English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
united court of customs U appeals patent and دادگاه متحد استیناف و امورگمرکی و ثبت اختراعات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
united U متحد
united U متفق
United Nations U سازمان ملل
United Kingdom U کشور متحده پادشاهی
United Nations U united
United Nations U سازمان ملل متحد
the united kingdom U سلطنت متحده
the united kingdom U انگلستان وایرلند
united pawns U پیادههای متصل شطرنج
the united kingdom U برطانیاوایرلند
united states U ایالات متحده
United Arab Emirates U امارات متحده عربی
United States of America U ایالات متحده امریکا
charter of the united nations U منشور ملل متحد
united states attorney U دادستان کل ایالات متحده
united arab republic U جمهوری متحده عربی
united pressed pawns U پیادههای رونده متصل شطرنج
united nations organization U سازمان ملل متحد
united nations organization U سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
the united states of america U ایالات یا کشورهای متحدامریکا
general assmbly of the united nations U مجمع عمومی سازمان ملل متحد
unicef (= united nations international U یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
unesco (= united nations educational U ه افزایش احترام ملل نسبت به عدالت و حکومت قانون وحقوق انسانی و ازادیهای اساسی انچنان که موردتصویب منشور ملل متحد است بشود
united nations high commissioner U مامور عالی ملل متحد برای اوارگان
united nations high commissioner U refugees for
customs U گمرکات
customs U اداره گمرک
customs U دفتر گمرک
their customs U رسوم ایشان
their customs U رسومشان
customs U گمرک
customs cleared U ترخیص شده
customs clearance U ترخیص از گمرک
customs agent U کارگزار گمرک
customs declaration U افهار نامه گمرکی
customs duties U حقوق گمرکی
customs agent U واسطه کارهای گمرکی
customs agent U نماینده گمرکی
customs agent U واسطه گمرک
customs appraisor U گمرکچی
customs duties U عوارض گمرکی
customs appraisor U مامور گمرک
to declare [customs] U گمرک دادن [گمرک]
customs broker U واسطه امور گمرکی
customs dutios U حقوق گمرکی
customs union U اتحادیه گمرکی
customs union U مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
customs duty U عوارض گمرکی
customs duty U تعرفه گمرکی
customs duty U حقوق گمرکی
Customs and Excise U اداره حقوق و عوارض گمرکی
customs declaration U اظهار نامه گمرکی
customs tariff U حقوق گمرکی
customs tariff U تعرفه گمرکی
customs officer U گمرکچی
customs entry U افهار یا اعلام ورود به گمرک
customs house U گمرکخانه
customs house U اداره گمرک
customs of the services U مقررات و روشهای جاری قسمتها امور جاری نیروها
customs of war U اداب عرفی جنگ
customs of war U اداب مربوط به جنگ که بدون انکه قدرت قانونی داشته باشد موردقبول دولتهاست
customs officer U مامور گمرک
customs entry form U افهارنامه گمرکی
My car is held up at the customs . U اتوموبیلم ؟ رگمرک معطل مانده
local trade customs U عرف تجارتی محل
to bear any customs duties U هر گونه عوارض گمرکی را به عهده گرفتن
to bear all customs duties and taxes U تمام عوارض گمرکی و مالیات را به عهده گرفتن
It is for the Court to fix the terms. [ The terms are a matter for the Court to fix.] U این مربوط به دادگاه می شود که شرایط را تعیین کند.
court U زمین ورزشهای محوطهای
court U محکمه
court U عشق بازی کردن
court U خواستگاری
out of court U محکوم علیه
ad court U زمین سرویس سمت چپ تنیس
out of court U داد باخته
to take somebody to court U کسی را محاکمه کردن
court U بارگاه
court U حیاط
court U دربار
court U دادگاه افهار عشق
the court above U محکمه بالاتر
court U دادگاه
right court U زمین سرویس سمت راست
court of a U محکمه استیناف
to appear before the court U در دادگاه ظاهر شدن
probate court U دادگاه وصایا و ارث
probate court U محکمه امور حسبی
provost court U دادگاه پادگانی
tennis court U 07/32 در59/01 متر
provost court U دادگاه فرمانداری نظامی یا نیروی اشغالی
rear court U انتهای زمین
prize court U شعبهای از دادگاه اداره نیروی دریایی که باامور....کاردارد
president of the court U رئیس دادگاه
traffic court U دادگاه عبور و مرور
police court U محکمه خلاف
traffic court U دادگاه تخلفات رانندگی
to put out of court U از دستور خارج کردن
to put out of court U شایسته مطرح کردن ندانستن
to pay court U عرض بندی کردن
to court favour U توجه و التفات کسی را طلب کردن
practice court U دادگاه مخصوص رسیدگی به کفالت
religious court U محکمه شرع
The ball is in your court. <idiom> U حالا نوبت تو است.
