Perdic | tumble dry at medium to high temperature | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	tumble dry at medium to high temperature U	بادرجهمتوسطبهبالاوخشکبهمبزنید

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	tumble dry at low temperature U	بادرجهکموخشکبهمبزنید
	high temperature U	دمای بالا
	high temperature steel U	فولاد با ثبات حرارتی
	high or low temperature U	گرمای زیادیاکم
	high temperature alloy U	الیاژ درجه حرارت بالا
	high temperature strength U	استحکام حرارتی
	tumble U	پرداخت کردن
	to tumble down U	فرو ریختن
	tumble U	جلا دادن
	tumble U	چرخش اشفتگی
	tumble U	بهم ریختگی
	tumble U	غلت
	tumble U	معلق زدن
	tumble U	معلق شدن
	tumble U	لغزیدن ناگهان افتادن
	in a tumble U	در هم برهم
	tumble U	رقصیدن
	tumble U	ازدست دادن تعادل
	tumble U	جست وخیز کردن پریدن
	tumble U	افتادن
	tumble U	غلت خوردن معلق خوردن
	to tumble down U	خراب شدن
	rough and tumble U	شلم شوربا
	tumble dryer U	ماشینخشککنبرقی
	rough and tumble <idiom> U	با خشونت تمام جنگیدن
	to tumble in ruin U	خراب شدن ویران شدن فرو ریختن
	rough and tumble U	بیقاعده
	rough and tumble U	بی نظم و ترتیب
	to tumble in ruin U	رمبیدن
	tumble home U	خم درونی
	tumble gear U	چرخ دنده واسطه
	tumble gear U	چرخ واسطه
	electric tumble dryer U	خشککن
	medium U	محیط
	medium U	واسط
	medium U	میانی
	medium U	مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
	medium U	رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
	medium U	رسانهای که امکان ذخیره و نمایش داده میدهد مثل دیسک مغناطیسی یا VDU
	medium U	هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
	medium U	وسط یا میانگین
	medium U	مدل حافظه خانواده پردازنده Intel x که امکان ارسال چند کیلوبایت داده و تا چند مگا بایت کد میدهد
	medium U	میانجی واسطه
	medium U	وسیله
	medium U	رسانه
	medium U	متوسط
	medium U	مقدار متوسط
	medium U	واسطه دلال
	medium U	وسیله انجام کار
	medium U	متوسط معتدل
	medium U	حد وسط
	medium U	میانه
	medium U	محیط کشت
	medium U	معدل
	medium U	واسطه
	medium U	ملا "
	data medium U	داده رسان
	circulating medium U	وسیله انتقال قدرت خرید
	virgin medium U	رسانه بکر
	virgin medium U	واسطه دست نخورده
	medium range U	وسیله یا جنگ افزار برد متوسط
	medium speed U	بیت در ثانیه
	transfer medium U	رسانه انتقال
	data medium U	رسانه داده ها
	dispersion medium U	محیط پاشندگی
	dispersive medium U	محیط پخش
	empty medium U	رسانه تهی
	medium wave U	موج متوسط
	end of medium U	انتهای رسانه
	medium-dry U	شرابنهچندانشیرین RO
	polarization of a medium U	قطبش محیط
	medium artillery U	توپخانه متوسط
	medium of exchange U	وسیله مبادله
	medium pacer U	توپ انداز با روش پرتاب مستقیم و سرعت متوسط
	medium range U	با شعاع عمل متوسط
	medium steak U	استیک متوسط سرخ یا پخته شده
	medium scale U	در مقیاس متوسط
	medium scale U	نقشه مقیاس متوسط
	medium term U	میان مدت
	medium voltage U	ولتاژ متوسط
	medium of exchange U	وسیله داد وستد
	medium lampholder U	سرپیچ معمولی
	medium cloud U	ابرهای متوسط
	medium curing U	قیرهای محلول کندگیر
	medium frequency U	بسامد متوسط
	medium frequency U	فرکانس میانه
	medium gravle U	شن متوسط
	iron at medium setting U	درجهمیانیدراتو
	medium format SLR (6 x 6) U	شکلمتوسطSLR
	medium term forecast U	پیش بینی میان مدت
	medium scale integration U	مجتمع سازی در مقیاس متوسط
	a medium sized car U	یک اتومبیل متوسط
	medium term planning U	برنامه ریزی میان مدت
	medium term loan U	وام میان مدت
	medium scale intergration U	مجتمع سازی در مقیاس متوسط
	medium scale integration U	مدار مجتمع با دو قطعه
	medium pace bowler U	توپ انداز با روش پرتاب مستقیم و سرعت متوسط
	secondary storage medium U	رسانه انباره ثانوی
	medium frequency motor U	موتور با فرکانس میانی
	medium energy particle U	ذره میان انرژی
	medium energy particle U	ذره با انرژی متوسط
	medium carbon steel U	فولادباکربن متوسط
	medium range ballistic missile U	موشک بالستیک میان برد
	track [on a sound recording medium] U	تیتر موسیقی [روی محیط ضبط صوت]
	track [on a sound recording medium] U	تیتر آهنگ
	medium tension distribution line U	خطسیرپخشفشارمتوسط
