Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 47 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
walking delegate
U
نماینده سیار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
delegate
U
نمایندگی دادن
delegate
U
به نمایندگی فرستادن
delegate
U
مامور فرستاده مامور کردن
delegate
U
وکیل
delegate
U
نماینده
delegate
U
وکالت دادن محول کردن به
opostolic delegate
U
فرستاده پاپ
opostolic delegate
U
نماینده پاپ
to delegate one's powers to somebody
U
اقتدار و اختیار خود را به کسی محول کردن
[اصطلاح رسمی]
apostolic delegate
U
نمایندگی سیاسی پاپ سفیرکبیر پاپ
to delegate one's authority to somebody
U
به کسی اختیار تام دادن
[حقوق]
delegate power of attorney
U
وکالت در توکیل
walking
U
گردش
walking
U
راه رونده
walking patient
U
مریض سرپایی
walking on eggshells
<idiom>
U
[اگر شما روی پوست تخم مرغ راه می روید به این معنیست که شما تمام تلاشتان را می کنید تا کسی را ناراحت نکنید.]
walking ring
U
پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
walking ticket
U
ورقه خاتمه خدمت
with one's back to the walking
U
درتنگنا عاجز شده تک مانده درجنگ
walking frame
U
قالبچهارپا
walking leg
U
پاهایراهرونده
at walking pace
U
با سرعت پیاده روی
They were walking three abreast.
سه نفری پهلو به پهلو قدم می زدند
walking papers
<idiom>
U
برگه اخراج
walking papers
U
ورقه خاتمه خدمت
walking library
U
شخص دانشمند
walking library
U
کتابخانه متحرک
walking stick
U
عصا
walking stick
U
چوبدستی
walking stick
U
حشره راست بال امریکایی
walking sticks
U
عصا
walking sticks
U
چوبدستی
walking sticks
U
حشره راست بال امریکایی
chinese walking
U
سد چین
chinese walking
U
سد ختایی
elegant walking
U
راه رفتن باوقار
race walking
U
مسابقه راهپیمایی
sleep walking
U
خوابیده گردی
sleep walking
U
خوابیده روی انتقال نومی
string walking
U
تمرین تیراندازی با تیر وکمان
walking dictionary
U
فرهنگ متحرک
walking beam
U
میل لنگ
walking chair
U
چارچوب غلتک دار که کودکان دست خود را بدان گرفته راه رفتن می اموزند
He cannot sit up, much less walk
[ to say nothing of walking]
.
U
او
[مرد]
نمی تواند بنشیند چه برسد به راه برود.
You should always be careful walking alone at night.
U
همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
He was walking with slow steps .
U
با قدمهای آهسته راه می رفت
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...