English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
user defined function U عملکردی که توسط استفاده کننده تعریف شده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
user defined U تعریف یا انتخاب کاربر
user defined U تعریف شده توسط کاربر
user defined key U کلید تعریف شده توسط استفاده کننده
defined function U تابع تعریف شده
well defined function U تابع خوش تعریف
defined U تعیین کردن تعریف کردن
defined U مشخص کردن
defined U تعریف کردن معنی کردن
defined U معین کردن
defined U تعریف کردن
defined U 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defined U معین کردن معنی کردن
partially defined U پاره تعریف شده
the bill defined his powers U حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
Defined depth finder U تعریف عمق یاب
user U استفاده کننده
user U انتفاع از اموال
user U متن همراه یک برنامه که به کاربر کمک میکند در اجرای آن
user U آنچه توسط کاربر قابل انتخا است
user U بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
user U پروتکل که بخشی از TCP/IP است و در مدیریت شبکه و برنامههای SNMP استفاده میشود
user U مشابه 10322
user U بخشی از حافظه که برای کاربر فراهم است و حاوی سیستم عامل نیست
user U بکار برنده
user U استعمال کننده کاربر
user U انجمن یا کلوپ کاربران یا کامپیوتر مشخص
user U سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
user U مصرف کننده
user U رکوردی که کاربر را مشخص میکند و حاوی کلمه رمز آن و حقوق دستیابی آن است
user U نرم افزاری کامپیوتری که کاربر و نه تولیدکننده نوشته است
user U متصدی
user U اپراتور
user U کاربر
user U کاربر
user U 1-شخصی از کامپیوتر یا ماشین یا نرم افزار استفاده میکند. 2-به ویژه اپراتورصفحه کلید
user U نرم افزار یا سخت افزاری که برای این طراحی شده اند که ارتباط با ماشین ساده تر شود
user U دستورالعمل شرح نحوه استفاده از بسته نرم افزاری یا سیستم
user U کدشناسایی یکتا که به کامپیوتر امکان تشخیص کاربر را میدهد
user U یکی از دو حالت ممکن برا ی اجرا برنامه چندرسانهای ولی عدم تغییر آن
user U زبان برنامه نویسی سطح بالا که بیان راحت برخی مشکلات و توابع را فراهم میکند
user U نام شناسایی یک کاربر که به شماره صحیح کاربر دستیابی دارد
user U حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
user U گرداننده
common user U مشترک
common user U خدمات عمومی
dominant user U استفاده کننده عمده
common user U عمومی
dominant user U یکان مصرف کننده عمده
end user U شخصی که از وسیله یا برنامه یا محصول استفاده خواهد کرد
end user U کاربر نهایی
end user U استفاده کننده نهایی
mid user U اپراتوری که اطلاعات مربوطه را از پایگاه داده ها دریافت میکند برای مشتری یا کاربر
multi user U چند کاربری
naive user U شخصی که می خواهد کاری را با کامپیوتر انجام دهد امافاقد تجربه لازم برای برنامه نویسی با کامپیوتر میباشد
computer user U استفاده کننده کامپیوتر
user group U گروه کاربران
user group U گروه استفاده کننده
user interface U میانجی کمکی
user library U کتابخانه استفاده کننده کتابخانه کاربر
user profile U جدول نمودار استفاده کننده
user program U برنامه کاربر
user program U برنامه استفاده کننده
user's terminal U ترمینال استفاده کننده
user's manual U کتاب راهنمای استفاده کننده
user supplied U تامین شده توسط کاربر
user freindly U کاربریار
user freindly U کاربرپسند
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
user friendly U که استفاده و کار با آن ساده است
user-friendly U که استفاده و کار با آن ساده است
power user U کاربر پیشرفته
single user U تک کاربری
user area U فضای مخصوص استفاده کننده
user cost U هزینه استعمال
user terminal U پایانه کاربر
user cost U هزینه استفاده
user default U پیش فرض کاربر
highway user tax U مالیات حق عبور
graphical user interface U میانجی نگارهای کاربر
graphical user interface U استفاده میکند و به نرم افزار امکان کنترل آسانتر میدهد. دستورات سیستم که لازم به نوشتن نیستند
common user items U امادمشترک
graphical user interface U واسط بین سیستم عامل و برنامه و کاربر از تصاویر گرافیکی و نشانه ها برای نمایش توابع یا فایل
multiple user system U سیستم چند استفاده کننده
common user supplies U کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
common user items U کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
common user items U اقلام مشترک المصرف بین یکانها
common user items U اقلام عمومی
marginal user cost U هزینه استفاده نهائی یاهزینه بکارگیری نهائی
multi user system U سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
user oriented language U زبان استفاده کننده گرا
