English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
universal gas constant U ثابت گازها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
universal U جامع
universal U قضیه کلی یا عمومی قاعده کلی
universal U 1UART- 2USRT- 3USART-
universal U سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
universal U مدار مجتمع مجزا که تمام عملیات سری به موازی و واسط را انجام میدهد که بین کامپیوتر و خط وط ارسال لازم است
universal U قطعهای که توسط CPU دستور می گیرد تا با رشتههای بیت سنکرون و آسنکرون یا خط وط ارسال لازم است
universal U مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
universal U نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
universal U کانال ارتباطی که امکان انتقال سریع بلاکهای داده به رسانه جانبی فراهم میکند
universal U آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
universal U transmitter asynchronousreciver فرستنده /گیرنده ناهمزمان جامع
universal U اونیورسال
universal U یونیورسال
universal U کلی
universal U عمومی
universal U عالمگیر
universal U جامع جهانی
universal U همگانی
universal U فراگیر
universal U همه سمت گرد
universal U میخ سبک کوهنوردی
universal U با چرخش ازاد
universal U جهانی دنیایی
universal U همه منظوره
universal language U زبان فراگیر
universal legacy U وصیت مطلق
universal legacy U وصیتی که دران موصی جهت تسلیم موردوصیت به ورثه شرطی قائل نشده باشد
universal motor U موتور اونیورسال
universal motor U موتور الکتریکی که با دی سی و هم ا سی کار میکند
universal motor U موتور یونیورسال
universal joints U اتصالی گردان چهارشاخه گاردان اتصالی ازاد یا هرزگرد
universal joints U قامه
universal complex U عقده همگانی
universal joint U قفل کاردان
universal joint U مفصل چرخنده
universal joint U دو میله متصل بهم وفا دربچرخش
universal identifier U معرف جامع
universal grid U مختصات نقشهای جهانی شبکه بندی نقشهای جهانی
universal applause U عموم
universal motor U موتوراونیورسال
universal applause U تحسین
universal agent U وکیل مطلق الوکاله
universal time U ساعت جهانی
universal set U مجموعه جهانی
suffrage universal U حق رای عمومی
universal trait U صفت همگانی
universal time U زمان عام
universal time U زمان که به گردش زمین بستگی داشته باشد و لذا بطورمطلق یکسان نمیباشد
universal time U وقت جهانی وقت بین المللی
universal agent U وکیل تام الاختیار
universal symbol U نماد همگانی
universal set U مجموعه فراگیر
universal roll U برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
universal roll U نورد یونیورسال
universal receiver U گیرندهای که با دی سی و هم ا سی کار میکند و دارای وسایل محافظ متعددی است
universal provider U سوداگری که در همه چیزیادرکالاهای گوناگون معامله میکند
universal receiver U رادیو برق و باتری
law of universal gravitation U قانون گرانش عمومی
law of universal gravitation U قانون جاذبه عمومی
universal character set U مجموعه کاراکترهای جهانی
universal joint coupling U اتصال قفل کاردان
universal drafting machine U خط کش ناوبری
universal product code U کد جامع محصول
universal output transformer U مبدل صوتی عمومی
universal transverse mercator U سیستم تصویر جهانی مرکاتور
universal transverse mercator U سیستم مختصات نقشهای قائم الزاویه
universal passenger steps U پلههایعمومیمسافرین
universal declaration of human rights U اعلامیه جهانی حقوق بشر
constant U باثبات استوار
constant U وفادار
constant U سرویس انتقال داده که بخشی از ATM است و برای تضمین نرخهای مشخص ارسال داده روی شبکه حتی شبکههای شلوغ است
constant U ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
constant U پایدار
constant U ثابت قدم
constant U پایا
constant U همیشگی
constant U مقدار ثابت
constant U ثابت
constant U دائمی
constant U ثابت دایمی
constant U عدد ثابت
constant U فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
constant U کد نمایش حروف که حاوی یک عدد ثابت دودویی در هر طول کلمه است
constant U دادهای که مقدارش ثابت است
constant U فن آوری دیسک که در آن دیسک با سرعتهای مختلف طبق شیار می چرخد
constant U آنچه تغییر نمیکند
constant U مداوم
constant capital U سرمایه ثابت
numeric constant U ثابت عددی
constant cost U قیمت ثابت
multiplying constant U مضرب ثابت
magnetic constant U ثابت مغناطیسی
magnetic constant U پرمئابیلیته ی در خلاء
madelung constant U ثابت مادلونگ
absorption constant U ضریب جذب
attenuation constant U ثابت تضعیف
newton constant U ثابت نیوتون
boltzmann constant U ثابت بولتزمن
instability constant U ثابت ناپایداری
proportionality constant U ثابت تناسب
ionization constant U ثابت یون
lattice constant U ثابت شبکه
calibration constant U ثابت درجه بندی
boltzmann constant U ثابت بولتزمان
constant cost U هزینه ثابت معادل cost fixed
physical constant U ثابتهای فیزیکی
planck's constant U ثابت پلانک
shielding constant U ثابت حفافتی
solar constant U ثابت خورشیدی
spring constant U ضریب فنریت
stability constant U ثابت پایداری
stefan's constant U ثابت استفان
screening constant U ثابت پوشش
constant current U جریان مستقیم جریان ثابت باطری
planck's constant U کوانتوم کنش
propagation constant U ثابت انتشار
rate constant U ثابت سرعت
constant current U شدت ثابت
real constant U ثابت حقیقی
constant current U جریان دائم
rydberg constant U ثابت ریدبرگ
time constant U ثابت زمانی
inertia constant U ثابت اینرسی
ebullioscopy constant U ثابت غلیان نمایی
constant power U توان ثابت
constant power U توان دائمی
constant pressure U فشار ثابت
overall formation constant U ثابت تشکیل کلی
constant return U بازده ثابت
constant speed U سرعت ثابت
velocity constant U ضریب سرعت
Constant of integration U ثابت انتگرال گیری [ریاضی]
A constant guest is never welcome . <proverb> U به همیشه میهمان خوشامد گفته نمى شود .
