English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wage fund theory of wages U نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
subsistence theory of wages U به قانون مفرغ مزدها نیزمعروف است
subsistence theory of wages U نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
bargaining theory of wages U نظریه چانه زنی مزدها
wages U اجر
wages U اجیر کردن
wages U جنگ برپا کردن
wages U حمل کردن
wages U کار مزد دسترنج
wages U دستمزد
wages U اجرت کارمزد
wages U ضمانت حسن انجام کار
wages U مزد
wages U اجرت
d. wages U مزد دوبرابر
i paid his d. wages U مزد او را انچه لازم بود دادم
The wages wI'll be raised. U دستمزد ها بالاخواهند رفت
wages tax U مالیات مزد و حقوق
frozen wages U مزدهای ثابت
board wages U جیره خشکه
rigidity of wages U انعطاف ناپذیری مزدها
frozen wages U مزدهای غیرقابل تغییر مزدهای منجمد
general level of wages U سطح عمومی مزدها
All wages were scaled up to 15 per cent . U کلیه دستمزدها به میزان 15درصد افزایش یا فتند
spiral of wages and prices U حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
index of real wages U شاخص دستمزدهای واقعی
fund U اعتبار مالی
fund U دارائی
fund U صندوق
fund U وجه
fund U موجودی دارائی
fund U اعتبار
fund U تنخواه قرضه دولتی سهام
fund U ذخیره
fund U موجودی سرمایه
fund U سرمایه گذاری کردن
fund U تهیه وجه کردن
fund U سرمایه ثابت یاهمیشگی
fund U وجوه
fund U سرمایه
fund U تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
fund U پشتوانه
wage U اجر
wage U اجیر کردن
just wage U مزد عادلانه
specified wage U اجرت المسمی
wage U جنگ برپا کردن
wage U حمل کردن
wage U کار مزد دسترنج
wage U اجرت
wage U دستمزد
wage U مزد
wage U ضمانت حسن انجام کار
wage U اجرت کارمزد
imprest fund U اعتبار مساعده
loan fund U صندوق وام
fund holder U دارنده سهام قرضه دولتی
capital fund U وجوه سرمایه
guarantee fund U سپرده تضمینی
depositary for a fund U سپرده برای یک صندوق
blended fund U سرمایههای بهم منظم شده
consolidated fund U سرمایه ذخیره
slush fund U بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
contingency fund U وجوه احتیاطی
slush fund U پولی که از فروش مواد زاید آشپزخانهی کشتی به دست میآمد
fund-raising U گردآوری اعانه
imprest fund U اعتبار مربوط به پرداخت مساعده
benevolent fund U کمکبهانجمنخیریه
current fund U اموالی که سریعا "بتوان به پول تبدیل کرد
current fund U نقدینه
contingent fund U اعتبار هزینههای پیش بینی نشده ذخیره احتیاطی
emergency fund U وجوه اضطراری
mutual fund U شرکتی که بکار خرید سهام شرکتهای دیگر مبادرت کند
trust fund U سپرده
pension fund U صندوق بازنشستگی
point fund U پاداش پایان فصل
provident fund U وجوه احتیاطی
provident fund U وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
sustentation fund U اعانه برای روحانیون بی نوا
sinking fund U دخیره استهلاک دین
sinking fund U ذخیره مخصوص پرداخت دیون ملی و مملکتی
sinking fund U وجه استهلاکی
sinkin fund U وجوه استهلاکی
relief fund U وجوه اعانه
reserve fund U سرمایه احتیاطی
reserve fund U وجوه ذخیره
reserve fund U وجوه اندوخته
revolving fund U تنخواه گردان
trust fund U وجه امانی
trust fund U وجوه پس انداز شده
trust fund U وجوه سپرده
aid fund U صندوق تعاون
amortization fund U وجه استهلاک
trust fund U سپرده امانی
revolving fund U اعتبار در گردش
fund code U کد اعتبارات
unemployment fund U صندوق تامین بیکاری
trust fund U سرمایه امانی
trust fund U وجوه متراکم شده
wage funds U وجوه دستمزد
wage income U درامد بشکل دستمزد
wage bill U لیست حقوق
wage bargain U چانه زنی دستمزد
