Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 159 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
valued policy
U
بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
valued policy
U
بیمه نامه با ارزش معین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
two valued
U
دو ارزشی
many valued
U
بس ارز
valued
U
ارزیابی شده
valued
U
ارزش گذاری شده
valued
U
نفیس
valued
U
پربها
two valued
U
دو ارز
many valued
U
دارای دو قیمت یکی حقیقی دیگری دروغین
single valued
U
تک ارز
multi valued
U
چند ارز
She is also a valued colleague.
U
او
[زن]
همچنین یک همکار ارزشمندی است.
[اصطلاح رسمی و در نوشتنی]
single valued
U
تک مقدار
single valued
U
تک ارزشی
it was valued at rials 000
U
پنج هزار ریال بهابران گذاردند
Blessings are not valued till they are gone.
<proverb>
U
قدر عافیت کسى داند که به مصیبتى گرفتار آید.
single valued function
U
تابع یک مقداری
single valued function
U
تابع یک جوابی
it is highly valued as food
U
برای خوراک بسیارمطلوب است
it was valued at rials 000
U
پنج هزار ریال قیمت شد
real-valued function
U
تابع حقیقی
[ریاضی]
it was valued at rials 000
U
ارزیابی شد
policy of d.
U
سیاست واگذاری اوضاع
policy
U
اداره یاحکومت کردن
policy
U
رویه
policy
U
سند معلق به انجام شرطی
policy
U
بیمه نامه ورقه بیمه
policy
U
کاردانی
policy
U
خط مشی
policy
U
مصلحت اندیشی
policy
U
خط مشی سیاستمداری
policy
U
خط مشی روش
policy
U
بیمه نامه
policy
U
مسلک سیاست
policy
U
تدبیر
policy
U
سیاست
open policy
U
بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
policy instrument
U
ابزار اجرای سیاست
policy of contianment
U
سیاست تحدیدی
policy objectives
U
اهداف موردنظر
policy objectives
U
اهداف سیاستی
open policy
U
بیمه نامهای که جهت حمل مجموعههای متعدد تهیه میشود
policy maker
U
سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
policy implication
U
کاربردسیاست اتخاذ شده در عمل
policy implication
U
کابرد سیاستی
ostrich policy
U
سیاست خود فریبی
outward looking policy
U
سیاست برون نگر
ostrich policy
U
رویه کبک
open policy
U
بیمه نامه قابل تغییر
policy makers
U
سیاست گذاران
policy book
U
کتاب روشها
policy dilemma
U
معمای سیاستی
policy dilemma
U
تناقض سیاست ها مشکل سیاستی
policy file
U
پرونده خط مشیها و دستورات
policy book
U
پرونده خط مشیها
policy holder
U
دارنده بیمه نامه
policy holder
U
دارنده بیمه
policy of contianment
U
سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
policy options
U
انتخابهای سیاستی
to a dapt a policy
U
رویهای اتخاذ کردن
to u. a policy of insurance
U
سند بیمه
to u. a policy of insurance
U
رابکسی دادن
insurance policy
U
قرارداد بیمه
underwrite policy
U
بیمه نامه را فهر نویسی کردن
unvalued policy
U
بیمه نامه ارزش گذاری نشده
voyage policy
U
قرارداد اجاره کشتی
voyage policy
U
بیمه کشتی در تمام مدت یک سفر
wage policy
U
سیاست دستمزد
wagering policy
U
بیمه قماری
endowment policy
U
بیمهی عمر
policy of pandering
U
سیاست خودشیرین بودن
time policy
U
بیمه نامه مدت دار
time policy
U
بیمه نامه دریایی با مدت محدود
policy options
U
انتخابهای مورد نظر
pricing policy
U
سیاست قیمت گذاری
public policy
U
سیاست عمومی
re assurance policy
U
قرارداد بیمه اتکایی
social policy
U
سیاست اجتماعی
stabilization policy
U
سیاست تثبیت اقتصادی
stop go policy
U
سیاست تثبیت
stop go policy
U
توسعه
take out an insurance policy
U
قرارداد بیمه را منعقد کردن
tax policy
U
سیاست مالیاتی
the policy of the government
U
رویه دولت
the policy of the government
U
سیاست دولت
open policy
