Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
wing forward
U
فوروارد گوش
wing forward
U
هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
right wing forward
U
پیشرو دست راست
Other Matches
right wing toward
U
پیشرو
on the wing
U
سیار متحرک
to take under one's wing
U
سرپرستی کردن
right-wing
U
جناح راست
right wing
U
جناح راست
on the wing
U
پرواز کننده
off wing
U
محل بازیگر گوش
right wing toward
U
دست راست
right wing toward
U
میمنه
wing and wing
U
حرکت با باز بودن کامل بادبانها
to take wing
U
پابفرارگذاشتن
to take wing
U
پرواز کردن
to take under one's wing
U
حمایت کردن
on the wing
U
بالدار
take (someone) under one's wing
<idiom>
U
زیرپروبال شخص راگرفتن
under one's wing
<idiom>
U
تحت مراقبت کسی
wing it
<idiom>
U
بدون آمادگی
wing
U
لنگه
wing
U
گروه هوایی هر چیزی که هوا را برهم میزند
wing
U
پیمودن
wing
U
بالدار کردن پردارکردن
wing
U
پرواز پرش
wing
U
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
wing
U
دسته حزبی
wing
U
شاخه شعبه
wing
U
طرف
wing
U
بال
wing
U
پره
wing
U
پره زائده پره دار
wing
U
جناح
wing
U
بال مانند زائده حبابی
wing
U
گروه هوایی
wing
U
بال شبیه به بال هواپیماوصل به اتومبیل برای کشش بیشتر
wing
U
گوش زمین
wing
U
تیپ هوایی جناح
wing section
U
بخش مرکزی یا پانل خارجی بال
wing box
U
ساختمان اصلی بالهای مدرن استرس اسکین
wing footed
U
تند
wing footed
U
دارای پای پردار
wing chair
U
مبل دارای پشتی و دستههای چوبی و سفت
wing setting
U
نصب بال
wing covert
U
پر پوششی روی پرهای مخصوص پرواز پرنده
wing drop
U
افت ناگهانی برا روی یک بال
wing drag
U
پسای بال
wing nut
U
مهره گوشه دار
wing nut
U
پیچ خروسکی
wing nut
U
خروسک
wing nut
U
پیچ و مهره دارای جاانگشتی
wing loading
U
نسبت وزن کل به مساحت یال
wing loading
U
وزن غیر خالص هواپیما تقسیم بر سطح زیر ان
wing heavy
U
تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
wing photograph
U
نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
wing position
U
وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
wing halfback
U
هافبکهای کناری
wing reactions
U
واکنشهای بال
wing root
U
ریشه بال
wing screw
U
پیچ گوشه دار
wing axis
U
محور بال
wing area
U
مساحت بال
right wing of army
U
جناح یمین
rhombus wing
U
بالی با سطح مقطع متقارن
queen's wing
U
جناح وزیر شطرنج
parasol wing
U
بالی که هواپیما از ان اویزان میشود
hard wing
U
بال صلب
high wing
U
بال بالا
highed wing
U
بال لولاشده
inside wing
U
بال داخلی
isoclinic wing
U
بالی که زاویه برخورد ان هنگام خم شدن در اثر نیرونیز ثابت میماند
king's wing
U
جناح شاه شطرنج
right wing of army
U
پهلوی راست میمنه
right wing to ward
U
پیشرو
right wing to ward
U
دست راست
rotary wing
U
هواپیمای بال گردان
wind wing
U
پنجره کوچک تهویه اتومبیل
wet wing
U
بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
vent wing
U
پنجره گردان
upper wing
U
بال بالایی در هواپیمای دوباله
front wing
U
گلگیر جلوی اتومبیل
mid wing
U
بال وسط
simple wing
U
طرح تهاجمی با خط نامتعادل
sea wing
U
نرم تن دو کپه دریایی
rotary wing
U
بال گردان
low wing
U
بال پایین
centrist wing
U
طرفدار جناح میانه رو
[سیاست]
wing commanders
U
سرهنگ دوم هوایی
chimney-wing
U
بغله های شومینه
fixed-wing
U
هواپیمای بال ثابت
tapered wing
U
بالنوکتیز
fixed wing
U
بال ثابت
straight wing
U
بالمستقیم
wing footed
U
سریع
hind wing
U
بالعقبی
cantilever wing
U
بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
wing commander
U
سرهنگ دوم هوایی
wing defence
U
دفاعگوشه
wing vein
U
رگهبال
wing slat
U
نوکباله
bat's-wing
U
[نوعی از نقش پنجره خورشیدی]
cross-wing
U
[بال های پیوسته در تالار خانه های قرون وسطایی]
left-wing
U
مربوط به جناح چپ
wing rib
U
دندهبال
fixed-wing
U
بال ثابت
wing pallet
U
سطحپرهمانند
wing membrane
U
اجزایبال
