English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
vertical drop U ابشار قائم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Drop by drop . I n drops. U قطره قطره
vertical U متن نمایش داده شده که بالا وپایین صفحه کامپیوتر حرکت میکند در هر لحظه یک خط
vertical U تعداد خط وط که پیش از شروع چاپ مجدد باید رد کرد
vertical U بررسی پرینتی روی هر حرف از بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
vertical U بررسی تشخیص خطا که بیتهای کلمه با کل آن مقایسه و جمع می شوند
vertical U تنظیم فضا بین خط وط متن برای برقرارکردن یک متن در یک صفحه
vertical U در زاویه راست نسبت به افق
vertical U سیگنال بیان کننده انتهای آخرین شیاردر انتهای صفحه نمایش
vertical U شاقولی
vertical U تارکی راسی
vertical U واقع در نوک
vertical U نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
vertical U قائم
vertical U شاغولی
near vertical U تقریبا عمودی
vertical U عمودی [ریاضی]
vertical U عمودی
vertical U بخشی از سیستم کنترلی چاپگر که قالب عمودی متن چاپ شده را کنترل میکند
vertical loom U دار افقی [قالی]
vertical loom U دار روستایی [قالی]
vertical loom U دار عشایری [قالی]
vertical equity U عدالت عمودی
vertical beam U چوب [میله] طولی دار [قالی]
vertical beam U راست رو
vertical force U نیروی عمودی
vertical force U نیروی قائم
vertical equity U برابرسازی عمودی
vertical union U اتحادیه صنعتی
vertical expansion U گسترش عمودی
vertical force U نیروی شاغولی
vertical interval U فاصله عمودی
vertical pocket U جیبعمودی
vertical speed U سرعت صعود
vertical speed U سرعت قائم
vertical stabilizer U تیغه یا باله عمودی
vertical shaft U میلهعمودی
vertical pupil U مردمکعمودیچشم
vertical frame U قالبعمودی
vertical synchronizing U همزمانساز عمودی
vertical tab U جدول بندی عمودی
true vertical U قائم واقعی
vertical tail U دم قائم
vertical take off and landing U هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
vertical speed U سرعت صعود عمودی هواپیما
vertical scrolling U چرخش عمودی
vertical scale U عقربه نشان دهنده میزان صعود هواپیما عقربه صعود مقیاس ارتفاع
vertical growth U رشد عمودی
vertical integration U ادغام عمودی
vertical merger U ادغام عمودی
vertical interval U اختلاف ارتفاع
vertical justification U تطابق عمودی
vertical justification U تنظیم عمودی
vertical mobility U تحرک عمودی
vertical photograph U عکس هوایی قائم
vertical photograph U عکس قائم
vertical recording U ضبق عمودی
vertical replenishment U تجدید تدارکات از راه هوا صعود و فرود عمودی
vertical takeoff U سرعت صعود اولیه هواپیما
vertical envelopement U حرکت دورانی قائم
plain vertical U خط افق
vertical combines U ترکیب عمودی
vertical circle U دایره عظیمه ماربر راس القدم و سمت القدم نافر
vertical circle U دایره قائم
vertical axis U محور عمودی
vertical bulking U کمانش قائم
vertical axis U محور قائم
vertical application U برنامه کاربردی عمودی
vertical antenna U انتن عمودی
vertical angles U گوشههای روبروی تارک زوایای مقابل به راس
vertical adjustment U تنظیم عمودی
plain vertical U سطح افق
vertical control U کنترل ارتفاع نقاط اندازه گیری تراز وارتفاع نقاط
vertical cliffs U صخره های عمودی
vertical cut U برش قائم
vertical deformation U تغییر شکل قائم
vertical diagraph U شکلی از سیستم رمز دو حرفی است که یک حرف بالا و یکی پایین نوشته میشود
vertical envelopement U احاطه قائم
deflection of vertical U اختلاف زاویهای در هر نقطه بین راستای شاقولی وراستای عمود بر کره مرجع
vertical curve U خم طولی
vertical creep U وارفتگی قائم
vertical curve U منحنی در نیمرخ طولی
vertical curve U قوس
local vertical U قائم محلی
vertical pivoting window U پنجرهگردانعمودی
vertical parity check U مقابله توان عمدی
vertical lift bridge U پل بالارو
prime vertical circle U دایره قائم اصلی
vertical side band U میلهعمودیطرفین
serrated vertical pulse U ضربه عمودی دندانهای
vertical sand drainage U زهکشهای قائم ماسهای چاه زهکش ماسهای زهکشهای ایستاده ماسهای
vertical pressure gradient U تغییر فشار اتمسفری در واحدتغییر ارتفاع
vertical control operator U متصدی اندازه گیری تراز وارتفاع