minimum wage U حداقل دستمزد
wage policy U سیاست دستمزد
wage market U بازار دستمزد
wage level U سطح مزد
wage agreement U موافقت نامه دستمزد
wage income U درامدمربوط بکار
money wage U مزد پولی
wage incentive U انگیزه مزد
wage good U کالائی که نقش مزد را ایفا میکند
wage good U کالای مزدی
wage funds U مایه دستمزد
real wage U مزد واقعی
rate of wage U نرخ دستمزد
to wage war U جنگ کردن
to wage war U دست بجنگ زدن
wage agreement U قرارداد دستمزد
wage differentials U اختلاف در دستمزد
wage constraint U محدودیت دستمزد
wage determination U تعیین دستمزد
wage cuts U کاهش دستمزد
wage costs U مخارج دستمزد
wage rigidity U انعطاف ناپذیری مزد
nominal wage U مزد اسمی
wage earner U اجیر
wage flexibility U انعطاف پذیری دستمزد
wage freeze U ثابت نگهداشتن دستمزد
wage freeze U انجماد دستمزد
wage earners U حقوق بگیران
wage ceiling U سقف دستمزد
wage ceiling U حداکثر دستمزد
nonflexible wage U مزد انعطاف ناپذیر
wage earners U مزد بگیران
wage control U کنترل دستمزد
wage stabilization U ثبات دستمزد
cash-wage U دستمزد نقدی
wage stabilization U تثبیت مزد
wage standard U دستمزد استانده
wage system U نظام پرداخت دستمزد
to wage a campaign U لشکرکشی کردن
wage tax U مالیات بر مزد
wage-packet U پاکتیکهحقوقرادرآنمیگذارند
wage index U شاخص دستمزد
wage share U سهم مزد
wage rate U نرخ دستمزد
daily wage U مزد روزانه
wage rate U نرخ مزد
living wage U مزدکافی برای امرار معاش
living wage U مزد معیشت
annual wage U دستمزد سالانه
living wage U مزد امرارمعاش
craft revolving fund U حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
social insurance fund U صندوق بیمههای اجتماعی
personal deposit fund U اعتبارات مربوط به پس اندازافراد
army deposit fund U سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
army deposit fund U پس انداز انفرادی افراد
chaplain activities fund U اعتبار امور مذهبی
chaplain activities fund U اعتبارمسجد
international monetary fund U صندوق بین المللی پول
electronic fund transfer U ارسال الکترونیکی دارائی
deposit fund account U اعتبار تشکیل سرمایه
deposit fund account U حساب تشکیل سرمایه
exchanged stabilization fund U صندوق تثبیت ارز
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
european monetary fund U صندوق پولی اروپا
base wage rate U حداقل دستمزد
minimim wage law U قانون حداقل دستمزد که براساس ان حداقل دستمزدنبایستی از میزانی که توسط دولت تعیین میشود کمتر باشد
wage price spiral U قیمت
rate of money wage U نرخ مزد پولی
wage profit ratio U نسبت دستمزد به سود
wage push inflation U تورم ناشی از فشار مزد
wage compution day U دستمزد ساعتی
wage price spiral U دور تسلسل دستمزد
rate of wage increase U نرخ افزایش دستمزد
wage price guideline U راهنمای مزد
wage price guideline U قیمت
iron law of wage U قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
reasonable of average wage fair U اجرت المثل
theory U فرضیه علمی تعلیم
value theory U نظریه ارزش
theory of value U نظریه ارزش
theory U تحقیقات نظری
theory U نگرش
theory U اصل کلی
theory U فرضیه
theory U تئوری
theory U نگره فرضیه
theory U نظریه
theory U فرض علمی
in theory U درعلم نظری
in theory U د رعالم فرض
second best theory U نظریه بهترین دوم
second best theory U نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
So much for theory! <idiom> U به اندازه کافی از تئوری صحبت شد.
theory U اصول نظری
theory U علم نظری
theory U مباحث ریاصیاتی محض
switch theory U نظریه راه گزینی
sampling theory U نظریه نمونه گیری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com