the superme court U دیوانعالی کشور
kangaroo court U دادگاه غیرقانونی
tennis court U زمین تنیس
supreme court U دیوان تمیز
supreme court U دیوان عالی کشور
superior court U دادگاه تمیز
superior court U دادگاه عالی
summary court U دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
summary court U دادگاه بدوی
squash court U زمین بازی اسکواش
ball is in your court <idiom> U [نوبت تو هست که قدم بعدی را برداری یا تصمیم بگیری]
service court U محل فرود سرویس اسکواش
service court U محل فرود سرویس
The ball is in your court. <idiom> U حالا نشان بده که چند مرد حلاجی!
traffic court U دادگاه ویژه رسیدگی به تخلفات رانندگی
trailer court U محل استقرار ترایلر بااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
to apply to a court U به دادگاه رجوع کردن [حقوق]
to settle out of court U به توافق رسیدن خارج از دادگاه
out of court settlement U توافق بدون محکمه [حقوق]
kangaroo court <idiom> U
hold court <idiom> U همانند شاه وملکه دربین موضوع مورد بحث عمل کردن
volleyball court U 9 در 81 متر
court shoe U رجوع شود به pump
court shoes U رجوع شود به pump
kangaroo court U دادگاه پوشالی
kangaroo court U دادگاه مندرآوردی
law court U دادگاه قضایی
High Court U دادگاهویژهجرائممهم
centre court U حیاطمیانی
court referee U داورزمینبازیسرپوشیده
right service court U داورسرویسراست
to have recourse to a court U به دادگاه رجوع کردن [حقوق]
court rug U فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
trial court U دادگاه رسیدگی به امورموضوعی
court division U بخش دادگاه
volleyball court U زمین والیبال
court style U سبک کورت [دوره جدیدتری از سبک گوتیک شعاع ساز و گوتیک در فرانسه]
contempt of court U توهین به دادگاه [جرم جنایی]
court division U دادگاه
contempt of court U اهانت به دادگاه [جرم جنایی]
base-court U حیات بیرونی
ante-court U [اولین صحن در خانه های بزرگ]
to bring somebody before the court [s] U کسی را دادگاه بردن
crown court U دادگاهیدر انگلستانو ولز
court of law U دادگاه
deuce court U زمین سرویس سمت راست تنیس
court of province U دادگاه استان
court of justice U دادگاه
court of iquiry U دادگاه رسیدگی
court of grievances U دادگاه مظالم
court of first instance U دادگاه بدوی
court of first instance U محکمه بدایت
court of first instance U دادگاه شهرستان
court of appeals U دادگاه استیناف
court material U دادگاه نظامی
court martiall U دادگاه نظامی
court martial U در دادگاه نظامی محاکمه کردن
court of record U دادگاهی که پرونده و سوابق دعاوی مطروحه را حفظ میکند
court of record U در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
cross court U بسمت مخالف زمین در قطر
criminal court U دادگاه جنایی
criminal court U راز و نیاز کردن
criminal court U عشق بازی کردن
criminal court U محکمه جنائی
court yard U حیاط
court tennis U تنیس داخل سالن
court session U جلسه دادگاه
court procedure U محاکمه
court plume U پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
court order U قرار صادره از دادگاه
court of review U دادگاه تجدید نظر
court martiall U شورای نظامی
court martial U دادگاه نظامی
court martial U محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
court games U بازیهای محوطهای
court of appeal U دادگاه پژوهش
juvenile court U دادگاه نوجوانان
court of appeal U دادگاه استیناف
court of appeal U محکمه استیناف دادگاه پژوهشی
court of appeal U دادگاه استان
court of inquiry U بازپرسی
court of inquiry U دادگاه تفتیش
court of inquiry U کمیسیون تحقیق
court-martials U دردیوان حرب محاکمه کردن
court-martialling U دردیوان حرب محاکمه کردن
court-martialled U دردیوان حرب محاکمه کردن
court-martial U دردیوان حرب محاکمه کردن
court of appeal U دادگاه عالی محکمه استیناف
assize court U محاکم سیار جنایی
court card U سرباز
court card U بی بی
court card U صورت :شاه
country court U دادگاه بخش
contempt og court U اهانت به دادگاه
commercial court U دادگاههای صنفی
clerk of the court U کاتب
circuit court U دادگاه استیناف
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com