constant voltage U ولتاژ ثابت
constant voltage U فشار الکتریکی ثابت
Napier's constant U عدد نپر [ریاضی]
constant error U خطای ثابت
constant factors U عوامل ثابت
constant luminance U روشنایی ثابت
constant of motion U ثابت حرکت
constant of the cone U زاویه کجی مخروق نقشه برداری لامبر ضریب مخروط لامبر
constant potential U اختلاف پتانسیل ثابت
physical constant U ثابت فیزیکی [فیزیک]
Napier's constant U عدد [ ایی ] [حرف لاتین] [ریاضی]
cosmological constant U ثابت کیهان شناختی
coupling constant U ثابت جفت شدن
cryoscopic constant U ثابت انجماد سنجی
field constant U ثابت میدان
force constant U ثابت نیرو
formation constant U ثابت تشکیل
frequency constant U ثابت فرکانس
gas constant U ثابت گازها
gas constant U ثابت گاز
gravitational constant U ثابت گرانش
gravitational constant U ثابت جاذبه
hubble constant U ثابت هابل
velocity constant U ثابت سرعت
equilibrium constant U ثابت تعادل
electric constant U ثابت الکتریکی
curie constant U ثابت کوری
decay constant U ثابت تباهی
declination constant U زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
figurative constant U ثابت تلویحی
dielectric constant U ثابت دی الکتریک
weiss constant U ثابت وایس
dissociation constant U ثابت تفکیک
disintegration constant U ثابت تلاشی
floating point constant U ثابت ممیز شناور
A steadfast (constant) friend. U دوست ثابت وپابر جا
constant speed drive U چرخدندهای با ضریبهای متغیر که برای ثابت نگه داشتن دور قسمت گردنده بین دو سیستم گرداننده و گردنده قرار میگیرد
to be exposed to a constant stream of something U در معرض چیزی به طور مداوم بودن [بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
near-constant state of flux U تغییر همیشگی
constant helm plan U نقشه زیگزاگ
constant temperature pressure U welding combustion جوشکاری فشاری در دمای ثابت جوشکاری گازی
constant velocity joint U تویی چرخ
constant voltage charge U شارژ با ولتاژ ثابت
constant displacement pump U پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
constant current transformer U مبدل با شدت ثابت
gas law constant U قانون ثابت گازها
image phase constant U ضریب فازی چهار قطبی ضریب ثابت فازی تصویر ثابت فازی چهار قطبی
image transfer constant U ثابت انتقال تصویر
inductive time constant U ثابت زمانی القا
constant stimulus method U روش محرک ثابت
constant speed unit U گاورنری که توسط موتور کارمیکند و ملخ را کنترل مینماید
constant speed regulation U تنظیم با سرعت ثابت
constant potential distribution U توزیع با ولت ثابت
constant potential generator U مولد با ولت ثابت
constant potential rectifier U یکسو کننده با ولت ثابت
constant potential regulator U ولتپای
constant voltage regulator U ولتپای
constant potential transformer U مبدل با ولت ثابت
constant return to scale U بازده ثابت نسبت به مقیاس
constant speed motor U موتور با سرعت ثابت
constant speed propeller U ملخی که سیستم کنترل ان دارای یک گاورنر و یک فیدبک بوده و گام ملخ را به منظورثابت نگه داشتن سرعت دوران تنظیم میکند
input time constant U ثابت زمانی اولیه
capacitive time constant U ثابت زمانی فرفیت
solubility product constant U ثابت حاصلضرب انحلال پذیری
specific rate constant U ثابت ویژه سرعت
stepwise formation constant U ثابت تشکیل مرحلهای
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com