Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
variable speed gear drive
U
گیربکس قابل تنظیم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
variable speed drive
U
محرکه پلهای
eight speed gear drive
U
گیربکس هشت دنده
four gear drive
U
گیربکس چهار دنده
bevel gear drive
U
جعبه دنده مخروطی
variable speed control
U
کنترل سرعت متغیر
variable speed d.c. motor
U
موتور جریان دائم با سرعت متغیر
variable speed motor
U
مولد با دور متغیر
variable speed transmission
U
گیربکس پلهای
variable speed generator
U
مولد با دور متغیر
speed reduction gear
U
جعبه دنده کاهنده سرعت
piv variable speed transmission
U
جعبه دنده با سرعت متغیر گیربکس "پی ای وی "
constant speed drive
U
چرخدندهای با ضریبهای متغیر که برای ثابت نگه داشتن دور قسمت گردنده بین دو سیستم گرداننده و گردنده قرار میگیرد
variable
U
آنچه قابل تغییر است
variable
U
ثبات یا محل ذخیره سازی که میتواند هر عدد یا حروف داشته باشد و در حین اجرای برنامه تغییر کند
variable
U
شمارهای که فقط با توابف خاصی در بخش خاصی از برنامه قابل دستیابی است
variable name
U
نام متغیر
variable
U
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
variable
U
رکورد با هر طولی
variable
U
شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
variable
U
تغییرکننده
variable
U
تغییرپذیر
variable
U
ناپایدار
variable
U
کامپیوتری که در آن تعداد بیتهای یک کلمه متغیرند, و طبق نوع داده فرق می کنند
variable
U
بی ثبات
variable
U
تغییر پذیر
variable
U
متغیر
variable
U
بی قرار
associative variable
U
متغیر انجمنی
variable parameter
U
پارامتر متغییر
variable ratio
U
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
variable point
U
با ممیز متغییر
variable pitch
U
جسمی که بصورت لولایی به ملخ نصب شده که در ان زاویه برخورد گام نامیده میشود
variable load
U
بار متغیر
variable time
U
زمان متغیر
independent variable
U
متغیر مستقل
binary variable
U
متغیر دودوئی
variable incidence
U
جسمی که بصورت لولایی نصب شده بطوریکه زاویه برخورد ان تغییر میکند
variable inductance
U
القاگری متغیر
variable inlet
U
ورودی متغیر موتور مکنده هوا
variable input
U
نهاده متغیر
address variable
U
متغیر نشانی
variable condenser
U
خازن متغیر
variable input
U
داده متغیر
variable length
U
با درازای متغییر
variable recoil
U
سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
continuous variable
U
متغیر پیوسته
causal variable
U
متغیر سببی
variable terrain
U
زمین دوعارضه
dummy variable
U
متغیر تصنعی
boolean variable
U
متغیر بولی
dummy variable
U
متغیر ساختگی
binary variable
U
متغیر دودویی
dynamical variable
U
متغیر دینامیکی
economic variable
U
متغیر اقتصادی
distal variable
U
متغیر دوربرد
variable time
U
ماسوره زمان متغیر ماسوره زم
discrete variable
U
متغیر ناپیوسته
control variable
U
متغیر کنترل شده
controlled variable
U
متغیر کنترل شده
decision variable
U
متغیر تصمیم گیری
dependant variable
U
متغیر وابسته
dependent variable
U
متغیر تابع
dependent variable
U
متغیر وابسته
endogenous variable
U
متغیر درون زا
endogenous variable
U
متغیر داخلی
variable stroke
U
پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
variable stator
U
توربین گازی با چند ردیف تیغه استاتور
variable stars
U
ستارگان متغیر
variable transformer
U
مبدل تنظیم پذیر
basic variable
U
متغیر اساسی
autonomous variable
U
متغیر مستقل
variable spark
U
جرقه تنظیم پذیر
variable slide
U
طول عقب نشینی متغیر
basic variable
U
متغیر اصلی
it is of variable length
U
طول ان تغییر میکند
variable sweep
U
ایرفویلی که چنان لوله شده که میتوان زاویه سویپ ان راتغییر داد
variable terrain
U
زمین متغیر
variable symbol
U
نماد متغییر
exogenous variable
U
متغیر برون زا
exogenous variable
U
متغیرخارجی
experimental variable
U
متغیر ازمایشی
explanatory variable
U
متغیر توضیحی
explanatory variable
U
متغیر مستقل
external variable
U
متغیر خارجی
global variable
U
متغیر سراسری
variable camber
U
سطوح هادی گاز به داخل توربین
moderator variable
U
متغیر تعدیل کننده
nonrandom variable
U
متغیر غیر تصادفی
key variable
U
متغیر کلید
variable capacitor
U
خازن گردان
variable error
U
خطای متغیر
switching variable
U
متغیر راه گزینی
polar variable
U
متغیر قطبی
random variable
U
متغیر تصادفی
suppressor variable
U
متغیر بازدارنده
treatment variable
U
