Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
universal agent
U
وکیل تام الاختیار
universal agent
U
وکیل مطلق الوکاله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
universal
U
جامع
universal
U
قضیه کلی یا عمومی قاعده کلی
universal
U
سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
universal
U
مدار مجتمع مجزا که تمام عملیات سری به موازی و واسط را انجام میدهد که بین کامپیوتر و خط وط ارسال لازم است
universal
U
قطعهای که توسط CPU دستور می گیرد تا با رشتههای بیت سنکرون و آسنکرون یا خط وط ارسال لازم است
universal
U
مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
universal
U
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
universal
U
کانال ارتباطی که امکان انتقال سریع بلاکهای داده به رسانه جانبی فراهم میکند
universal
U
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
universal
U
transmitter asynchronousreciver فرستنده /گیرنده ناهمزمان جامع
universal
U
اونیورسال
universal
U
یونیورسال
universal
U
1UART- 2USRT- 3USART-
universal
U
کلی
universal
U
عمومی
universal
U
عالمگیر
universal
U
جامع جهانی
universal
U
همگانی
universal
U
فراگیر
universal
U
همه سمت گرد
universal
U
میخ سبک کوهنوردی
universal
U
با چرخش ازاد
universal
U
جهانی دنیایی
universal
U
همه منظوره
universal receiver
U
رادیو برق و باتری
universal set
U
مجموعه جهانی
universal motor
U
موتوراونیورسال
universal motor
U
موتور یونیورسال
universal motor
U
موتور الکتریکی که با دی سی و هم ا سی کار میکند
universal motor
U
موتور اونیورسال
universal legacy
U
وصیتی که دران موصی جهت تسلیم موردوصیت به ورثه شرطی قائل نشده باشد
universal legacy
U
وصیت مطلق
universal receiver
U
گیرندهای که با دی سی و هم ا سی کار میکند و دارای وسایل محافظ متعددی است
universal roll
U
نورد یونیورسال
universal trait
U
صفت همگانی
universal time
U
زمان عام
universal time
U
زمان که به گردش زمین بستگی داشته باشد و لذا بطورمطلق یکسان نمیباشد
universal time
U
وقت جهانی وقت بین المللی
universal symbol
U
نماد همگانی
universal set
U
مجموعه فراگیر
universal time
U
ساعت جهانی
universal roll
U
برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
universal language
U
زبان فراگیر
universal joints
U
اتصالی گردان چهارشاخه گاردان اتصالی ازاد یا هرزگرد
universal provider
U
سوداگری که در همه چیزیادرکالاهای گوناگون معامله میکند
suffrage universal
U
حق رای عمومی
universal applause
U
تحسین
universal applause
U
عموم
universal joint
U
قفل کاردان
universal complex
U
عقده همگانی
universal joints
U
قامه
universal joint
U
مفصل چرخنده
universal joint
U
دو میله متصل بهم وفا دربچرخش
universal grid
U
مختصات نقشهای جهانی شبکه بندی نقشهای جهانی
universal identifier
U
معرف جامع
universal passenger steps
U
پلههایعمومیمسافرین
law of universal gravitation
U
قانون جاذبه عمومی
law of universal gravitation
U
قانون گرانش عمومی
universal joint coupling
U
اتصال قفل کاردان
universal transverse mercator
U
سیستم تصویر جهانی مرکاتور
universal gas constant
U
ثابت گازها
universal character set
U
مجموعه کاراکترهای جهانی
universal output transformer
U
مبدل صوتی عمومی
universal drafting machine
U
خط کش ناوبری
universal product code
U
کد جامع محصول
universal transverse mercator
U
سیستم مختصات نقشهای قائم الزاویه
universal declaration of human rights
U
اعلامیه جهانی حقوق بشر
agent
U
عامل
agent
U
نماینده
agent
U
واسطه
agent
U
ارگان
agent
U
واسطه عامل
agent
U
ماده
agent
U
عنصر
agent
U
گماشته وکیل
agent
U
مامور
agent
U
کاگزار
agent
U
فرستنده
agent
U
عامل اطلاعاتی
agent
U
نماینده عامل شیمیایی خرج
agent
U
وکیل
agent
U
پیشکار
agent
U
مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
agent
U
برنامه یا نرم افزاری که روی یک ایستگاه کاری در شبکه اجرا میشود
agent
U
نرم افزار کارایی و اطلاعات آماری را درباره ایستگاههای کاری به مدیریت مرکزی شبکه ارسال میکند
land agent
U
دلال معاملات ملکی
precipating agent
U
عامل رسوب دهنده
press agent
U
مامور اگهی و تبلیغ
oxidizing agent
U
عامل اکسیداسیون
proxy agent
U
نرم افزاری که دستورات مدیریت شبکه را ترجمه میکند تا به نرم افزار مدیریتی امکان دهد تا وسیلهای که از پروتکل دیگر استفاده میکند را کنترل کند
