Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
universal time
U
ساعت جهانی
universal time
U
وقت جهانی وقت بین المللی
universal time
U
زمان که به گردش زمین بستگی داشته باشد و لذا بطورمطلق یکسان نمیباشد
universal time
U
زمان عام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
universal
U
جهانی دنیایی
universal
U
با چرخش ازاد
universal
U
میخ سبک کوهنوردی
universal
U
یونیورسال
universal
U
اونیورسال
universal
U
همه منظوره
universal
U
فراگیر
universal
U
جامع جهانی
universal
U
عالمگیر
universal
U
عمومی
universal
U
کلی
universal
U
همگانی
universal
U
جامع
universal
U
قضیه کلی یا عمومی قاعده کلی
universal
U
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
universal
U
transmitter asynchronousreciver فرستنده /گیرنده ناهمزمان جامع
universal
U
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
universal
U
کانال ارتباطی که امکان انتقال سریع بلاکهای داده به رسانه جانبی فراهم میکند
universal
U
قطعهای که توسط CPU دستور می گیرد تا با رشتههای بیت سنکرون و آسنکرون یا خط وط ارسال لازم است
universal
U
مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
universal
U
همه سمت گرد
universal
U
مدار مجتمع مجزا که تمام عملیات سری به موازی و واسط را انجام میدهد که بین کامپیوتر و خط وط ارسال لازم است
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
universal
U
سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه
universal
U
1UART- 2USRT- 3USART-
universal joint
U
قفل کاردان
universal motor
U
موتوراونیورسال
universal joints
U
قامه
universal joints
U
اتصالی گردان چهارشاخه گاردان اتصالی ازاد یا هرزگرد
universal language
U
زبان فراگیر
universal legacy
U
وصیت مطلق
universal joint
U
مفصل چرخنده
universal joint
U
دو میله متصل بهم وفا دربچرخش
universal receiver
U
گیرندهای که با دی سی و هم ا سی کار میکند و دارای وسایل محافظ متعددی است
universal applause
U
تحسین
universal agent
U
وکیل تام الاختیار
universal agent
U
وکیل مطلق الوکاله
universal applause
U
عموم
universal complex
U
عقده همگانی
universal grid
U
مختصات نقشهای جهانی شبکه بندی نقشهای جهانی
universal identifier
U
معرف جامع
universal legacy
U
وصیتی که دران موصی جهت تسلیم موردوصیت به ورثه شرطی قائل نشده باشد
universal motor
U
موتور اونیورسال
universal symbol
U
نماد همگانی
universal set
U
مجموعه فراگیر
suffrage universal
U
حق رای عمومی
universal roll
U
برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
universal roll
U
نورد یونیورسال
universal receiver
U
رادیو برق و باتری
universal provider
U
سوداگری که در همه چیزیادرکالاهای گوناگون معامله میکند
universal trait
U
صفت همگانی
universal motor
U
موتور الکتریکی که با دی سی و هم ا سی کار میکند
universal set
U
مجموعه جهانی
universal motor
U
موتور یونیورسال
universal transverse mercator
U
سیستم تصویر جهانی مرکاتور
universal drafting machine
U
خط کش ناوبری
universal passenger steps
U
پلههایعمومیمسافرین
universal output transformer
U
مبدل صوتی عمومی
universal transverse mercator
U
سیستم مختصات نقشهای قائم الزاویه
universal product code
U
کد جامع محصول
law of universal gravitation
U
قانون گرانش عمومی
law of universal gravitation
U
قانون جاذبه عمومی
universal character set
U
مجموعه کاراکترهای جهانی
universal gas constant
U
ثابت گازها
universal joint coupling
U
اتصال قفل کاردان
universal declaration of human rights
U
اعلامیه جهانی حقوق بشر
I'll let you know when the time comes ( in due time ) .
U
وقتش که شد خبر میکنم
against time
U
تایم گیری
all-time
U
بالا یا پایینترین حد
There is still time before I go.
U
هنوز وقت هست تا اینکه من راه بیفتم.
There is yet time.
U
هنوز وقت هست.
time in
U
ادامه بازی پس از توقف
against time
U
رکوردگیری
i time
U
time Instruction
behind time
U
بی موقع
to know the time of d
U
هوشیاربودن
what time is it?
U
چه ساعتی است
what is the time?
U
چه ساعتی است
what is the time?
U
وقت چیست
to know the time of d
U
اگاه بودن
many a time
U
چندین بار
all-time
U
همیشگی
behind time
U
دیر
It's time
U
وقتش رسیده که
time is up
U
وقت گذشت
down time
U
وقفه
up time
U
زمان بین وقتی که وسیله کار میکند و خطا ندارد.
at a specified time
U
در وقت معین یا معلوم
at this time
<adv.>
U
درحال حاضر
[عجالتا]
[اکنون ]
[فعلا]
at the same time
U
ضمنا"
at the same time
U
در ان واحد
at the same time
U
در عین حال
all-time
U
بیسابقه
from time to time
U
هرچندوقت یکبار
since that time. thereafter.
