English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
validity of a contract U اعتبار قرارداد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
validity of contract U صحت قرارداد
Other Matches
open-ended employment contract [employment contract of unlimited duration] U قرارداد کار بدون مدت
validity U بررسی و افقی بودن داده یا نتیجه
validity U صحت
validity U درستی
validity U تنفیذ
validity U اعتبار
validity U صحت دستور یا کلمه رمز
validity U تایید تصدیق
validity U صحت اعتبار
validity U سندیت
validity U نفوذ قوت قانونی معتبر بودن
convergent validity U اعتبار همگرا
principle of validity U اصالت الصحه
differential validity U اعتبار افتراقی
discriminant validity U اعتبار افتراقی
predictive validity U اعتبار پیش بین
external validity U اعتبار برونی
face validity U اعتبار صوری
factorial validity U اعتبار عاملی
item validity U اعتبار پرسش
test validity U اعتبار ازمون
validity of the credit U معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
validity criterion U ملاک اعتبار
validity coefficient U ضریب اعتبار
validity check U بررسی اعتبار
validity check U مقابله اعتبار
concurrent validity U اعتبار همزمان
consensual validity U اعتبار وفاقی
construct validity U اعتبار سازه
content validity U اعتبار محتوا
validity index U شاخص اعتبار
contract U قرارداد بستن
contract with U عقد کردن
contract U پیمان
in contract U طبق قرارداد
contract U عقد
contract U قرارداد
contract U : پیمان بستن
contract U کنترات پیمان .
contract U همکشیدن
contract U مقاطعه کاری کردن
contract U کنترات کردن منقبض کردن
contract U منقبض شدن مخفف کردن
contract U منقبض شدن
contract U دچارشدن
contract U تعهد
contract U پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
to contract something from somebody U از کسی چیزی [بیماری] گرفتن
contract U قرردادبستن
all in contract U قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
all in contract U قراداد کلی
according to the contract no. ... U طبق قرارداد شماره ...
contract U :قرارداد
contract U منقبض کردن
by contract U بطور مقاطعه
contract U مقاطعه
contract U مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
parties to the contract U طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
privity of a contract U مسئوولیت طرفین قرارداد
parties to the contract U متعاملین
provisions of a contract U مواد قرار داد
parties to the contract U طرفین عقد
performance of a contract U اجرای قرارداد
privity of contract U مسئولیت طرفین قرارداد
privity of contract U رابطه متعاقدین
provisions of a contract U شرایط قرار داد
privity in contract U انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
prime contract U قرارداد اصلی
parties to the contract U متعاقدین
parties to a contract U طرفین قرارداد
lease contract U عقد اجاره
license contract U قرارداد اجازه استفاده
marriage contract U عقد نامه
marriage contract U عقد نکاح
multilateral contract U قرارداد چند جانبه
negotiated contract U قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
open contract U قرارداد باز
open contract U قرارداد غیر معین
operation of contract U نفوذ قرارداد
optional contract U عقد خیاری
optional contract U مجازی
optional contract U خیاری
optional contract U غیر واجب
parol contract U قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
parties to a contract U طرفین متعاهدین
lease contract U اجاره نامه
quasi contract U شبه عقد
quasi contract U شبه قرارداد
unilateral contract U قرارداد یک جانبه
unconditional contract U عقد منجز
unauthorized contract U عقد فضولی
to guarantee a contract U اجرای قراردادی راضمانت کردن
to draw up a contract U قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
to come within the scope of a contract U در حیطه یک قرارداد بودن
to put to contract U بمناقصه گذاشتن
unilateral contract U پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
unilateral contract U قراردادایقاعی
Bilateral contract. U پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
written contract U پیمان نامه
void contract U عقد باطل
value cost contract U پیمان بستن با قیمتهای پایه
sales contract U قرارداد فروش
we demand p in our contract U ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
valid contract U عقد صحیح
unilateral contract U تعهد یک جانبه ایقاع
the life of a contract U مدت یک قرارداد
the contract is still valid U خودباقی است
service contract U قرارداد انجام خدمت
service contract U قرارداد خدمت
reward contract U عقد جعاله
revocable contract U عقد مجاز
revocable contract U عقد جایز
requirements of a contract U مقتضای عهد
quasi contract U عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
service contract U قرارداد خدماتی
simple contract U قرارداد شفاهی
the contract is still valid U قراردادباعتبار
stipulation of a contract U مفاد قرارداد
social contract U اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
social contract U قرارداد اجتماعی
social contract U قرار داد اجتماعی
simple contract U عقد منعقد درسند عادی
cottage contract U نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
law of contract U قانون قرارداد
conditions of contract U شرایط قرارداد
contract of affreightment U قراردادحمل
contract of affreightment U قرارداد اجاره کشتی
contract note U سند قرارداد
contract guarantee U ضمانت قرارداد
contract guarantee U ضمانتنامه قرارداد
contract for supply U قرارداد جهت ارائه کالا
contract curve U منحنی قرارداد
contract curve U منحنی مبادله
contract of farmletting U مزارعه
contract of farmletting U قرارداد مزارعه
contract period U مدت قرارداد
contract period U دوره قرارداد
contract of sales U قرارداد فروش
contract of sale U عقد بیع
contract of sale U قرارداد فروش
contract of reward U جعاله
contract of guarantee U عقد ضمان
contract of guarantee U ضمان عقدی
contract control U کنترل دینامیکی
contract control U کنترل تغایر
contract clause U شرط متعارف در هر قرارداد
composition contract U قرارداد ارفاقی
completion of contract U امضای قرارداد
completion of a contract U انجام دادن قرارداد
completion of a contract U انجام یک قرارداد
breach of contract U تخلف از قرارداد
breach of contract U نقض مفادقرارداد
conclude a contract U عقد بستن
conclude a contract U منعقد کردن عقد
bilateral contract U قرارداد دو جانبه
conditional contract U عقد معلق
conditional contract U عقد مشروط
conclusion of a contract U مبایعه
conclusion of a contract U parties two between asale of
enter into a contract U منعقد کردن عقد
enter into a contract U عقد بستن
breach of contract U نقض قرارداد
contract quantity U حجم قرارداد
contract specification U مشخصات قرارداد
executory contract U عقد موجل
executory contract U قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
forced contract U عقد مکره
frustrated contract U قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
frustration of contract U بی نتیجه ماندن قرارداد
fulfill a contract U قرارداد را اجرا کردن
perform a contract U قرارداد را اجرا کردن
illegal contract U قرارداد غیر قانونی
futures contract U قرارداد اینده
futures contract U قرارداد سلف
assignment of contract U انتقال قرارداد
honour a contract U قرارداد را محترم شمردن
gratuitous contract U عقد غیر معوض
assignment of contract U واگذاری قرارداد
labor contract U قرارداد کار
guarantee a contract U اجرای قراردادی را ضمانت کردن
executed contract U قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
inoperative contract U عقد غیر نافذ
avoidance of a contract U لغو یک قرارداد
contract work U پیمانکاری
contract termination U فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
contract note U سند مقاطعه توافق نامه
formula of contract U صیغه عقد
award a contract U قراردادی را واگذار کردن
based on a contract U قراردادی
contract scheduling U برنامه ریزی قرارداد
contract record U سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
cost contract U قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
cost plus contract U قرارداد براساس قیمت تمام شده به اضافه درصدی به عنوان سود
invalid contract U عقد فاسد
irrevocable contract U عقد لازم
haulage contract U قرارداد حمل و نقل
dishonour a contract U قرارداد را محترم نشمردن
discharge of contract U انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
To annul [abrogate] a contract قراردادی را باطل کردن
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com