Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
united nations high commissioner
U
refugees for
united nations high commissioner
U
مامور عالی ملل متحد برای اوارگان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
United Nations
U
سازمان ملل متحد
United Nations
U
سازمان ملل
United Nations
U
united
united nations organization
U
سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
united nations organization
U
سازمان ملل متحد
charter of the united nations
U
منشور ملل متحد
unicef (= united nations international
U
یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
general assmbly of the united nations
U
مجمع عمومی سازمان ملل متحد
unesco (= united nations educational
U
ه افزایش احترام ملل نسبت به عدالت و حکومت قانون وحقوق انسانی و ازادیهای اساسی انچنان که موردتصویب منشور ملل متحد است بشود
High Commissioner
U
مامور عالیرتبه
High Commissioner
U
نماینده عالیرتبه کشوری درکشور دیگر
High Commissioner
U
نماینده عالیرتبه عضو عالیرتبه
commissioner
U
عضو هیئت
commissioner
U
مامور عالی رتبه دولت
commissioner
U
حق العمل کار
commissioner
U
نماینده
commissioner
U
مامور
commissioner
U
مدیر مسابقات
commissioner
U
واسطه
Esteemed commissioner!
U
مامور عالی رتبه محترم!
united
U
متحد
united
U
متفق
united states
U
ایالات متحده
the united kingdom
U
سلطنت متحده
the united kingdom
U
برطانیاوایرلند
United Kingdom
U
کشور متحده پادشاهی
united pawns
U
پیادههای متصل شطرنج
the united kingdom
U
انگلستان وایرلند
the united states of america
U
ایالات یا کشورهای متحدامریکا
United Arab Emirates
U
امارات متحده عربی
united pressed pawns
U
پیادههای رونده متصل شطرنج
united states attorney
U
دادستان کل ایالات متحده
United States of America
U
ایالات متحده امریکا
united court of customs
U
appeals patent and دادگاه متحد استیناف و امورگمرکی و ثبت اختراعات
united arab republic
U
جمهوری متحده عربی
nations
U
امت
nations
U
قوم
nations
U
ملت
nations
U
خانواده طایفه
nations
U
کشور
have not nations
U
ملل فقیر
have not nations
U
ملل محروم
league of nations
U
جامعه ملل
advancee nations
U
ملل پیشرفته
advancee nations
U
ملل راقبه
underdeveloped nations
U
ملل توسعه نیافته
industrial nations
U
کشورهای صنعتی
lague of nations
U
مجمع اتقاق ملل
law of nations
U
قانون بین الملل
law of nations
U
قانون ملل
leading nations
U
ملتهای بزرگ
league of nations
U
تاسیس جهانی مشهور که بین دو جنگ جهانی فعالیت داشت و درواقع مقدمهای بود برای تشکیل سازمان ملل متحد
most favored nations
U
most
wealth of nations
U
ثروت ملل
law of nations
U
حقوق بین الملل
to knit peace between nations
U
ملت هاراباهم اشتی دادن صلح درمیان ملل منعقدکردن
covenant of the league of nations
U
منشور جامعه ملل
high
U
اندکی فاسد
very high
U
ارتفاع خیلی بالا
high
U
عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
high
U
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high
U
ت
on high
U
به اسمان
on high
U
در بالا
on high
U
در اسمان
high
U
روش ذخیره سازی اطلاعات فایل که از DOS-MS FAT سریع تر و انعط اف پذیرتر است
high
U
متکبرانه
high
U
خشن متکبر
high
U
معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
high
U
خشمگینانه
high
U
تند زیاد باصدای زیر
high
U
باصدای بلند
high
U
بالا
high
U
بزرگ
high
U
سخت گران
high
U
ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
high
U
عظیم
high
U
واچرخه
high
U
بوگرفته
high
U
زبان سطح بالا
high
U
رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
high
U
وافر گران گزاف
high
U
جای مرتفع
high
U
عالی
high
U
مرتفع
high-up
U
فردیباقدرتونفوذفراوان
high value
U
گران قیمت
high
U
بلند
about as high
U
تقریبا` همان اندازه بلند