متغیر تدبیری
two state variable
U
متغییر دو حالتی
variable budget
U
بودجه متغیر
variable address
U
نشانی متغییر
unrelated variable
U
متغیر غیر وابسته
logic variable
U
متغیر منطقی
marker variable
U
متغیر ممیز
local variable
U
متغیر محلی
variable capacitor
U
خازن متغیر
variable cost
U
هزینه متغیر
nonbasic variable
U
متغیر غیر اساسی
reduced variable
U
متغیر کاهیده
residual variable
U
متغیر باقیمانده
string variable
U
متغیر رشته
variable of integration
U
متغیر انتگرال
[ریاضی]
variable factors
U
عوامل متغیر
stochastic variable
U
متغیر تصادفی
variable resistance
U
مقاومت متغیر
it is of variable length
U
درازای ان متغیر
intervening variable
U
متغیر فرضی رابط
integer variable
U
متغیر صحیح
instrumental variable
U
متغیر وسیله
instrumental variable
U
متغیر ابزاری
variable factors
U
عوامل قابل تغییر تولید
variable format
U
با قالب متغییر
induced variable
U
متغیر القائی
slack variable
U
متغیر بی اثر
slack variable
U
متغیر کمکی
subscripted variable
U
عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود
subscript variable
U
متغیر زیرنویس دار
independent variable
U
متغیر مستقل
[ریاضی]
dependent variable
U
متغیر وابسته
[ریاضی]
gear
مجموع چرخهای دنده دار
to go out of gear
U
خراب شدن
out of gear
U
خراب
to gear down
U
باعوض کردن دنده کندکردن
out of gear
U
ازهم سواشده
get in gear
[get into gear]
<idiom>
U
بعد از مدتی دوباره سررشته امور را به دست گرفتن.
to gear up
U
باعوض کردن دنده تندکردن
to go out of gear
U
مختل شدن ازکارافتادن
gear
U
الات جامه
gear
U
انتقال دادن
gear
U
پوشش دنده دار
gear
U
کردن اماده کارکردن
gear
U
پوشانیدن
gear
U
جعبه دنده
gear
U
ابزار وسایل لباس مخصوص
gear
U
افزار
gear
U
ادوات
gear in
U
درگیر شدن
gear in
U
درگیری دو چرخ دنده
in gear
U
اماده حرکت
in gear
U
دایر
out of gear
U
ازدنده بیرون افتاده
in gear
U
اماده
gear
دنده
gear
چرخ دنده
gear
U
اسباب لوازم
variable geometry aircraft
U
هواپیمایی که شکل کلی ان تغییر کند
single variable function
U
تابع یک متغیره
variable area wing
U
بالهایی باطول متغیر درهواپیماهای دوباله که هنگام جمع شدن بال پایینی در بال بالایی تغییر ملموس و چشم گیری ایجاد میکند
variable time fuse
U
ماسوره زمانی متغیر VTF:abb
variable word length
U
طول کلمه متغیر
average variable cost
U
متغیر
variable geometry engine
U
موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
variable cost curve
U
منحنی هزینه متغیر
variable instruction length
U
دستورالعمل با طول متغیر
variable ratio schedule
U
برنامه نسبتی متغیر
variable cost function
U
تابع هزینه متغیر
variable interval schedule
U
برنامه فاصلهای متغیر
variable length records
U
رکوردهای با طول متغیر
variable cycle engine
U
موتور جتی که در ان مسیرسیال محرک تغییر میکند
variable length record
U
رکورد با طول متغیر
variable length record
U
مدرک با طول متغیر
loop control variable
U
متغییر کنترل کننده حلقه
total variable cost
U
هزینه متغیر کل
average variable cost
U
هزینه متوسط
variable camber flap
U
فلپی که نیمرخ ان هنگام بیرون امدن تغییر میکند
variable displacement pump
U
پمپ سیالی که برونده ان درطیف وسیعی با ثابت ماندن سرعت چرخش تغییر میکند
variable discharge turbine
U
توربین گازی که جرم جریان ان توسط شیرها یا دریچه هایی کنترل میشود و قدرت توربین را با ارتفاع ومتغیرهای دیگر سازگارمیکند
variable delivery pump
U
پمپ سیالی که برونده ان میتواند مستقل از سرعت چرخش تغییر کند
variable reluctance pickup
U
پیکاپ مغناطیسی
variable area nozzle
U
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
law of variable proportion
U
قانون نسبت متغیر
average variable cost
U
هزینه متوسط متغیر
d.c. drive
U
ماشین جریان دائم
to take a drive
U
سواری کردن
to drive at
U
توجه داشتن به
to drive away
U
دفع کردن
to drive out
U
بیرون کردن
to drive away
U
دورکردن
on drive
U
ضربه بسمت توپزن
drive way
U
جاده خیابان
drive way
U
مسیر اتومبیل رانی
drive
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
off drive
U
ضربه به سمت راست
to drive at
U
قصد داشتن از
d.c. drive
U
محرکه جریان دائم
drive
U
گرداننده
drive
U
بخشی ازکامپیوتر که نوار یا دیسک را راه می اندازد
drive
U
شفت
drive
U
راندن گرداندن گرداننده
drive
U
رانندگی کردن
drive
U
سائق
drive at
<idiom>
U
سعی درگفتن چیزی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com