U متن پردازی
document processing U پردازش مدرک
distrubuted processing U پردازش توزیعی
direct processing U پردازش مستقیم
foreground processing U اجرای خودکار برنامههای کامپیوتر که برای به انحصاردر اوردن امکانات کامپیوترطراحی شده اند
continuous processing U پردازش پیوسته
simultaneous processing U پردازش همزمان
information processing U پردازش اطلاعات
information processing U نتیجه گیری ازاخبار
information processing U تقویم اخبار
in line processing U پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی
image processing U پردازش تصویر
command processing U پردازش دستورالعمل
image processing U تصویر پردازی
concurrent processing U پردازش همزمان
demand processing U پردازش بر اساس نیاز
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
processing unit U واحد پردازش
processing symbol U علامت پردازش
random processing U پردازش تصادفی
processing program U برنامه پردازش
processing program U برنامه پردازشی
data processing U داده پردازی
data processing U پردازش داده ها
data processing U مرتب کردن داده ها
processing unit U واحدپردازشگر
processing unit U واحد پردازنده
text processing U پردازش متن
serial processing U پردازش سری
serial processing U پردازش نوبتی
sequential processing U پردازش ترتیبی
batch processing U سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست
remote processing U پردازش از راه دور
random processing U پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
random processing U با دست یابی تصادفی
data processing U تهیه اطلاعات
data processing U پرورش اطلاعات
priority processing U پردازش اولیه
priority processing U اولویت پردازی
post processing U پس پردازش
processing of the order U انجام سفارش
post processing U پس پردازی
data processing U امایش اطلاعات
processing element U عنصر پردازشی
data processing U پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
data processing U تهیه و تولیداطلاعات
electronic data processing U پردازش الکترونیکی داده
stacked job processing U پردازش پشته یی
order processing time U زمان انجام سفارش
unit central processing U واحد پردازش مرکزی
distributed processing system U سیستم پردازش توزیعی سیستم پردازش غیر متمرکز
decentralized data processing U پردازش داده نامتمرکز
distributed data processing U داده پردازی توزیعی
distributed data processing U پردازش داده توزیع شده
direct access processing U پردازش به روش دستیابی مستقیم
decentralized data processing U پردازش داده و ذخیره سازی در چند مرحله ونه در یک محل مرکزی
digital signal processing U پردازش دیجیتالی سیگنال
transaction oriented processing U پردازش تغییرگرا
dispersed data processing U پردازش اطلاعات به صورت توزیعی
order processing time U مدت انجام سفارش
information processing machine U computer
list processing langauge U زبان لیست پردازی
list processing langauge U زبانهای پردازش لیست
information processing carriculum U دوره پردازش اطلاعات
mechanical data processing U پردازش داده مکانیکی
oil processing area U منطقهپردازشنفت
multiple job processing U پردازش چند کاره
natural language processing U پردازش زبان طبیعی
information processing center U مرکز پردازش اطلاعات
real time processing U پردازش بلادرنگ
string processing languages U زبانهای پردازش رشته
remote batch processing U پردازش دستهای از راه دور دسته پردازی از راه دور
integrated data processing U پردازش داده مجتمع
scientific data processing U پردازش داده علمی
scientific data processing U داده پردازی علمی
information processing systems U نظامهای خبرپردازی
data processing cycle U چرخه پردازش داده
data processing center U مرکز داده پردازی
data file processing U پردازش فایل داده
business data processing U داده پردازی تجاری
data processing management U مدیریت پردازش داده
businedd data processing U داده پردازی تجاری
central processing unit U واحد پردازش مرکزی
centralized data processing U پردازش تمرکز یافته داده پردازش داده متمرکز
central processing unit U واحدپردازنده مرکزی
data processing center U مرکز پردازش داده
data processing center U مرکزداده پردازی
automated data processing U پردازش داده به صورت خودکار
automatic data processing U پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
data processing technology U تکنولوژی پردازش داده
data processing system U سیستم پردازش داده
data processing manager U مدیر پردازش داده
automatic data processing U پردازش خودکار داده ها
administrative data processing U پردازش دادههای اداری
data processing curriculum U دوره تحصیلات پردازش داده
computer processing cycle U چرخه پردازش کامپیوتر
canadian information processing society U انجمن کانادایی پردازش اطلاعات
automatic data processing system U سیستم پرورش خودکاراطلاعات سیستم پرورش اطلاعات کامپیوتری
electronic data processing system U سیستم پردازش الکترونیکی داده
data processing management association U انجمن مدیریت پردازش داده
that is not the word for it U لغتش این نیست
word U واژه سخن
take my word for it U قول مراسندبدانید
word U کلمه
word U اطلاع
at his word U بحرف او
the last word U حرف اخر
at his word U بفرمان او
the last word U سخن قطعی
the last word U ک لام اخر
the last word U سخن اخر
a word or two U چند تا کلمه [برای گفتن]
not a word of it was right U یک کلمه انهم درست بود
word U حرف
word U عبارت
word U لغات رابکار بردن
word U بالغات بیان کردن
word U تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
word U تعداد کلمات در فایل یا متن
word U زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
word U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
word U کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
word U طول کلمه کامپیوتری که به صورت تعداد بیتها شمرده میشود
say a word U سخن گفتن
say a word U حرف زدن
to say a word U سخن گفتن
to say a word U حرف زدن
word U سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
word U موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است
word for word <adv.> U مو به مو
word for word <adv.> U کلمه به کلمه
word for word <adv.> U نکته به نکته
word U پیغام خبر
word U واژه
word U قول
word U عهد
word U فرمان
word U بخشهای داده مختلف در کامپیوتر به شکل گروهی از بیت ها که در یک محل حافظه قرار دارند
word U مشابه 10721
May I have a word with you? U ممکن است دو کلمه حرف با شما بزنم ؟
to word up U کم کم درست کردن کم کم رسانیدن
in a word U خلاصه
to word up U کم کم برانگیختن خردخردکوک کردن
word U روش اندازه گیری سرعت چاپگر
in one word U خلاصه اینکه مختصرا
in one word U خلاصه
word U لغت
in a word U خلاصه اینکه مختصرا
word U لفظ
to keep to one's word U سرقول خودایستادن
to keep to one's word U درپیمان خوداستواربودن
i came across a word بکلمه ای برخوردم
to keep to one's word U درست پیمان بودن
I want to have a word with you . I want you . U کارت دارم
get a word in <idiom> U یافتن فرصتی برای گفتن چیزی بقیه دارند صحبت میکنند
word U گفتار
Could I have a word with you ? U عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
upon my word U به شرافتم قسم
have a word with <idiom> U بطورخلاصه صحبت ومذاکره کردن
in a word <idiom> U به طور خلاصه
say the word <idiom> U علامت دادن
last word U بیان یا رفتار قاطع
last word U اتمام حجت
last word U حرف اخر
keep one's word <idiom> U سرقول خود بودن
last word <idiom> U نظر نهایی
All you have to do is to say the word. U کافی است لب تر کنی
keep to one's word U سر قول خود بودن
word for word U طابق النعل بالنعل
Take somebody at his word. U حرف کسی را پذیرفتن ( قبول داشتن )
word for word U تحت اللفظی
word for word U کلمه به کلمه
word salad U اشفته گویی
word length U طول کلمه
to send word U خبردادن
to weigh one's word U سخنان خودرا سنجیدن سنجیده سخن گفتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com