Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 51 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
vortex breakdown/brust
U
جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vortex
U
سرگردان
vortex
U
گردابی
vortex
U
جریان حلقوی یا گردابی
vortex
U
گردبادی
vortex
U
پیچ
vortex
U
حلقه
vortex
U
گرداب
the society is like a vortex
U
جامعه مانندگردابی است
vortex tube
U
وسیلهای فاقد هرگونه قطعه متحرک که دران اختلاف فشارسبب ورود جریان سیال ازطریق شکافهای مماسی میگردد
vortex drag
U
پسای جریانهای حلقوی
vortex filament
U
خطی که شدت یا تمرکزجریانهای حلقوی دران بیشتراست
vortex flow
U
جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی
vortex motion
U
حرکت گردابی
vortex separation
U
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
vortex trail
U
دنباله مرئی باقیمانده از نوک بال یا ملخ و غیره ناشی ازجریانهای حلقوی شدید
vortex sheet
U
لایه نازک نامحدود سیال باحرکت حلقوی بینهایت
polar vortex
U
ورتکس قطبی
vortex line
U
خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
free vortex
U
گرداب ازاد
vortex ring state
U
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
breakdown
U
مشابه 1352
breakdown
U
خرابی
breakdown
U
تفکیک
breakdown
U
جدایی
breakdown
U
ته نشینی مواد معلق دردوغاب
breakdown
U
از کار افتادگی
car breakdown
U
خرابی اتومبیل
zener breakdown
U
شکست زنری
work breakdown
U
روش تقسیم یک عمل به اجزای مشخص و کوچک
nervous breakdown
U
واماندگی روانی
[پزشکی]
nervous breakdown
U
ناتوانی روانی
[پزشکی]
work breakdown
U
روش تقسیم کار
impluse breakdown
U
شکست ضربهای
nervous breakdown
U
فروباشی روانی
incomplete breakdown
U
شکست ناقص
incomplete breakdown
U
شکست جزئی
breakdown voltage
U
ولتاژ جرقه زنی
nervous breakdown
U
درماندگی روانی
[پزشکی]
breakdown lights
U
چراغهای عدم کنترل
breakdown drawing
U
رسم پرسپکتیوی برای نمایش قطعات بصورت جدا از هم
nervous breakdown
U
بحران روانی
zener breakdown voltage
U
ولتاژ شکست زنری
impluse breakdown voltage
U
فشار شکست ضربهای
insulation breakdown test
U
ازمایش شکست عایق
intermediate frequency breakdown
U
شکست فرکانس میانی
social breakdown syndrome
U
نشانگان فروپاشی اجتماعی
anode breakdown voltage
U
ولتاژ جرقه زنی اند
work breakdown structure
U
ساختار تفکیک کار
Can you send a breakdown lorry, please?
U
آیا ممکن است لطفا یک جرثقیل بفرستید؟
high frequency gas discharge breakdown
U
شکست تخلیه گازی فرکانس بالا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com