high
U
فراز
you were then that high
U
ان وقت قد شما اینقدر بود انوقت به این قد بودید
high value
U
قیمتی
high
U
برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود
high
U
بلند پایه
high
U
فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
high
U
وسیله گران یا با کارایی بالا
high (1 9 to 36)
U
بلند
high
U
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
high
U
وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
high
U
اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
high
U
خیلی بزرگ
high
U
زیاد
high
U
متعال رشید
high tension
U
فشارقوی
high tension
U
فشار قوی
high tender
U
به مزایده گذاشتن
high tender
U
مزایده
high temperature
U
دمای بالا
high spirited
U
جسور
high test
U
امتحان سختی را گذرانده دارای قوه فراره زیاد
high sea
U
دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
high spin
U
پرچرخش
high spin
U
چرخش زیاد
high spirited
U
متکبر
high spirited
U
دارای روح خودسری وجسارت
high status
U
بلندپایه
high stick
U
بالا بردن غیرمجاز چوب
high sticking
U
بالابردن چوب و ضربه زدن به حریف
high sticking
U
خطا با ضربه چوب لاکراس
high storage
U
انباره بالا
high strung
U
کوک
high strung
U
عصبانی
high speed
U
دنده سریع
high speed
U
سریع السیر
high sea
U
دریای ازاد
high seas
U
ابهای برون مرزی
high seas
U
دریای ازاد
high seas
U
دریاهای باز
high seas
U
ابهای بین المللی
high seas
U
دریاهای ازاد
high seasoned
U
پرادویه
high spin
U
پر اسپین
high seasoned
U
خوش طعم پرچاشنی
high souled
U
با جرات
high souled
U
با همت
high strung
U
بسیار حساس
high grown
U
دارای سبزیکای یا درخت کاری بلند
high light
U
تشکیل نکته روشن یاجالب دادن
high lights
U
نکات مهم
high lights
U
موضوعات مهم مطالب مهم
high limit
U
حد نهایی
high line
U
پل رابط اصلی
high line
U
پل طنابی نقل مکان بین ناوها
high mind
U
با مناعت دارای احساسات بلند
high minded
U
بزرگ منش
high minded
U
مغرور
high money
U
پول گران
high moral
U
روحیه عالی
high moral
U
روحیه قوی
high oblique
U
عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
high octane
U
دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
high light
U
نکات برجسته یا جالب
high land
U
زمین کوهستانی
high jumper
U
پرنده پرش ارتفاع
high handed
U
امرانه
high handed
U
خودخواهانه
high handed
U
مکارانه
high hat
U
کلاه بلند
high hat
U
متکبر وپر افاده اشرافی ماب
high hat
U
افاده کردن
high horse
U
مغرور
high horse
U
پر افاده
high hurdles
U
مسابقه کوتاه دو بامانع
high hurle
U
مانع بلند
high impedance
U
امپدانس بالا
high interest
U
بهره گران
high interest
U
بهره سنگین
high jack
U
دزدی هواپیما وسایروسائط نقلیه ومسافران ان
high order
U
رتبه بالا
high-pitched
U
زیر
high priest
U
کاهن اعظم
high proof
U
سنگین
high proof
U
تند
high proof
U
برنده
high ranking
U
عالی رتبه
high relief
U
نقوش برجسته
high relief
U
نقش تمام برجسته
high resistance
U
پر مقاومت
high resistance
U
پرمقاومت
high resolution
U
وضوح بالا
high road
U
شاهراه
high road
U
جاده عمده
high run
U
حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
high priest
U
کشیش اعظم
high priced
U
پر بها
high priced
U
پر قیمت
high pass
U
پاس بلند
high pheasant
U
تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
high polymer
U
بسپار سنگین
high polymer
U
بسپار بزرگ
high port
U
حالت دست فنگ
high port
U
حالت سخمه به جلو یا سخمه کوتاه
high potential
U
فشار قوی
high power
U
تفنگ شکاری بزرگ
high precison
U
دقت زیاد
high precison
U
دقت بالا
high pressure
U
دارای وزن وفشار زیاد پرفشار
high pressure
U
قوی
high pressure
U
فشار زیاد
high priced
U
گران بها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com