Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 85 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
weft thread
U
ریسمانتاریشکل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread
U
این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
Other Matches
under weft
U
پود زیرین یا ضخیم
[جهت نشاندن گره ها در جای خود و محکم و یکنواخت شدن آنها]
weft
U
تار عنکوبت
weft
U
تنیدن
weft
U
نمدبافته
weft
U
چیز بافته
weft insertion
U
[رد کردن پود بداخل چله]
weft wrapping
U
شیرازه بافی
weft insertion
U
پود گذاری
thick weft
U
نخ پود کلفت
sinuous weft
U
نخ پود زیر
[این نخ چون معمولا نازکتر است در موقع پودگذاری بین تارها، حالت موجی یا سینوسی به خود می گیرد لذا به این اسم نیز نامیده می شود.]
double weft
U
[دو پود هم ظرافت را با هم در عرض بکار بردن]
curved weft
U
[انتهای نخ پودی که به زیر تارهای انتهایی خم شده و محکم می گردد.]
cable weft
U
پود ضخیم
[بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
warp and weft
U
تار و پود
curling weft
U
پود مجعد و نازک جهت برجسته سازی نقش
weft-face pattern
U
[بافت پود نما که بیشتر در پارچه و گلیم بکار می رود.]
thread
U
نخ یاقیطان
thread
U
زبان برنامه نویسی که به بخشهای زیادی از کد امکان نوشتن و پس استفاده توسط برنامه اصلی میدهد
thread
U
فایلی که یک ورودی آن حاوی آدرس و داده را دارد باشد.
thread
U
ساختاری که در آن هر گره اشاره گری به گره دیگر دارد
thread
U
برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است
thread
U
دندانه
thread
U
رزوه شیارداخل پیچ ومهره
thread
U
دنده پیچ
thread
U
دنده دار کردن مارپیچ
thread
U
موجی کردن
thread
U
ریسمان
thread
U
قیطان
thread
U
شیار برجستگی
thread
U
رگه
thread
U
رشته
thread
U
نخ کشیدن به
thread
U
بند کشیدن
thread
U
نخ کردن
thread
U
دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
thread
U
رشته رشته شدن
thread
U
مثل نخ باریک شدن
thread
U
پیچ کردن
thread
U
سیم
thread
U
نخ
thread trimmer
U
آرایندهنخ
warp thread
U
تارشیاری
metallic thread
U
نخ زربفت
[اینگونه نخ ها که از تابیده شدن ورقه های نازک طلا، نقره و یا دیگر فلزات بدور نخ تهیه می شوند، جهت تزئین فرش بکار رفته.]
sewing thread
U
نخ خیاطی
hang by a thread
<idiom>
U
death thread
U
تهدید به مرگ
thread fineness
U
[ضریبی جهت تعیین کیفیت نخ]
thread fineness
U
نمره نخ
thread fineness
U
ظرافت نخ
thread count
U
[تعداد رشته نخ تار یا پود در یک طول مشخص]
thread bare
U
فرش کهنه
silver thread
U
نخ های زربفت یا نقره ای
[این نوع نخ در بعضی قالیچه ها جهت تزئین در بافت فرش بکار می رود.]
thread take-up lever
U
اهرم بالا-پائینبرندهنخ
thread guide
U
راهنماینخ
rubber thread
U
ریسمانلاستیکی
inside thread
U
مارپیچ داخلی
gold thread
U
گلابتون زر
external thread
U
دنده خارجی
english thread
U
پیچ و مهره انگلیسی
direction of thread
U
جهت پیچ
direction of thread
U
سوی پیچش پیچ
cut a thread
U
پیچ تراشیدن
butterss thread
U
شیار اره
angular thread
U
پیچ تحت زاویه
angular thread
U
پیچ وی شکل
air thread
U
لعاب خورشید
air thread
U
مخاط شیطان
inside thread
U
دنده داخلی قلاویز
acme thread
شیار ذوزنقه ای
mercury thread
U
مارپیچ جیوهای
thread the needle
U
پاس دقیق از بین مدافعان
trapezoidal thread
U
دندههای ذوزنقهای
stepped thread
U
کولاس پیچی ناقص
stepped thread
U
پیچ ناقص کولاس
stair thread
U
کف پله
screw thread
U
پای پیچ
screw thread
U
حدیده
nut thread
U
پیچ مهره
thread tap
U
قلاویز
Our life is hanging by a thread .
U
زندگی مابه تار مویی بند است
thread rubber separator
U
میانگیر نخدار
left hand thread
U
پیچ چپ گرد
To pick up (to lose) the thread of conversation.
U
رشته سخن را بدست گرفتن ( گم کردن )
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com