U
بیمه نامه باز
bearer policy
U
بیمه نامه بدون نام
employment policy
U
سیاست اشتغال
evacuation policy
U
روش تخلیه پزشکی
evacuation policy
U
خط مشی اخراجات پزشکی
insurance policy
U
سند بیمه
financial policy
U
سیاست مالی
fiscal policy
U
سیاست مالی
fiscal policy
U
سیاست مالیاتی
blanket policy
U
بیمه نامه جامع
economic policy
U
سیاست اقتصادی
blanket policy
U
بیمه نامه کلی
blanket policy
U
بیمه نامه ایکه همه اقلام را در برمیگیرد
budgetary policy
U
سیاست بودجهای
policy making
U
سیاست گذاری
commercial policy
U
سیاست بازرگانی
agreed value policy
U
بیمه نامه با ارزش توافق شده
development policy
U
سیاست توسعه
floating policy
U
بیمه نامه متغیر
foreign policy
U
سیاست خارجی
mixed policy
U
بیمه نامه مختلط
expansionary policy
U
سیاست انبساطی
land policy
U
سیاست اقتصادی مربوط به زمین
monetary policy
U
سیاست پولی
insurance policy
U
بیمه نامه
labour policy
U
سیاست استخدام کارکنان
income policy
U
سیاست مربوط به درامدها
income policy
U
سیاست درامدی
foreign policy
U
خط مشی عمل خارجی
health policy
U
سیاست بهداشتی
policy-making
U
سیاست گذاری
honesty is the best policy
U
عین مصلحت در راستی ودرستی است
national policy
U
سیاست ملی
honesty is the best policy
U
راستی ودرستی بهترین رویه
national policy
U
خط مشی ملی
austere fiscal policy
U
سیاست مالی مضیق
anti inflationary policy
U
ضد تورمی
anti inflationary policy
U
سیاست انقباضی
agricultural price policy
U
سیاست تعیین قیمت محصولات کشاورزی
anti development policy
U
سیاست ضد توسعه
agricultural support policy
U
سیاست حمایت از کشاورزی
active fiscal policy
U
منظوردخالت فعالانه دولت درارتباط با تغییر مالیاتها ومخارج
active fiscal policy
U
سیاست مالی فعال
scorched-earth policy
U
نابودکردنوازبینبردن
The policy of balance of power.
U
سیاست موازنه قدرت
all risk insurance policy
U
بیمه نامه تمام خطر
What does Main Street think of this policy?
U
بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
tools of monetary policy
U
ابزار سیاست پولی
tools of fiscal policy
U
ابزار سیاست مالی
begger my neighbour policy
U
سیاست فقیر کردن کشورهمسایه
easy money policy
U
سیاست گشایش پول
scrap heap policy
U
رویه دورانداختن هر چیزی که نوی ان تمام شده باشد
pure monetary policy
U
سیاست پولی خالص
expansionary fiscal policy
U
سیاست مالی انبساطی
expansionary monetary policy
U
سیاست پولی انبساطی
import substitution policy
U
سیاست جانشینی واردات
insured, policy holder
U
بیمه شده
passive fiscal policy
U
سیاست مالی غیر فعال
open door policy
U
سیاست درهای باز
discretionary fiscal policy
U
سیاست مالی اختیاری
discount rate policy
U
سیاست نرخ تنزیل
decision making policy
U
سیاست تصمیم گیری
begger my neighbour policy
U
سیاستی است که هدفش انتقال مشکل بیکاری به کشور دیگر است مانندافزایش تعرفه گمرکی
pure fiscal policy
U
سیاست مالی خالص
the open door policy
U
سیاست دروازههای باز
compensatory fiscal policy
U
سیاستهای مالی ترمیمی
comprehensive insurance policy
U
بیمه نامه جامع
contractionary fiscal policy
U
سیاست مالی انقباضی
restrictive fiscal policy
U
سیاست مالی انقباضی
contractionary monetary policy
U
سیاست پولی انقباضی
restrictive monetary policy
U
سیاست پولی انقباضی
He sought, if without much success, a social policy.
U
او به دنبال، اگر بدون کامیابی، سیاستی اجتماعی بود.
We are firm believers that party politics has no place in foreign policy.
U
ما کاملا متقاعد هستیم که سیاست حزب جایی در سیاست خارجی ندارد .
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com