user programmable terminal U ترمینال قابل برنامه نویسی استفاده کننده
user cost of capital U هزینه سرمایه برای بنگاه تولیدی
common user net work U شبکه مخابراتی مشترک
OR function U تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
zero of a function U صفر یک تابع [ریاضی]
function تابع [ریاضی]
OR function U پیاده سازی الکترونیکی تابع OR
NOT function U تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود
zero of a function U ریشه تابع [ریاضی]
NOR function = U مدار الکترونیکی یا قطعهای که تابع NOR را انجام میدهد
NOR function = U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند
even function U تابع زوج
NOT function U مدار الکترونیکی یا قطعه که تابع NOT را انجام میدهد
NOT function U معادل تابع NAND
to function as something U به کار رفتن به عنوان چیزی
neither nor function U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگر ورودی درست باشد
function U عمل
function U کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
function U دستور برنامه که اجرا را به یک تابع از پیش تعیین شده می برد یا به یک مجموعه دسورات مرتب نامدار
function U وفیفه عمل کردن
function U مجموعه توابع که توسط یک برنامه قابل استفاده اند
function U سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
function U لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
function U چاپ کدهایی که یک عمل را کنترل می کنند و نه صرفا نمایش یک حرف
function U وفیفه داشتن
function U عمل کردن کارکردن
function U ایفاء
function U ماموریت عمل
function U مقام
function U پیشه
function U کار کردن
function U نقش
function U دستورالعمل
function U کارایی
function U خاصیت وجودی
function U ایین رسمی
function U کار
function U طرزکار تابع
function U کارویژه
function U فعالیت
function U مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
function U مشخصه مخصوصی در کامپیوتر یا پردازنده لغت
function U تابع
function U انجام عمل به درستی
function U فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
function U کارکرد
function U وفیفه
partition function U تابع تقسیم
sheffer function U تابع شفر
standard function U تابع استاندارد
sine function U تابع سینوسی
sediment function U تابع بده مواد جامع
secondary function U کارکرد ثانوی
saving function U صورت مقدار پس انداز درامدشخص
saving function U تابع پس انداز
revenue function U تابع درامد
recursive function U تابع بازگشتی
real function U تابع حقیقی
state function U تابع حالت
step function U تابع پلهای
transformation function U تابع تبدیل
threshold function U تابع استانهای
trial function U تابع ازمایشی
trigonometric function U تابع مثلثاتی
utility function U تابع مفید
utility function U تابع کاربردی
total function U تابع کامل
temperature function U تابع دما
tax function U تابع مالیات
tact function U کارکرد نامیدن
switching function U تابع راه گزین
supply function U تابع عرضه
stress function U تابع تنش
step function U تابع پلکانی
transfer function U تابع انتقال
wave function U تابع موجی
injective function U تزریق
frequency function U تابع تکرار [ریاضی]
inverse function U تابع معکوس [ریاضی]
inverse function U تابع وارون [ریاضی]
continuity of a function U پیوستگی تابعی [ریاضی]
argument [of a function] U متغیر مستقل تابعی [ریاضی]
root of a function U صفر یک تابع [ریاضی]
root of a function U ریشه تابع [ریاضی]
smooth function U تابع همواری [ریاضی]
generalized function U تابع تعمیم یافته [ریاضی]
generalized function U توزیع [ریاضی]
arithmetical function U تابع حسابی [ریاضی]
arithmetic function U تابع حسابی [ریاضی]
holomorphic function U تابع هولومورفیک [ریاضی]
argument [of a function] U متغیر مستقل [ریاضی]
function subprogram U ریزبرنامهای که مقدارمنفردی را برمی گرداند
continuous function U تابع پیوسته [ریاضی]
linear function U نگاشت خطی [ریاضی]
function selectors U عاملانتخابکننده
function selector U انتخابگرکارآمد
function keys U کلیدهایانجام وفایف
function keys U کلیدهاتابع
function display U نمایشگرتابع
function button U دکمهردیاب
work function U تابع کار
work function U انرژی ازاد در ترمودینامیک
work function U انرژی خروج
well behaved function U تابع خوشرفتار
domain of a function U دامنه یک تابع [ریاضی]
differentiable function U تابع مشتق پذیر [ریاضی]
transcendental function U تابع غیرجبری [ریاضی]
absolute value function U تابع قدر مطلق [ریاضی]
sine function U تابع سینوس [ریاضی]
cosine function U تابع کسینوس [ریاضی]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com