English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 34 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wedding rings U حلقه انگشتری نامزدی یاعروسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
still rings U حلقههای بی حرکت ژیمناستیک
rings U حرکات دارحلقه
rings U حلقههای دارحلقه
if a rings U اگر کسی تلفن کرد
fluing rings U دارحلقه
olympic rings U 5 حلقه المپیک
saturn rings U حلقههای زحل
key-rings U حلقهای که بدان کلید می اویزند
two rings for the servant U دو زنگ برای نوکر
The name rings at bell. U لین اسم به گوشم آشناست
slip rings U حلقههای لغزان
collector rings U حلقههای لغزان
signet rings U انگشتر خاتم دار
The sound rings in the ears. U صدا در گوش می پیچد
he makes rings round them U دست انهارا از پشت می بند د
d. wedding U جشن شصتمین سال عروسی
wedding U عروسی
wedding U جشن عروسی
wedding favour U گل یا نوار سفید که به افتخارعروسی به جامه خود میزنند
wedding party U مجلس عروسی یا عقد کنان
white wedding U عروسیکهدرکلیساصورتمیگیرد
wedding cake U کلوچهای که در عروسی به مهمانان میدهند و برای دوستانی ....میفرستند
wedding day U روز عروسی جشن سالیانه عروسی
wedding ring انگشتر عروسی
to drive a wedding into U رخنه کردن در
to drive a wedding into U شکافتن
diamond wedding U شصتمین یا هفتادوپنجمین سال عروسی
silver wedding U بیست وپنجمین سال عروسی
golden wedding U جشن پنجاهمین سال عروسی
a wedding with all the trimmings [fixings] U یک عروسی با هر چیزی که باهاش می آید
to come dressed in your wedding finery U با لباس عروسی آمدن
We have a wedding ceremony comin off. U جشن عروسی در پیش داریم
born in lawful wedding U حلال زاده
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com