Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
wave front
U
جبهه امواج رادیویی
wave front
U
جبهه موج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
at front
<adv.>
U
در جلو
in the front
<adv.>
U
جلو
at the front
<adv.>
U
جلو
in front
<adv.>
U
جلو
in the front
<adv.>
U
در مقابل
at the front
<adv.>
U
در جلو
to go to the front
U
بجبهه رفتن
at the front
<adv.>
U
در مقابل
in front
<adv.>
U
در مقابل
at front
<adv.>
U
در مقابل
in the front
<adv.>
U
در پیش
at the front
<adv.>
U
در پیش
in front
<adv.>
U
در پیش
at front
<adv.>
U
در پیش
in the front
<adv.>
U
در جلو
to go to the front
U
داخل جنگ شدن
at front
<adv.>
U
جلو
up front
U
بیپرده پوشی
up front
U
با صراحت و صداقت
up front
U
چشمگیر
up front
U
در انظار
up front
U
جلو چشم مردم
up front
U
از پیش
up front
U
پیشاپیش
up front
U
بیعانه
up front
U
رک و راست
up front
U
رک
front
U
نمای ساختمان
at the front
U
در جلو
up front
<idiom>
U
روراست ،صحیح
in front of
U
در قبال
up front
U
پیش -
front
U
پیش
front
U
به جلو
front
U
فرمان سر روبرو جلو
front
U
جبهه هوا
front
U
خط اول میدان رزم پیشانی
front
U
سمت دشمن
front
U
جبهه
front
U
درصف جلوقرارگرفتن
front
U
مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
front
U
بطرف جلو روکردن به
front
U
منادی جبهه جنگ
front
U
جلودار
front
U
نما طرز برخورد
front
U
صف پیش
front
U
بازی در سانتر
front
U
در قبال
front
U
نمای ساختمان
front
U
جلو
front
U
نمای جلو
in front
<adv.>
U
در جلو
front
U
بخشی از چیزی که از عقب به نظر آید
front
U
یچهای کنترل سیستم کامپیوتر اصلی و نشانگرهای وضعیت
wave
U
موجی بودن موج زدن
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
U
هیجان
wave
U
موج رادیویی
wave
U
موج زدن
wave off
U
به زمین ساییده شدن هواپیما
wave off
U
فرود همراه با سایش
To wave at someone.
U
به کسی دست تکان دادن
new wave
U
نیوویو
to wave away
U
باشاره دست بیرون کردن
wave
U
فر موی سر دست تکان دادن
wave
U
خیزاب
wave
U
موج
the wave
U
دریا
front rank
U
صف جلو
front matter
U
مقدمه
front lines
U
خطوط مقدم
front lines
U
خط مقدم جبهه
front underlock
U
خیمه کامل و پریدن به پشت حریف
front lighting
U
روشنایی جلو ساختمان
front strain
U
کرنش پیچشی
front liner
U
سانتر فوروارد
front sight
U
مگسک
front porch
U
میدان جلو
front putty
U
بتونه جلو
front panel
U
مجموعهای از کلیدها و علائم برای کنترل سیستم کامپیوتری توسط اپراتور
front panel
U
تابلوی جلو دار
front grip
U
گرفتن میله دست مهتابی
front race
U
پیشتازی
front office
U
سیاستمداران وگردانندگان یک سازمان
front wing
U
گلگیر جلوی اتومبیل
front lines
U
خطوط جلو جبهه
front matter
U
پیش گفتار
front raise
U
تمرین با دنبل از ناحیه ران تاشانه و ساعد روی بازو
front view
U
نمای جلویی
front view
U
نمای جلو
popular front
U
ائتلاف احزاب دست چپی ومیانه رو
popular front
U
جبهه ملی
stationary front
U
جبهه حد فاصل بین دو توده هوای راکد
popular front
U
ائتلافی که احزاب غیر فاشیست در 5391در انترناسیونال کمونیست پیشنهاد شد و بر مبنای ان دولتهایی نیز در فرانسه واسپانیا روی کار امد
popular front
U
لیکن زمامداری این حکومتها دیری نپایید
pressure front
U
جبهه موج ضربتی ترکش گلوله اتمی میدان موج ضربتی
sea front
U
نمای دریایی شهر
the front door
U
درورد
shirt front
U
پیش سینه اهاری
shirt front
U
پیش سینه
shock front
U
جبهه یا خط جبهه موج انفجار گلوله اتمی
type front
U
نوعی روش تایپ کردن نامه ها
type front
U
ماشین تایپ به جلو
front view
U
جبهه
front view
U
پیشانی
front wall
U
دیوار مقابل اسکواش
popular front
U
جبهه خلق ملی
home front
U
عملیات غیر نظامیان وشخصی ها در زمان جنگ
the front door
U
درجلو
mach front
U
میله انتن سرعت سنج هواپیما
mach front
U
انتن ماخ سنج
water front
U
جبهه رطوبتی
odd front
U
خط دفاعی 4 نفره
sight front
U
دید جلو در نقشه برداری
front face
U
پیشانی
shop front
U
ازاره نمای بنا
front-page
U
سرصفحه
front-page
U
مطالب سرصفحه یا سرمقاله
action front
U
حاضر به تیر
front rake
U
زاویه شیب
In the front rank.
