English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 115 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wage determination U تعیین دستمزد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
determination U اراده
determination U تعیین
determination U عزم
determination U تصمیم
determination U قصد
self-determination U خودمختاری
self determination U خود مختاری
self determination U تصمیم پیش خود
self determination U خود رایی
self determination U خودگردانی
self determination U استقلال سیاسی یک ملت و عدم تاثیرنیروهای خارجی درتصمیمات و روشهای سیاسی و اقتصادی و نظامی واجتماعی ان
notice of determination U انقضا
sex determination U تعیین جنسیت
notice of determination U انفصال
range determination U تعیین مسافت
price determination U تعیین قیمت
moisture determination U تعیین رطوبت
notice of determination U خاتمه
range determination U تخمین مسافت
notice of determination U متارکه
income determination U تعیین درامد
frequency determination U تعیین فرکانس
notice of determination U ترک
notice of determination U رها سازی
coefficient of determination U ضریب تعیین کننده
coefficient of determination U ضریب تعیین
coefficient of determination U ضریب تشخیص
determination coefficient U ضریب تعیین
notice of determination U الغا
notice of determination U بطلان
molecular weight determination U تعیین وزن مولکولی
multiple determination coefficient U ضریب تعین چند متغیری
national income determination U تعیین درامد ملی
theory of income determination U نظریه تعیین درامد
theory of effective demand determination U نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
just wage U مزد عادلانه
wage U دستمزد
wage U اجرت
wage U اجر
wage U اجیر کردن
wage U حمل کردن
wage U کار مزد دسترنج
specified wage U اجرت المسمی
wage U جنگ برپا کردن
wage U ضمانت حسن انجام کار
wage U اجرت کارمزد
wage U مزد
wage income U درامد بشکل دستمزد
wage income U درامدمربوط بکار
wage index U شاخص دستمزد
wage level U سطح مزد
wage incentive U انگیزه مزد
cash-wage U دستمزد نقدی
wage good U کالائی که نقش مزد را ایفا میکند
wage good U کالای مزدی
wage funds U مایه دستمزد
wage funds U وجوه دستمزد
wage freeze U ثابت نگهداشتن دستمزد
wage market U بازار دستمزد
wage policy U سیاست دستمزد
wage rate U نرخ مزد
to wage a campaign U لشکرکشی کردن
wage-packet U پاکتیکهحقوقرادرآنمیگذارند
wage tax U مالیات بر مزد
wage system U نظام پرداخت دستمزد
wage standard U دستمزد استانده
wage stabilization U تثبیت مزد
wage stabilization U ثبات دستمزد
wage share U سهم مزد
wage rigidity U انعطاف ناپذیری مزد
wage rate U نرخ دستمزد
wage freeze U انجماد دستمزد
living wage U مزدکافی برای امرار معاش
wage bargain U چانه زنی دستمزد
daily wage U مزد روزانه
wage agreement U قرارداد دستمزد
to wage war U دست بجنگ زدن
to wage war U جنگ کردن
money wage U مزد پولی
real wage U مزد واقعی
rate of wage U نرخ دستمزد
nonflexible wage U مزد انعطاف ناپذیر
nominal wage U مزد اسمی
minimum wage U حداقل دستمزد
annual wage U دستمزد سالانه
living wage U مزد امرارمعاش
living wage U مزد معیشت
wage agreement U موافقت نامه دستمزد
wage flexibility U انعطاف پذیری دستمزد
wage earners U حقوق بگیران
wage earners U مزد بگیران
wage earner U اجیر
wage differentials U اختلاف در دستمزد
wage cuts U کاهش دستمزد
wage costs U مخارج دستمزد
wage control U کنترل دستمزد
wage constraint U محدودیت دستمزد
wage ceiling U حداکثر دستمزد
wage ceiling U سقف دستمزد
wage bill U لیست حقوق
wage compution day U دستمزد ساعتی
wage price spiral U قیمت
wage profit ratio U نسبت دستمزد به سود
base wage rate U حداقل دستمزد
wage price spiral U دور تسلسل دستمزد
iron law of wage U قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
minimim wage law U قانون حداقل دستمزد که براساس ان حداقل دستمزدنبایستی از میزانی که توسط دولت تعیین میشود کمتر باشد
wage push inflation U تورم ناشی از فشار مزد
wage price guideline U راهنمای مزد
rate of money wage U نرخ مزد پولی
rate of wage increase U نرخ افزایش دستمزد
wage price guideline U قیمت
wage fund theory of wages U نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
reasonable of average wage fair U اجرت المثل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com