Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 149 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
urban centre of a community
U
مرکز شهرک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
community centre
U
محلاجتماعات
urban
U
مربوط به شهر مراکز شهری
urban
U
شهرنشینی
urban
U
اهل شهر شهر نشین
urban
<adj.>
<noun>
شهری
urban
U
مدنی
the urban districts
U
بخشهای شهر
urban population
U
جمعیت شهری
urban renewal
U
احیای شهری
urban renewal
U
توسعه شهری
urban servitudes
U
خدمات شهری
urban's tables
U
جدولهای اربان
urban rug
U
[فرش بافته شده در شهر]
urban rug
U
قالی شهری
urban bundle
U
بقچه شهری
[این روش گرچه قدیمی است ولی هنوز هم به عنوان معیاری جهت وزن کردن کلاف های پشم بکار می رود.]
urban guerrilla
U
تروریست-بچهدزد
community
U
جامعه
community
U
عوام
community
U
اجتماع
community
U
انجمن
rural urban migration
U
مهاجرت از روستا به شهر
Urban tissue sites
U
سایت های بافت فرسوده شهری
eruropean community
U
جامعه اروپایی
ecological community
U
جامعه
community relations
U
قسمت روابط عمومی
community relations
U
روابط همکاری بین سازمانهای نظامی وقشرهای اجتماعی
community psychology
U
روانشناسی اجتماع نگر
community property
U
اموال مشترک زن وشوهر اموال همگانی
community chest
U
صندوق اعانه برای امورخیریه
community center
U
مرکزاجتماع
community center
U
ساختمان محل انجمن
community service
U
تعاونویاریعمومی
community service
U
کمک
community policing
U
سیستمکار محلیپلیس
community charge
U
گونهایمالیات
therapeutic community
U
اجتماع درمانی
peripheral community
U
جامعه پیرامونیperipeteia
muslim community
U
امت
Community architecture
U
[جنبش مداخله در طراحی ساختمان های انگلیس]
european economic community
U
market common
european atomic energy community
U
جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
european community competition rules
U
مقررات رقابت در جامعه اروپا
centre third
U
سومینخطمیانی
right centre
U
مرکزقائم
centre
U
محل
centre
U
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centre
U
وسط ونقطه مرکزی
centre
U
درمرکز قرارگرفتن
centre
U
تمرکز یافتن
centre
U
نقط ه میانی چیزی
centre
U
قرار دادن مناسب نوک خواندن / نوشتن روی دیسک مغناطیسی یا نوار
centre
U
قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centre
U
شخصی که مراقب عملیات کامپیوتر مرکزی است
centre
U
وسط
right-of-centre
U
جناحراست محافظهکاران
off centre
U
لنگ زدن
centre
U
میان
centre
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre
U
مرکز
off-centre
U
لنگی
off-centre
U
لنگ زدن
off centre
U
لنگی
centre wheel
U
چرخهمیانی
centre-aisle
U
راهرویمیانی
centre console
U
میزفرمانمرکزی
centre strap
U
نوارمیانی
centre spot
U
خالوسط
centre span
U
مرکزپل
centre post
U
قسمتبدونآرایش
centre point
U
نقطهمرکزی
centre pocket
U
مرکزی
centre pocket
U
گودال
centre mark
U
نقطهمرکزی
centre-back
U
میانیعقب
conference centre
U
مرکزکنفرانس
left centre
U
مرکزچپ
left-of-centre
U
معتقدبهسوسیالیزم
health centre
U
مرکز سلامتی
reception centre
U
مکانیکهبرایافرادبیخانماناقامتگاهموقتیفراهممیآورد
garden centre
U
مکاندفنزباله
remand centre
U
بازداشتگاهموقت
centre of mass
U
مرکز ثقل
shopping centre
U
مرکزخرید
How far is it to city centre?
U
تا مرکز شهر چقدر راه است؟
Take me to the city centre?
U
مرا به مرکز شهر ببرید.
centre-stage
U
شرائطبسیار حساسو مهم
detention centre
U
پذیرشهتل
leisure centre
U
مرکزتفریحیورزشی
centre line
U
خطمرکزی
centre lane
U
بیندوخط
cost centre
U
مرکز هزینه یابی
centre of pressure
U
مرکز فشار
centre of gravity
U
گرانیگاه
centre of gravity
U
مرکز ثقل
surrending the centre
U
تفویض مرکز
centre of mass
U
گرانیگاه
profit centre
U
قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
profit centre
U
واحد دخل و خرج کننده
profit centre
U
مرکز سود
off centre load
U
بار خارج از مرکز
nerve centre
U
مرکز فرمان
fluid centre
U
مرکز سیال
centre castle
U
پل فرماندهی
centre game
U
بازی مرکزی
centre of activities
U
مرکز عملیات
civic centre
U
میانگاه شهر
centre back
U
نیمهعقب
centre Keelson
U
مرکزالوارکیل
centre hole
U
مرکزگودال
centre half
U
نیمهمیانی
centre forward
U
مرکز
centre flag
U
پرچموسطی
centre fielder
U
بازیکنمرکزی
civic centre
U
مرکز شهر
centre field
U
مرکززمین
centre pawns
U
پیادههای مرکزی شطرنج
centre plate
U
keel drop
centre electrode
U
الکترودمرکزی
centre court
U
حیاطمیانی
centre circle
U
دایرهمرکزی
centre base
U
ستونمرکزی
centre chief
U
مهاجممیانی
retail centre
[British]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
centre of crest circle
U
مرکز انحنای ستیغ
retail centre
[British]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
What's the fare to city centre?
U
نرخ کرایه تا مرکز شهر چقدر است؟
centre counter defence
U
دفاع متقابل مرکزی
centre of crest circle
U
مرکز خمیدگی
principal centre of affairs
U
مرکز مهم امور
in the centre near the railway station
U
در مرکز شهر نزدیک ایستگاه قطار
Which bus goes to the town centre?
U
کدام اتوبوس به مرکز شهر میرود؟
Can I drive to the centre of town?
U
آیا می توانم تا مرکز شهر با ماشین بروم؟
shopping centre
[British]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
centre back vent
U
پیلیپشت
centre service line
U
خطسویسزنیمیانی
shopping centre
[British]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
centre holding variation
U
واریاسیون حفظ مرکز درجوئوکو پیانو
centre face-off circle
U
دایرهمرکزیمحلروبروشدنحریفها
retail centre
[British]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
runway centre line markings
U
خطوسطخیابان
He was spending money right,left and centre.
U
چپ وراست پول خرج می کرد
retail shopping centre
[British]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com