vertical probable error U اشتباه احتمالی قائم
vertical probable error U خطای اصابت قائم گلوله
vertical events numbering U شماره گذاری عمودی وقایع
vertical redundancy check U بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
vertical retort tar U قطران کورههای ایستاده قطران قرعهای ایستاده
adjustment for vertical-circle image تنظیم عمودی مرکز تصویر
vertical center line illusion U خطای خط قائم مرکزی
vertical-axis wind turbine U توربینبادیمحورعمودی
double column vertical boring mill U ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
to let drop U ول کردن
drop out U از قلم افتادگی
to let drop U انداختن
the very last drop U اخرین قطره
to drop in U سرزدن
to drop in U اتفاقا دیدنی کردن
to drop on U سرزنش یاتنبیه کردن
ir drop U افت ای ار
drop U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
to let drop U رهاکردن
drop out U حذف تصادفی
drop U قطره
drop U ژیگ
drop U افت سقوط
drop U محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
drop U خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
drop U یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
drop U نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
drop-out U افت
drop-out U ترک کننده
drop by U بکسی سر زدن
drop behind U عقب ماندن
drop behind U عقب افتادن از
drop U جرعه کمی
drop U [نوعی طاق]
drop U [تزئینات مخروطی شکل سر دیوار ساختمان های قدیمی]
drop-out U ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
drop U چکه سقوط
drop U افت
drop U انداختن قطع مراوده
drop U رهاکردن
drop U افتادن چکیدن
drop U از قلم انداختن
drop U اب نبات
drop U نقل
drop U چکه
drop U سقوط
drop U بار
drop U پشت سر گذاشتن حریف دو
drop U جاگذاشتن حریف
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U قطره سقوط کردن کم کنید
drop U فرود
drop U کم کردن
drop by U مختصرکردن
drop by U دیدن
drop out U حذف شدن
drop by <idiom> U بازدید از کسی با جایی
drop in U اتفاقا دیدن کردن انداختن در
drop off U دفاع بیرون از منطقه خود
drop off U مردن
drop off U بخواب رفتن
drop in U سرزدن
drop in U درج تصادفی
To drop in on someone . U به کسی سرزدن
drop in <idiom> U دیدار کوتاه
drop on U سوزن دوراهی خط اهن
to drop someone off U کسی را پیاده کرن
to drop something off [at someone's] U چیزی را [به کسی ] تحویل دادن
drop out U افت
the drop the veil U توری یانقاب خودراپایین انداختن
crystal drop U اشککریستالی
syphon well drop U ابشار با چاهک و لوله
stepped drop U شیبشکن پلکانی
drop earrings U گوشوارهآویز
wing drop U افت ناگهانی برا روی یک بال
Drop me just before you get to the turning. U مرانرسیده ره سر پیچ پیاده کنید
the drop the veil U روی خودراپوشیدن
voltage drop U افت ولتاژ
drop repeat U واگیره [تکرار یک نقش بصورت قرینه و در طول فرش]
voltage drop U افت فشار الکتریکی
voltage drop U افت ولت
drop-leaf U لایهلولاییمیز
Drop me a line . U برایم چند خط بنویس ( نامه بفرست )
Let's drop the subject. U از این موضوع صرف نظر کنیم .
a drop in the ocean <idiom> U قطره ای دردریا [بسیار نا چیز] [اصطلاح]
drop out (of school) <idiom> U ترک مدرسه
drop-ornament U تزئینات آویزان
drop-tracery U تزئینات مشبک کاری
ear-drop U گوشواره
ear-drop U گل آویز
at the drop of a hat <idiom> U بدون هیچ گونه معطلی
drop in the bucket <idiom> U مقداری جزئی
Drop dead <idiom> U کم کردن مزاحمت
drop by the wayside <idiom> U قبل از اتمام کار ،ویران شدن
drop (someone) a line <idiom> U چند خط(برای کسی)نوشتن
drop a hint <idiom> U فاش کردن اتفاقی یک چیز خیلی جزئی
I just cant drop my work and go . U نمی توانم کارم را ول کنم وبروم
To drop a brick . <idiom> U دسته گل به آب دادن [افتضاح کردن]
drop back <idiom> U عقب نشینی کردن
short drop U دراپ کوتاه
drop test U ازمایش سقوطی
drop out type U دخشههای متضاد
drop of potential U افت پتانسیل
drop mohawk U چرخش از جلو بعقب و بعکس و برگشت روی پای اصلی
drop message U لولههای خبر
drop master U سرپرست پرش
drop master U مدیر پرش
drop manhole U دهانه ریزش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com