English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 85 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
welfare services U خدمات رفاهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
welfare U شادکامی
welfare U رفاه
welfare U خیر
welfare U سعادت خیریه
welfare U رفاهیت
welfare U کمک
welfare U توجه کردن
welfare U رعایت کردن خدمات اجتماعی
welfare U اسایش
welfare U کمکهای اجتماعی
general welfare U رفاه عمومی
welfare state U دولتی که به خدمات اجتماعی توجه خاص دارد
welfare state U کشورمرفه
welfare state U دولت بهبود بخش
economic welfare U رفاه اقتصادی
welfare funds U اعتبارات رفاهی یا بهزیستی اعتبار مربوط به روحیه ورفاه
welfare work U امورخیریه
welfare work U کارهای عام المنفعه
welfare system U نظام رفاهی
welfare state U کشوردارای تشکیلات رفاه اجتماعی دستگیری از بینوایان
social welfare U موسسه رفاه اجتماعی
social welfare U تعاون عمومی وحمایت از بینوایان
welfare criteria U معیارهای رفاه
welfare economics U اقتصاد رفاه
welfare expenditures U مخارج رفاهی
public welfare U رفاه عمومی
welfare benefits U مزایای رفاهی
social welfare U رفاه اجتماعی
welfare programs U برنامههای رفاهی
social welfare function U تابع رفاه اجتماعی
social welfare program U برنامه رفاه اجتماعی
The welfare budget has been cut down. U از بودجه رفاهی مقداری زده اند
services U قسمتهای اداری ادارات نظامی
services U قسمتها
services U خدمات سرویسها
services U تاسیسات
services U 1-توابع تامین شده در یک قطعه . 2-
services U توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
services U نیروهای مسلح
services U خدمات
services U نیروهای سه گانه
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
sister services U خدمات وابسته
we owe him for his services U خدمات او هستم
signal services U قسمتهای مخابراتی
special services U یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
special services U خدمات مخصوص
technical services U خدمات فنی
teleinformatic services U هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
we owe him for his services U مدیون
postal services U خدمات پستی
mail services U خدمات پستی
emergency services U اورژانس
signal services U خدمات مخابراتی
tea services U سرویس چای خوری
exchange services U خدمات فروشگاهی فروشگاهها
environmental services U دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
customs of the services U مقررات و روشهای جاری قسمتها امور جاری نیروها
civil services U خدمات دولتی
armed services U قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
advisory services U خدمات مشورتی
administrative services U قسمتهای اداری
administrative services U خدمات اداری
accessorial services U خدمات بارگیری و تخلیه بار
secret services U دستگاه محرمانه دولت
social services U خدمات اجتماعی
wire services U خبر گزاری
field services U قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
goods and services U کالاها و خدمات
health services U خدمات بهداشتی
public services U بریات عمومیه
public services U خدمات عمومی
personnel services U خدمات پرسنلی
personnel services U خدمات کارمندی
naming services U روش انتساب نام یکتا به هر کاربر یا گره یا کامپیوتر در شبکه که به سایر کاربران امکان دستیابی به منبع اشتراکی بدهد در یک شبکه گسترده 9
military services U نیروهای نظامی وابسته به نیروهای مسلح
military services U قسمتهای نظامی
medical services U خدمات پزشکی
loyal services U خدمات صادقانه
joint services U خدمات مشترک
health services U خدمات بهداری قسمتهای بهداری
agricultural extension services U خدمات ترویج کشاورزی
Commemoration services were held . U مراسم یاد بودانجام شد
remote computing services U خدمات محاسباتی از راه دور
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com