English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
water tables U سطح ایستای
water tables U سطح ابهای زیر زمین
water tables U سطح ایستائی اب
water tables U سطح ایستایی
water tables U ابخوان سفره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tables U تو گذاردن
tables U میزبازی
tables U به جدولی انتقال دادن
tables U به صورت جدول دراوردن
tables U جدول
tables U مطرح کردن
tables U کوهمیز
tables U در فهرست نوشتن
tables U میز
tables U سفره
tables U خوان
tables U لیست
tables U فهرست
tables U از دستور خارج کردن
tables U معوق گذاردن
tables U روی میز گذاشتن
tables U لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
tables U مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند
tables U طرح کردن
tables U لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
tables U ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tables U لیست تولید شده توسط کامپایلر یا سیستم محل اندازه و نوع متغییرها , توابع و ماکروها در یک برنامه
tables U لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
tables U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables U لوح جدول
dressing tables U میز اینه داروکشودار
nest of tables U جایگاهمیزها
astronomical tables U زیج
wear tables U جداول سایش جنگ افزارها
mortality tables U جدول عمر نما
conversion tables U جدول جستجو یا مجموعهای ازنتایج ذخیره شده که به سرعت با یک فرآیند قابل دستیابی هستند و نیازی به محاسبه نتیجه نیست
turn the tables <idiom> U عوض کردن شرایط
current tables U جداول جریانات جذر و مدی
coffee tables U میزپیشدستی
translation tables U جدولهای جستجو یا مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت توسط پردازنده قابل دستیابی هستند بدون نیاز به محاسبه نتیجه
dressing tables U میز ارایش
urban's tables U جدولهای اربان
tidal tables U جداول مشخصات جذر و مددریا
to turn the tables on any one U وسائل بهبودوضع خودرانسبت به وضع حریف فراهم کردن
twelve tables U الواح دوازده گانه
twelve tables U الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
multiplication tables U جدول بس شماری
multiplication tables U جدول ضرب
principal types of tables U انواععمدهمیزها
safe loads tables U جداول بارهای مجاز
above water <adj.> U شناور
water course U مجرای اب
water course U حق الشرب
water course U حق المجری
to p something with water U اب روی چیزی پاشیدن چیزیراخیس کردن
to keep ones he above water O از زیر بدهی بیرون آمدن
water still U دستگاه تقطیر اب
water آب
mean water U میان اب
first water U درجه اول
water way U مسیل
water way U ابراهه
above water <adj.> U روی آب
water down <idiom> U ضعیف شدن
on the water U در کشتی
water way U راه ابی
of the first water U بهترین
She let the water out . U آب را ول کرد
first water U بالاترین مقام
to water something U آب دادن [گیاه]
water U اب
water U ابگونه
water U پیشاب
water U مایع
water U اب دادن
by water U از راه دریا
to water U آب ریختن
f.water U عرق رازیانه
by water U با کشتی
by water U از راه رودخانه
to water U آب دادن
water gauge U اندازه اب نما
water gas U گاز اب
water front U جبهه رطوبتی
water glass U شیشه محلول
water glass U اب شیشه
water glass U لیوان اب
water pump U پمپ اب
water proof U رطوبت ناپذیر
water heater U ابگرم کن
water hardening U سختگردانی با اب
water hammer U ضربت قوچ
water hammer U ضربت قوج
water guage U فشار سنج اب
water gauge U اب پیم
water glass U شیشه مایع
water hazard U مانع ابی در مسیر گوی گلف
water proof U دافع اب
water heater U فرف ابگرم کن
water fowl U پرنده ابی
water pressure U فشار اب
water polo U بازی در استخربطول 02 تا 03 متر و عرض 8 تا 01 متر بین 2 تیم 7نفره
water meter U کنتور اب
water meter U اب سنج
water mill U اسیاب ابی
water mill U اسیاب
water moccasin U مار سمی ابزی جنوب امریکا
water nymph U حوری دریایی
water pipe U لوله اب
water polo U واترپلو
water polo U بازی فوتبال ابی
water pollution U الودگی اب
water nymph U الهه دریایی
water point U نقطه تقسیم اب
water plate U بشقابی که ته ان دو طبقه وبرای انست که اب گرم درمیان ان بریزند...نگاه دارند
water pepper U زنجبیل سگ
water pepper U فلفل ابی
water pipe U لوله مخصوص لوله کشی اب
water melon U هندوانه
water lowering U زهکشی
water polo U واترپولو
water hole U سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
water hole U چاله اب
water hyacinth U سنبل ابی
water hyacinth U وردالنیل
water injection U پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
water jacket U ابدان
water jacket U صندوق اب
water jump U مانع ابی
water jump U چاله ابی در مسیر دو 0003 متربا مانع
water level U تراز اب
water level U سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
water level U سطح اب
water lily U نیلوفر ابی
water line U خط ابخور ناو
water loss U ابکاهی
water pipe U تنبوشه
water fowl U مرغ ابی
swimming with water U غرق اب
wade into the water U راه رفتن در اب
to splash into water U به اب زدن
waste water U فاضلاب
water aspirator U خرطوم ابی
water bag U کیسه اب
water bailiff U میراب
water bailiffs U مامور تفتیش کشتیها در بندر
water bailiffs U مامور جلوگیری از صید غیرمجاز
water balance U بیلان اب
water bearer U دلو
water bearer U ساکب الماء
water bearer U ریزنده اب ابریز
water bed U تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
voidance water U زیر اب
voidance water U منجلاب
table water U سفره اب زیر زمینی
tap water U اب شیر
water paint U رنگ لعابی
the water was overknee U اب از زانو میگذشت
to drink water U اب خوردن
to drink water U اب اشامیدن
to keep ones head above water خود را از بار بدهی رها کردن
to sniff up water U اب رابه بینی کشیدن
to soften a water U سبک ترکردن یاشیرین کردن اب
unavailable water U رطوبت غیر قابل استفاده
underground water U اب زیرزمینی
underground water U اب درون زمین
undermining by water U اب شستگی
undermining by water U اب رفتگی کف
up to the middle in water U تا کمر در اب
water bed U تشک ابی
water bonded U اب بند شده
water boy U بچه سقا
water cure U اب درمان
water cure U علاج بااب معالجه بااب
water damage U خسارت اب دیدگی
water displacement U زهکشی کردن
water displacement U زهکشی سیستم زهکشی مهمات نوعی روش پر کردن خرج فسفرسفید در داخل گلوله
water disposal U فاضلاب
water disposal U اگوکشی
water disposal U ساختن اگو
water dog U سگ ابی
water dog U شناگر ماهر
water dog U سگ تربیت شده برای اوردن مرغ ابی
water driver U مقنی
water fast U رنگ نرو
water fast U غیر قابل پاک شدن بوسیله اب
water fast U پارچه شورنرو
water cress U شاهی اتی
water cooling U خنک کردن بااب
water boy U سقا
water buffalo U گاو میش اهلی شده اسیایی
water canteen U قمقمه
water car U ارابه اب فروشان
water car U ارابه اب پاش
water carriage U حمل از راه اب
water carrier U دلو
water circulation U گردش اب
water coiour U ابرنگ
water colour U ابرنگ
water colour U رنگاب
water colour U نقاشی ابرنگی
water container U فرف اب
water content U درصد رطوبت
water cooling U خنک کنندگی اب
water filter U صافی اب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com