English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 92 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
voice synthesizer U ترکیب کننده صدا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
synthesizer U وسیلهای که چیزی تولید میکند
synthesizer U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer U ترکیب کننده
speech synthesizer U ترکیب کننده گفتاری
music synthesizer U ایجادکننده موسیقی
frequency synthesizer U ترکیب یا تلفیق کننده فرکانس
voice U صدای سخنرانی انسان
voice U واک
voice U تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
voice U ادا کردن
A voice came from beyond . U صدائی از غیب آمد
voice-over U سخنان افزوده
voice-over U صدای خارج از تصویر
with one voice U بایک زبان متفقا
voice U بیان کردن
voice U سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
voice U وارد کردن اطلاعات به کامپیوتر با استفاده از سیستم مشخیص صدا و صدای کاربر
voice U ادا کردن
voice U باصدابیان کردن
voice U اوا
voice U صوت
voice U صدا
voice U اواز
voice U شفاهی صوتی
voice U کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
voice U تولید صدا مشابه صوت انسان که نتیجه سنتز صدا است
voice U توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voice U خروجی صوت
voice U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice U رای
voice U گفتاری
voice U صدای انسان
voice recognition U تشخیص صدا
voice recognition U تشخیص صوتی
voice recognition U بازشناسی صدا
voice output U خروجی به صورت صدا
voice output U خروجی صوتی
voice operated U با کار افت صدایی
voice mail U پست اوایی پست صوتی
voice mail U پست صوتی
voice response U جواب صوتی
voice synthesis U ترکیب صوتی
give voice to <idiom> U احساس ونظرت رابیان کن
A firm voice . U صدای محکم
At the top of ones voice . U با صدای هرچه بلند تر
She has a soft voice U صدای نرمی دارد
voice selector U انتخابگرصدا
voice-overs U سخنان افزوده
voice-overs U صدای خارج از تصویر
voice synthesis U ترکیب صدا
voice key U کلید صدایی
voice input U ورودی صوتی
the passive voice U بنای مجهول
the active voice U فعل معلوم
the active voice U معلوم
no one raised his voice U صدای هیچکس درنیامد
negative voice U رای مخالف دادن
negative voice U قدغن کردن
negative voice U رای مخالف رد کردن
negative voice U منع نشانه مخالفت
negative voice U رد
negative voice U حق رد
i had no voice in that matter U من دران قضیه رایی نداشتم
he started at my voice U از صدای من از جا پرید
the passive voice U فعل مجهول
the public voice U ارا
the public voice U عمومی
voice frequency U بسامد صدایی
voice coil U پیچک صدا
voice tube U لولههای صدارسان
voice communications U ارتباطات صوتی
to a ones voice to music U صدای خودراباسازجفت کرد
the range of voice U دانگ صدا
She has a delightfully mellow voice . U صدای گرمی دارد
She has a lovely ( nice ) voice. U صدای قشنگه دارد
voice operated device U دستگاه با کار افت صدایی
voice grade channel U مجرای از درجه صدایی
automatic voice network U شبکه صوتی خودکار
voice grade channel U کانال ارسال گفتار
voice grade channel U ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
She has a lovely (nice) voice. U صدای قشنگه دارد
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
My voice is not clear today. U صدایم امروز صاف نیست
He has a rich mellow voice. U صدایش گرم وپخته است
voice store and forward U ذخیره و ارسال صدا
To speak in a low voice. U آهسته صحبت کردن ( با صدای کوتاه ،یواش )
voice edit buttons U دکمههایتصیحصدا
voice answer back U پاسخ سمعی
sweet words (voice,sleep U کلمات ( صدا خواب )شیرین
Speak in a low voice . Spead slowly . U یواش حرف زدن
I hear a strange noise ( voice , sound ) . U صدای غریبی به گوشم می رسد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com