U
ازآن زمان به بعد (ازاین پس )
down time
U
زمان تلفن شده
down time
U
مدت از کار افتادگی
once upon a time
U
یکی بودیکی نبود
Our time is up .
U
وقت تمام است
one at a time
U
یکی یکی
two-two time
U
نتدودوم
three-four time
U
نت
One by one . One at a time .
U
یک یک ( یکی یکی )
Once upon a time .
U
یکی بود یکی نبود ( د رآغاز داستان )
four-four time
U
چهارهچهارم
about time
<idiom>
U
زودتراز اینها
f. time
U
روزهای تعطیل دادگاه
all the time
<idiom>
U
به طور مکرر
do time
<idiom>
U
مدتی درزندان بودن
down time
U
زمان بیکاری
down time
U
زمان توقف
mean time
U
ساعت متوسط
mean time
U
زمان متوسط
What time is it?What time do you have?
U
ساعت چند است
At the same time .
U
درعین حال
time will tell
U
در آینده معلوم می شود
off time
U
وقت ازاد
off time
U
مرخصی
old time
U
قدیمی
on time
U
مدت دار
once upon a time
U
روزی
once upon a time
U
روزگاری
down time
U
مرگ
down time
U
زمان تلف
for the time being
<idiom>
U
برای مدتی
from time to time
<idiom>
U
گاهگاهی
some time or other
U
یک وقتی
one-time
U
سابق
one-time
U
قبلی
one-time
U
پیشین
for the time being
U
عجالت
from this time forth
U
ازاین پس
from this time forth
U
زین سپس
to keep time
U
موزون خواندن یارقصیدن یاساز زدن یاراه رفتن وفاصله ضربی نگاه داشتن
some other time
U
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
at another time
U
در زمان دیگری
from this time forth
U
ازاین ببعد
many a time
U
بارها
in time
<idiom>
U
قبل از ساعت مقرر
in no time
<idiom>
U
سریعا ،بزودی
have a time
<idiom>
U
به مشکل بر خوردن
have a time
<idiom>
U
زمان خوبی داشتن
out of time
U
بیموقع
out of time
U
بیگاه
keep time
<idiom>
U
زمان صحیح رانشان دادن
keep time
<idiom>
U
نگهداری میزان و وزن
on time
<idiom>
U
سرساعت
out of time
U
بیجا
to d. a way one's time
U
وقت خودرا به خواب و خیال گذراندن
take off (time)
<idiom>
U
سرکار حاضر نشدن
take one's time
<idiom>
U
انجام کاری بدون عجله
time after time
<idiom>
U
مکررا
time out
<idiom>
U
پایان وقت
while away the time
<idiom>
U
زمان خوشی را گذراندن
from time to time
U
گاه گاهی
some time
U
مدتی
time
U
1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
time
U
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
time
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time
U
زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال صبر کنند
time
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time
U
سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
time
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
time
U
به موقع انجام دادن وقت نگاهداشتن
time
U
وقت قرار دادن برای
time
U
دفعه وقت چیزی رامعین کردن
time
U
تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
time
U
خیر زمانی مشخصی ایجاد کند
time
U
ایجاد پشتیبان خودکار پس از یک مدت زمانی یا در یک زمان مشخص در هر روز
some time or other
U
یک روزی
time
U
TIفرمان E
time
U
اندازه گیری زمان یک عملیات
time
U
زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
time
U
زمانی که جمع کننده عمل جمع را انجام میدهد
time
U
زمان بین شروع و خاتمه عمل معمولاگ بین آدرس دهی محلی ازحافظه و دریافت داده
time
U
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
time
U
زمانی که طول می کشد تا دیسک چرخان پس از قط ع برق می ایستد
time
U
انتخاب صحیح فرکانس ساعت سیستم برای امکان رودن به رسانههای کندتر و..
time
U
ثیر قرار میدهد
time
U
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
time
U
فرصت موقع
time
U
عهد
time
U
مدروز
time
U
روزگار
time
U
زمانه
time
U
هنگام
time
U
فرصت مجال
time
U
گاه
time
U
زمان
time
U
وقت
specified time
U
وقت معین
time
[s]
<adv.>
U
بار
time
U
مدت
time
U
وقت معین کردن
time
U
متقارن ساختن
time
U
فرصت
time
U
تایم
time
U
ساعتی
time
U
زمانی موقعی
time
U
مرورزمان را ثبت کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com