Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 28 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
willow herb
U
علف خر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
herb
U
علف
herb
U
رستنی
herb
U
شاخ وبرگ گیاهان
herb
U
بوته
herb
U
گیاه
pot herb
U
سبزی پختنی
herb beer
U
ابجوی که ازگیاه وعلف بسازند
herb doctor
U
پزشکی که با داروی گیاهی به مداوا میپردازد
herb bennet
U
بیخ شب بو
herb spice blend
U
آمیخته ای از ادویه و سبزیجات معطر
willow
U
چوب کریکت
willow
U
پاک کردن
willow
U
درخت بید دستگاه پنبه پاک کنی
willow
U
بید
willow oak
U
بلوط برگ خنجری مشرق امریکا
to wear willow
U
ماتم داربودن
to wear willow
U
سیاه پوشیدن
pussy willow
U
بیدمشگ
musk willow
U
بید مشک
egyptian willow
U
بید مشک
weeping willow
U
بید مجنون
pussy-willow
U
بیدکمرنگ
pussy-willow
U
بیدمشگ
pussy willow
U
بیدکمرنگ
Much as the snake hates the penny-royal, the herb .
<proverb>
U
مار از پونه بدش مى آید در لانه اش سبز مى شود .
egyption willow water
U
عرق بید مشک
weeping willow design
U
طرح بید مجنون
[الهام گرفته شده از درخت بید مجنونی که خصوصا در فرش های قاب قابی و چهار محال استفاده می شود.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com