fixed wing
U
هواپیمای بال ثابت
wing shooting
U
شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
delta wing
U
بال دلتا
delta wing
U
بال مثلث
double wing
U
بازی هافبک در گوش
wing tip
U
نوک کفش دارای قوس منحنی
wing tanks
U
تانکهای سوخت که داخل بال تعبیه شده یا بخشی از بال راتشکیل میدهد
wing strut
U
پایه بال
wing spread
U
فاصله بین دو سر بال
wing spar
U
عضو سازهای اصلی بال درامتداد خط واصل دو سر بال
wing skin
U
پوسته بال
wing threequarter
U
هریک از دو مدافع کنار زمین
center wing
U
بال میانی
left wing
U
مربوط به جناح چپ
wing tunnel
U
تونل باد
wing wall
U
دیواره جانبی
wing attack
U
حملهگوشه
left wing
U
شخص دست چپی
left-wing
U
شخص دست چپی
left wing for ward
U
پیشرو دست چپ
left wing of army
U
جناح یسار
reverse chicken wing
U
نوعی کلید کشی
low mid wing
U
بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
[extreme]
right-wing scene
U
صحنه جناح راست
[افراطی]
[سیاست]
left wing of army
U
پهلوی چپ میسره
real box wing
U
بالی با سه تیرک
rotary wing aircraft
U
هواپیما با بال گردنده
fixed wing aircraft
U
هواپیما با بال ثابت
to piniona bird's wing
U
نوک بال مرغی را چیدن
box beam wing
U
نوعی ساختمان بال با محورطولی اصلی و دیوارهایی برای شکل دادن و استحکام بال
variable area wing
U
بالهایی باطول متغیر درهواپیماهای دوباله که هنگام جمع شدن بال پایینی در بال بالایی تغییر ملموس و چشم گیری ایجاد میکند
swept-back wing
U
بالدم جارویی
leg ride and reverse chicken wing
U
سگک قفل قیصر
look forward to something
<idiom>
U
را لذت پیش بینی کردن
forward-looking
U
آیندهنگرانه
forward-looking
U
نوگرایانه
forward-looking
U
پیشرو
forward-looking
U
مترقی
forward-looking
U
نوگرا
to help forward
U
پیش بردن
no. 8 forward
U
محاجمشماره8
forward-looking
U
پیشاندیش
forward-looking
U
آیندهنگر
to look forward to
U
استقبال کردن
to look forward to
U
انتظار داشتن
to look forward to something
U
انتظار چیزی را داشتن
to go forward
U
پیش رفتن
to look forward
U
جلو
to go forward
U
جلورفتن
I look forward to seeing you.
U
خوشحالم میشم که ببینمت.
Looking forward to it
U
پیشبینی اش میکنم
[میشود]
to look forward to something
U
با خوشحالی منتظر چیزی شدن
I'm looking forward to seeing you again.
U
منتظر دیدار دوباره شما هستم.
right forward
U
پیشروراست
to help forward
U
جلو انداختن
to look forward to something
U
منتظر چیزی شدن
to look forward
U
نگاه کردن انتظارداشتن
forward
U
حرکت به جلو یا مقابل
forward
U
بازی کن ردیف جلو به جلو
forward
U
ارسال کردن
forward
U
به جلو
forward
U
فرمان پیش پیش
forward
U
به پیش
forward
U
به سمت سینه
forward
U
مهاجم
forward
U
فوروارد
forward
U
جلو قایق
forward
U
سلف
forward
U
بیع سلف
forward
U
نشانه گری که حاوی آدرس عنصر بعدی لیست است
forward
U
روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست
forward
U
عمل پل
forward
U
که یک بسته داده را از یک بخش در بخش دیگر کپی میکند
forward
U
ارسال پیام پست الکترونیکی که از کاربر دیگری دریافت کرده اید
forward
U
جلوانداختن
forward
U
جلو
forward
U
ببعد
forward
U
پیش
look forward
U
انتظار چیزی را داشتن
forward
U
جلوی گستاخ
forward tell
U
انتقال دادن اطلاعات به ردههای بالاتر گزارش به مقام بالاتر
forward
U
جسور
forward
U
فرستادن رساندن
outside forward
U
بازیگر گوش
forward association
U
تداعی رو به جلو
forward area
U
منطقه جلو
forward area
U
منطقه جلوی رزم
charges forward
U
هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
center forward
U
بازیگر نوک حمله
center forward
U
نوک حمله بازیگر میانی جلو تور والیبال
center forward
U
سانترفوروارد
carry forward
U
مبلغ منقول
carry forward
U
منقول ساختن
carrige forward
U
کرایه به عهده گیرنده کالا
carrige forward
U
پس کرایه
forward march
U
قدم رو
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com