	Short medium and long wave	موج کوتاه ومتوسط و بلند
	temperature U	حرارت
	to take one's temperature U	درجه گرمای کسیراسنجیدن نبض کسیرادیدن
	temperature U	دما
	temperature U	درجه حرارت دما
	temperature U	درجه حرارت
	temperature U	درجه گرما
	final temperature U	درجه حرارت نهایی
	ambient temperature U	درجه حرارت محیطی
	annealing temperature U	دمای تابکاری
	intermediate temperature U	درجه حرارت میانی
	filament temperature U	درجه حرارت فیلامان
	internal temperature U	دمای درونی
	transition temperature U	دمای تبدیل
	intermediate temperature U	درجه حرارت متوسط
	kelvin temperature U	دمای کلوین
	inversion temperature U	دمای وارونگی
	total temperature U	دمای کل
	internal temperature U	درجه حرارت داخلی
	transition temperature U	دمای تحول
	absolute temperature U	دمای مطلق
	transition temperature U	دمای فراگذری
	barrel temperature U	دمای پاتیل
	he has no temperature to day U	امروز تب ندارد
	brittleness temperature U	دمای شکنندگی
	ignition temperature U	درجه حرارت احتراق
	variations of temperature U	اختلافات گرما درجات مختلف گرماوسرما
	effective temperature U	دمای موثر
	curie temperature U	دمای کوری
	cryogenic temperature U	دمای سرمازایی
	critical temperature U	دمای بحرانی
	critical temperature U	درجه حرارت بحرانی
	brittle temperature U	دمای شکنندگی
	brightness temperature U	دمای درخشایی
	equiviscous temperature U	دمای همدوسندگی
	equiviscous temperature U	گرمای لزوجت
	fall in temperature U	کاهش دما
	virtual temperature U	دمایی که ذرهای از هوا داراخواهد بود اگر فاقد بخار اب باشد
	drop in temperature U	کاهش دما
	blackbody temperature U	دمای جسم سیاه
	boyle's temperature U	دمای بویل
	thershold temperature U	استانه دمای ذرات
	temperature function U	تابع دما
	optimum temperature U	دمای بهینه
	operating temperature U	درجه حرارت کار
	operating temperature U	دمای عملیاتی
	neel temperature U	دمای نل
	mixture temperature U	دمای اختلاط
	temperature selector U	تنظیمکنندهحرارت
	temperature scales U	میزاندما
	ambient temperature U	دمای محیط
	temperature gradient U	تغییر درجه حرارت با زیادشدن عمق اب دریا
	reversal temperature U	دمایی که در ان خطوط طیفی گاز برافروخته در مقابل طیف جسم سیاه ناپدیدمیشوند
	rise in temperature U	افزایش دما
	temperature gradient U	گرادیان دما
	temperature coefficient U	ضریب حرارتی
	temperature coefficient U	ضریب دما
	softening temperature U	دمای نرم شدن
	room temperature U	دمای اتاق
	temperature rise U	افزایش دما
	temperature gauge U	صفحهدما
	temperature limit U	مرز دما
	actual temperature U	درجهدمایواقعی
	temperature variation U	تغییر دما
	temperature stress U	تنش حرارتی یا دمایی
	temperature spots U	نواحی دماگیر
	temperature saturation U	اشباع دمایی
	low temperature U	درجه حرارت پایین
	temperature sense U	حس دما
	desired temperature U	حرارتمطلوب
	temperature scale U	مقیاس دما
	tempering temperature U	درجه حرارت بازپخت
	temperature programmer U	برنامه ریز دما
	maximum temperature U	دمای ماکزیمم
	maximum temperature U	درجه حرارت حداکثر
	temperature control U	درجهحرارت
	temperature correction U	تصحیح دمایی
	heat deflection temperature U	دمای انحراف گرمایی
	kelvin temperature scale U	اشل دمایی کلوین
	glasy trainsition temperature U	دمای تبدیل شیشهای
	rubbery transition temperature U	دمای تبدیل لاستیکی
	temperature independent paranagnetism U	پارامغناطیس گرما مستقل
	glass transition temperature U	دمای تبدیل شیشهای
	thermodynamic temperature scale U	مقیاس دمای ترمودینامیکی
	internal temperature rise U	افزایش درجه حرارت داخلی
	magnetic transition temperature U	درجه حرارت تبدیل مغناطیسی
	reaumur temperature scale U	اشل دمایی در سیستم غیرمتریک
	maximum surface temperature U	درجه حرارت سطحی حداکثر
	maximum safe temperature U	درجه حرارت مجاز حداکثر
	magnetic transition temperature U	نقطه کوری
	hot temperature zone U	ناحیه بسیار گرم
	rankine temperature scale U	مقیاس دمای رانکین
	wet bulb temperature U	دمای تر مخزن
	normal temperature and pressure U	شرایط متعارف فشار و دمای متعارف