English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 36 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
twist bar U میلهمچ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
twist U پیچ
twist U تاب
twist U نخ یا ریسمان تابیده
twist U پیچ خوردگی
twist U پیچیدن تابیدن
twist U پیچ دار کردن
twist U تاب برداشتن
twist U دوران حول محور افقی پیچش
twist U چرخش بدن
twist U پیچاندن چرخیدن
twist U واروکردن چرخش بدن در شیرجه روی محورعمودی
american twist U سرویس چرخشی
blade twist U تغییر نامطلوب گام ملخ ازریشه تا نوک
controllable twist U تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
geometric twist U پیچش هندسی
give it a twist U انرا پیچ بدهید
throttle twist grip U دستگیره موتور گازی
torque twist curve U منحنی گشتاور و پیچش
twist boat form U شکل قایق تابدار
twist drill U پارچه راه راه مارپیچی
twist drill U مته مارپیچ
twist drill U مته حلزونی
twist of the wrist U تردستی
twist of the wrist U استادی
double-twist auger bit U نوکچهارسویمته
single twist U تکدورانی
twist dive U پیچپرش
twist grip throttle U گیرهترتلدوتایی
To twist the lions tail . U با دم شیر باز ؟ کرد ؟ ( جسارت یا ریسک کردن )
twist someone around one's little finger <idiom> U کنترل کامل روی کسی داشتن
twist one's arm <idiom> U مجبور کردن شخص برای انجام کاری
S-twist [S-spun] U نخ چپ تاب [جهت پیچیدن الیاف بدور یکدیگر در این نوع نخ مانند حرف اس لاتین است.]
twist U تاب نخ [بصورت اس یا زد]
Z-twist [Z-spun] U راست تاب
to twist one's ankle U پیچ خورده شدن قوزک پا
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com