English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 94 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
whistle in the dark <idiom> U سعی درفراموش کردن ترس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
whistle U سوت
whistle U صفیر
whistle U سوت زدن
home whistle U امتیاز واقعی یا فرضی
whistle a different tune <idiom> U عوض کردن میل شخصی ویاعقیده گذشته
wet one's whistle <idiom> U نوشیدن الکل
referee's whistle U سوت داور
wolf-whistle U نوعیسوتکهسببتغییرصدااززنبهمردشود
to blow a whistle U سوت زدن
steam whistle U سوت ماشین
steam whistle U سوت بخار
galton whistle U سوت گالتن
delayed whistle U سوت اعلام افساید
wolf-whistle <idiom> U سوتی که مرد برای جلب توجه زن(جذاب) می زند
final whistle U سوت پایان [ورزش]
whistle stop U در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
whistle-stop U در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
slow whistle U تاخیر داور در سوت زدن پس از خطا
starting whistle U سوت آغاز بازی [ورزش]
penny whistle U نی لبک ساده
penny whistle U نی کودکانه
Whistle past the graveyard <idiom> U تلاش برای بشاش ماندن در اوضاع وخیم
whistle for the start of the second half U سوت آغاز نیمه دوم بازی
in the dark U در رهگیری هوایی یعنی درصفحه رادار من مشهودنیست
one in the dark U میلهای که پشت میله دیگربماند و دیده نشود
It is getting dark. U هواتاریک می شود
It is getting dark . U هوادارد تاریک می شود
in the dark <idiom> U هیچ اطلاعی از چیزی نداشتن
It's too dark. آن خیلی تاریک است.
dark <adj.> U رنگ تیره
to keep dark U پنهان ماندن
at dark U درشب
dark U تاریک
dark <adj.> U تیره
dark U تیره کردن تاریک کردن
at dark U هنگام شب
dark horse <idiom> U کاندیدی که به سختی مردم بشناسندش
shot in the dark <idiom> U تیری درتاریکی
We lost our way in the dark. U راهمان راتوی تاریکی گه کردیم
A shot in the dark U تیری درتاریکی
Try to be home before dark. U سعی کن قبل از تاریک شدن بیایی منزل
the dark ages U قرون وسطی
dark adaptation U انطباق با تاریکی
dark glasses عینک آفتابی
the dark continent U افریقا
dark horse U تودار
dark horse U مرموز
Dark Ages U ادوارتاریک
dark horse U برنده غیرمترقبه
dark horses U برنده غیرمترقبه
dark grey U رنگ موشی
dark grey U رنگ خاکستری تیره
dark brown U رنگ قهوه ای تیره
dark beige U رنگ کرم یا بژ تیره
dark secret U راز نهان
dark horse U آب زیر کاه
dark age U دورهایکههمراهبافقدانفرهنگو پیشرفتهمراهباشد
dark hued U تیره رنگ
pitch dark U قیرگون
dark green U سبزسیر
pitch dark U تاریک
dark coloured U سیاه رنگ
dark current U جریان تاریک
dark fiber U فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است
dark burn U خستگی
dark room U اتلیه
dark room U تاریکخانه عکاسی
dark lines U خطوط تاریک
dark hued U سیه فام
dark fibre U فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است
pitch dark U سیاه
dark blue سرمه ای
dark blue U ابی سیر
dark adaptation U تطبیق با تاریکی
dark bulb U نوعی لامپ اشعه کاتدی که هنگام خاموش بودن سیاه بنظر می رسد و به تصاویرویدئویی وضوح خوبی میدهد
dark adaptation U عادت کردن به تاریکی
to grow dark U تاریک شدن
dark line spectrum U طیف خطوط تاریک
In the dark corner of the room . U در گوشه تاریک اطاق
Some children are afraid of the dark. بعضی بچه ها از تاریکی می ترسند.
hittorf dark space U فضای تاریک هیتورف
dark trace tube U لامپ تصویر تاریک
crookes dark space U فضای تاریک کاتد
faraday dark space U فضای تاریک فارادی
cathode dark space U فضای تاریک کاتد
crookes dark space U فضای تاریک هیتورف
hittorf dark space U فضای تاریک کاتد
anode dark space U فضای تاریک اند
dark trace screen U صفحه تصویر تاریک
I bumped into the table in the dark. U تو تاریکی خوردم به میز
I am in the dark. Iam not in the picture. U من در جریان نیستم
electrode dark current U جریان تاریک
aston dark space U فضای تاریک استن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com