Perdic | wired wireless | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی


Total search result: 26 (1 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	wired wireless U	پخش بی سیم

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	wired U	پیم پیچ شده
	wired U	سیم دار
	wired U	سیم کشیده مفتول دار
	wired U	سیم کشی شده
	in the wired eye U	روبه روی باد
	hot-wired U	رشته حرارتی
	hot-wired U	فیلامان
	hot-wired U	سیم حاوی الکتریسیته
	hot-wired U	سیم فاز
	hot-wired U	سیم مثبت
	wired radio U	پخش با سیم
	wired glass U	شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
	wireless <adj.> U	بی سیم
	wireless <adj.> U	بدون سیم
	wireless U	بی سیم
	wireless U	تلگراف بی سیم
	wireless U	بابی سیم تلگراف مخابره کردن
	wireless U	رادیو
	wireless station U	فرستنده
	wireless telegraphy U	تلگراف بیسیم
	wireless transmission U	انتقال بی سیم
	wireless operator U	اپراتور بی سیم
	wireless network U	شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
	wireless station U	ایستگاه بی سیم
	wireless record player U	گرام پخش کننده

Recent search history

Forum search