oxidizing agent
U
عامل اکسنده
psychoactive agent
U
ماده روانگردان
psychochemical agent
U
عامل عصبی
psychochemical agent
U
گاز عصبی
reducing agent
U
عامل کاهنده
releasing agent
U
عامل رهاکننده
resolving agent
U
عامل تفکیک کننده
sales agent
U
نماینده فروش
scholastic agent
U
دلال تدریس
overseas agent
U
نماینده درکشور بیگانه
overseas agent
U
نماینده خارجی
manufacturer's agent
U
نماینده سازنده
nerve agent
U
عامل شیمیایی عصبی
masking agent
U
عامل پوشاننده
manufacturers' agent
U
نماینده تولیدکننده
manufacturers' agent
U
نماینده سازنده
manufacturer's agent
U
نماینده تولیدکننده
warning agent
U
گند گاز
mercantile agent
U
بازرگانی
undercover agent
U
مامورتحقیق مخففی
law agent
U
نماینده حقوقی
nerve agent
U
گازعصب
law agent
U
نماینده قضایی
news agent
U
روزنامه فروش
news agent
U
خبرگزار
mercantile agent
U
نماینده
scholastic agent
U
شاگرد پیدا کن
sequestering agent
U
عامل کمپلکس دهنده
undercover agent
U
کارآگاه مخففی
stripping agent
U
رنگ زدا
vomiting agent
U
گازاستفراغ اور
sole agent
U
نماینده انحصاری
washing agent
U
مواد شوینده
stripping agent
U
ماده رنگ بر
publicity agent
U
نمایندهافکارعمومی
estate agent
U
فروشندهزمینوملک
secret agent
U
جاسوس
secret agent
U
مامور مخفی
wetting agent
U
عامل خیس کننده
wetting agent
U
ماده خیس کننده
vomiting agent
U
عامل تهوع اور
vesicant agent
U
گاز تاول زا
toxic agent
U
گاز سمی
toxic agent
U
عامل شیمیایی سمی
sequestering agent
U
عامل منزوی کننده
shiping agent
U
کارگزار بارگیری کشتی
shiping agent
U
حق العمل کار بارگیری کشتی
shipping agent
U
شرکت حمل
shipping agent
U
موسسه حمل کالا
shipping agent
U
اژانس حمل
shipping agent
U
نماینده شرکت کشتیرانی
smoke agent
U
عامل شیمیایی دودانگیز
smoke agent
U
ماده دودانگیز
sole agent
U
نماینده منحصر بفرد
special agent
U
وکیل یا نماینده مقیدالوکاله
stripping agent
U
عامل رنگ گیر
thickening agent
U
عامل غلیظ کننده
toxic agent
U
ماده سمی
vesicant agent
U
عامل شیمیایی تاول زا
insurance agent
U
نماینده بیمه
commission agent
U
حق العمل کار
blister agent
U
گاز تاول زا
blister agent
U
عامل تاول زا
bleaching agent
U
عامل رنگبر
biological agent
U
عامل زیستی
biological agent
U
عامل میکربی
antiplant agent
U
عامل ضد رویش گیاهان
antimateriel agent
U
عامل مخصوص فاسد کردن اماد
antimateriel agent
U
عامل فساد اماد
anticrop agent
U
عامل ضدمحصولات کشاورزی
anticrop agent
U
عامل ضد غلات
alloying agent
U
عنصر الیاژی
alkylation agent
U
عامل الکیل دار کننده
blood agent
U
مدت پرواز
blood agent
U
عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
commision agent
U
نماینده حق العمل کار نماینده یا عاملی که بصورت درصد به او پرداخت میشود
coloring agent
U
رنگ مصرفی
coloring agent
U
ماده رنگ
choking agent
U
گاز خفه کن
choking agent
U
عامل خفه کننده
chlorinating agent
U
عامل کلردار کننده
chemical agent
U
ماده شیمیایی
chemical agent
U
عامل شیمیایی
chelating agent
U
عامل کی لیت ساز
catalytic agent
U
عامل فعل وانفعال شیمیایی بوسیله اثرمجاورتی
casualty agent
U
عامل ایجاد تلفات و ضایعات
blowing agent
U
عامل پف کننده
alkylating agent
U
عامل اکلیل دار کننده
free agent
U
بازیگر بدون قرارداد
action agent
U
مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
acidulating agent
U
ماده اسیدی کننده
acidulating agent
U
اسیدی کننده
acetylizing agent
U
عامل استیل دار کننده
acetylating agent
U
عامل استیل دار کننده
accelerating agent
U
کاتالیزور
accelerating agent
U
ماده تسریع کننده
absorbing agent
U
عامل جذب
travel agent
U
بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
travel agent
U
سفر ارا
travel agent
U
سفرچین
double agent
U
عامل اطلاعاتی دو جانبه
acylating agent
U
عامل اسیل دار کننده
addition agent
U
ماده افزودنی
agent representative
U
عامل
agent officer
U
افسر عامل پرداخت
agent net
U
شبکه اطلاعاتی
agent de change
U
دلال ارزی
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
aerating agent
U
مادهای که به بتن اضافه میشود تا توزیع حبابهای هوا را در بتن یکنواخت نماید و اثر ان ازدیادمقاومت در مقابل یخبندانهای سخت میباشد
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...