Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
trimming: board cutter
U
تختهبرش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
trimming cutter
U
قطع کننده زائده ها
trimming
U
قطع زائده ها
trimming tool
U
ابزار ویژه قطع کردن زائده ها
trimming blade
U
تیغه قطع کننده زائده ها
cutter
U
قایق پارویی
cutter
U
انبر دست
cutter
U
سیم چین
cutter
U
دندانه گردان عاج سوهان
cutter
U
دندان پیش
cutter
U
نوعی کرجی
cutter
U
الت تراش
cutter
U
برنده
cutter
U
قایق تک دکله
wire cutter
U
قیچی میخچین
wire cutter
U
قیچی سیمبر
sword cutter
U
شمشیر ساز
file cutter
U
سوهانساز
file cutter
U
قسمت برنده سوهان
fly cutter
U
فرز مدول
cutter head
U
سرفرز
form cutter
U
دستگاه فرز پروفیل
cutter chuck
U
سه نظام فرز
diamond cutter
U
الماس تراش
cutter slide
U
لغزنده فرز
cutter spindle
U
هرزگرد کاتر
tile cutter
U
کاشی تراش
branch cutter
U
اهن دهره
tube cutter
U
لوله بر
stone cutter
U
سنگبر
stone cutter
U
حجار
daisy cutter
U
اسبی که پایش راکم از زمین بلندمیکند
boring cutter
U
قلم تراش
cutter link
U
اتصال
revenue cutter
U
کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
milling cutter
U
ابزار فرزکاری
Marconi cutter
U
قایقپاروییمارکونی
wood cutter
U
هیزم شکن باصمه کارچوب چوب تراش منبت کار
pipe cutter
U
لوله بر
pipe cutter
U
لوله قطع کن
cutter bar
U
قسمتبرش
pipe cutter
U
اسباب ویژه قطع لولههای فلزی
gear cutter
U
فرز
gear cutter
U
دنده تراش
glass cutter
U
الماس شیشه بری
glass cutter
U
شیشه بر
wire cutter
U
سیم چین
brick cutter
U
اجر تراش
branch cutter
U
شاخه بر
cutter grinding attachment
U
تجهیزات سنگ زنی قلم تراش
circular cutter head
U
چاقوی گرد
angle milling cutter
U
فرزکننده زاویهای
cutter spindle bearing
U
یاطاقان هرزگرد کاتر
rack type cutter
U
اسکنه نوع شانهای
rack type cutter
U
شانه رنده
side milling cutter
U
دستگاه فرز صفحهای
slab milling cutter
U
دستگاه فرز غلطکی
plain milling cutter
U
دستگاه فرز غلطکی
formed milling cutter
U
دستگاه فرز فرم
edge cutter/trimmer
U
لبه بر
die sinking cutter
U
فرز حدیده
gang milling cutter
U
دستگاه فرز گروهی
double angle milling cutter
U
دستگاه فرز زاویه دوبل
cone type face milling cutter
U
فرز نوع مخروطی
To get on board.
U
سوار کشتی شدن
on board
U
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
over the board
U
بازی شطرنج حضوری
to board out
U
بیرون ازخانه خود غذاخوردن
i/o board
U
تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند
i got it over board
U
انرادرکشتی اوردم
board
U
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
by the board
U
از طرف پهلوی ناو
to go on board
U
سوارکشتی شدن
with whom do you board
U
پیش کی غذا میخورید و منزل میکنید
go by the board
U
از ناو پرت شدن
on board
<idiom>
U
وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
board
U
هیات
board
U
جلد کردن تخته
board
U
مقوا
board
U
غذای روی میز
board
U
میز غذا
board
U
کشتی
board
U
تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
board
U
تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
board
U
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
board
U
وسیله نصب مسط ح که روی آن قط عات الکترونیکی نصب و متصل اند
board
U
صفحه مدار
board
U
برد
above board
به طور آشکار
above board
U
بی حیله
board
تخته یا مقوا و یا هرچیز مسطح
board
U
تابلو
board
U
روکش کردن
board
U
هیئت کمیسیون
board
U
کمیته تخته کار صفحه چارت
board
U
تخته حاوی نقشه
board
U
منزل کردن
board
U
پانسیون شدن
board
U
سوارشدن بکنارکشتی امدن
board
U
هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
board
U
سوار
board
U
هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
board
U
شدن
board
U
میزشوریادادگاه
board
U
تابلوی امتیازات
board
U
اغذیه
board
U
صفحه یامیز شطرنج
board
U
سکوی شیرجه
board
U
هیئت ژوری
board
U
تخته
across the board