U
درصف جلو
front line
U
9 بخش اول زمین 81 بخشی گلف
front door
U
دراصلیساختمان
front crawl
U
شنایکرال
front bench
U
اعضایپارلمانیکهدردولتهممسئولیتدارند
front wall
U
دیوار جلو
front wheel
U
چرخجلو
front page
U
مطالب سرصفحه یا سرمقاله
front page
U
سرصفحه
cold front
U
جبهه هوای سرد
cold front
U
پیشان هوای سرد
front runner
U
دونده پیشتاز
front-runner
U
دونده پیشتاز
front-runners
U
دونده پیشتاز
front line
U
خط حمله خط حمله یادفاع
warm front
U
جبهه هوای گرم
front man
U
جلودار
front man
U
منادی
front man
U
پیشرو
front men
U
جلودار
front men
U
منادی
front men
U
پیشرو
front tip
U
آبپاشنوکاتو
front derailleur
U
درایلرجلویی
front court
U
محوطه جلو خط سرویس اسکواش
front court
U
نیمهای که به ان حمله میشود
front mudguard
U
گلگیرجلو
front indicator
U
جلو
front bearing
U
یاطاقان جلو
front lights
U
چراغهایجلو
front beam
U
شاغولجلویی
front binding
U
روپوشجلویی
front end
U
سر جلویی
fore front
U
نمای اصلی
front board
U
مقوایجلویی
front brake
U
ترمزجلو
front axle
U
اکسل جلو
front lamp
لامپ جلو
front knob
U
دستگیریجلویی
front crossbar
U
مانعپیشین
front indicator
U
فشارسنج
front apron
U
جلویکروات
fall front
U
پیشآمدگیجلویدکور
front pipe
U
لولهجلو
front foil
U
فلزورقهایجلویی
front flap
U
زبانهجلویی
front face
U
سطح برجسته
front end
U
نرم افزار نهایی
front footrest
U
پدالجلویی
front pocket
U
جیبجلو
front point
U
میخجلویکفش
front drop
U
پرش به بالا و چرخش بجلو وفرود روی شکم
front leg
U
پایهجلو
velocity of a wave
U
سرعت پخش موج
wander wave
U
امواج سیار
ultrashort wave
U
موج خیلی کوتاه
transverse wave
U
موج عرضی
wave function
U
تابع موجی
travelling wave
U
موج سیار
traveling wave
U
موج رونده
WAVE file
U
روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
wander wave
U
موج سیار
square wave
U
باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
standing wave
U
موج ایستاده
standing wave
U
موج ساکن
stationary wave
U
موج ایستاده
stationary wave
U
موج ساکن
wave train
U
قطار موج
wave kick
U
حرکت روی جلوی تخته موج با ضربه زدن یا کشیدن یک پادر موج
the wave heaves
U
خیزاب بلندمیشودومیافتد
standing wave
U
موج نوساندار هوا که در اوج خلبان از ان استفاده میکند
to wave farewell
U
باجنباندن دست بدرودگفتن دست خداحافظی تکان دادن
transient wave
U
موج سیار
transient wave
U
امواج سیار
square wave
U
موج مربع
wave clip
U
گیرهفر
wave propagation
U
حرکت موج
wave propagation
U
انتشار موج
wave pressure
U
فشار حاصل از موج
wave period
U
زمان تناوب امواج دریا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com