یکسره
across the board
U
شامل تمام طبقات
board
U
تخته پوش کردن
across the board
U
سرجمع
board
U
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
pit board
U
تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
board and lodging
U
خوابگاه با پذیرایی غذا
[در مهمانسرا یا هتل]
clap-board
U
[تخته ی رو کوبی یا روکار ساختمان]
playing the board
U
بازی بر صفحه
status board
U
تابلوی نشان دهنده وضعیت
playing the board
U
بازی فی نفسه
plotting board
U
پلاتینگ برد
plotting board
U
صفحه مخصوص محاسبات سمت و بردتیراندازی طرح تیر یا نقشه مسیر حرکت
spotting board
U
طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
populated board
U
یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
status board
U
تابلوی وضعیت
pig board
U
تخته کوچک برای موجهای کوچک
scaffold board
U
تخته چوب بست
string board
U
تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
pack board
U
وسیله سیم کشی با گنجایش دو قرقره سیم
paddle board
U
تخته شنا
panel board
U
تابلوی برق
straw board
U
مقوای ضخیم
story board
U
مجموعه تصاویر یا رسم ها که پیشبرد نقاشی متحرک یا ویدیویی را نشان میدهد
particle board
U
نوتخته
particle board
U
تخته خرده چوب
status board
U
تابلو وضعیت
paste board
U
مقوا
eaves-board
U
لب بام
paste board
U
کارت
press board
U
مقوای فشرده
programmer board
U
برد برنامه ریز
barge-board
U
[تخته بالای سنتوری زیر سرپوش]
scaffold board
U
تخته زیر پا
scale board
U
تخته نازک
sea board
U
کناره دریا
sea board
U
کناردریا
side board
U
میز قفسه دار
side board
U
میز کناری
side board
U
میز پا دیواری
side board
U
میز دم دستی
shoulder board
U
پیش فنگ
shoe board
U
علامتی به شکل نعل اسب درشرطبندیها
selection board
U
هیات گزینش
seguin board
U
تخته سگن
skim board
U
تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
sliding board
U
سرسره
spring board
U
تخته شیرجه
splash board
U
سپر پاشنه قایق
board weave
U
تخت بافت
[در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
range board
U
میز تنظیم مسافت
sliding board
U
سراشیبی
range board
U
طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
sea board
U
دریاکنار
reserve on board
U
مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
runing board
U
رکاب
running board
U
تخته رکاب اتومبیل
sea board
U
خط ساحلی
switch board
U
صفحه کلید برق یاتلفن
for full board
U
برای تختخواب و تمام وعده های غذا
route board
U
تختهتعیینمسیر
pressing board
U
تختهفشرده
placard board
U
تختهپلاکارد
management board
U
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
louvre-board
U
سکویروزنهدار
lighting board
U
تختهروشنایی
front board
U
مقوایجلویی
board of management
U
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
board insulation
U
عایقتختهای
board of managers
U
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
backing board
U
تختهپشتیبان
back board
U
جلدپشتی
alighting board
U
تختهتراز
skirting board
U
تختهپارچهای
managing board
U
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
for half board
U
برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
for half board
U
برای نیم پانسیون
for full board
U
برای تمام پانسیون
to board a flight
U
سوار هواپیما شدن
[برای پرواز به مقصدی]
To sweep the board .
U
کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
To board a plane.
U
سوار هواپیما شدن
sandwich board
U
آگهیتبلیغاتیکهبهشانهمیاندازند
ironing board
U
میزاتو
half board
U
هتلیکهفقطصبحانهوعصرانهدرآنسروشود
full board
U
هتلیکهدرآنهمهوعدههایغذائیسرومیشود
draining board
U
آبچکانفرفشوئی
chopping board
U
تختهسبزیو گوشت
board meeting
U
جلسهمالکیاهیئتمدیرهیکشرکت
board and lodging
U
غذاییبرایخوردنومکانیبرایخوابیدن
emery board
U
سوهان ناخن
diving board
U
دایو
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com